ابوالقاسم رحمانی، روزنامهنگار: شرایط بد اقتصادی را در نظر داشته باشید، کرونا و محدودیتها، کسبوکارهایی که یکییکی زمین میخورند و معیشتی که اصلا چرخش نمیچرخد. در چنین اتمسفر و فضایی، تصورش را بکنید، در تعطیلات عید به سر میبرید، به همراه خانواده، احتمالا بهخاطر شرایط کرونایی قید مسافرت را هم زدهاید، تعطیلات تمام میشود، ناگهان، شب 13 فروردین یا به عبارت بهتر، بامداد 14 فروردین، یعنی شنبهای که باید در محل کار حاضر شوید تا کارتان را شروع کنید و بخور و نمیری برای زندگی دربیاورید، تصمیمی گرفته میشود که نتیجهاش بیکاری شماست! این روایتی است که این روزها برای برخی کارگران اتفاق افتاده، برای من هم یادآور خاطرات تلخی است. چند سال پیش، در همین ایام نوروز، یکی از اقوام نزدیک هم تجربه چنین واقعهای را داشت و در همان ایام عید با او تماس گرفتند که مدیر شرکت از همسرش جدا شده و چون همسرش شمالی بوده، مدیر تصمیم گرفته که تمام شمالیهای مجموعه را اخراج کند و به همین خاطر بعد از عید دنبال کار جدیدی باشید! همینقدر تلخ و همینقدر یکهویی! ماجرای اخیر هم دقیقا همینگونه بود اما با مختصات و قوارهای که به بیکاری مستقیم 25هزار کارگر میانجامد؛ 25هزار کارگری که با احتساب اعضای خانوادهشان، جمعیت حدود 100هزار نفری را تشکیل میدهند. البته این فقط افرادی هستند که بهصورت مستقیم متاثر از این تصمیم شغل و منبع درآمدشان را از دست دادهاند و حتما به صورت غیرمستقیم افراد زیادی از یک تصمیم یکشبه مربوط به بازار مرغی که این روزها زیاد از آن میشنویم، متضرر شدهاند. خطوط بعدی را بخوانید تا بیشتر از کموکیف ماجرا مطلع شوید و ببینید این دولت دوازدهم در این ماههای پایانی چطور کمر به ملتهبتر کردن فضای کشور بسته و با جان و مال مردم بازی میکند.
دو روز تجمع همه بودند؛ هم کارگرها و هم امنیتیها، نتیجه: «هیچ»
روز اول تجمع، چهارشنبه بود، فیلمها و تصاویر را در رسانههای رسمی خودمان ندیدیم، طبق معمول خیلی اوقات، ابتدا رسانههای آنور آبی بودند که یکییکی کلیپهای کوتاهی از تجمع چندصد کارگر شرکتهای مواد پروتئینی و بستهبندی مرغهای تکهشده و... را منتشر کردند. کارگرانی که بهخاطر تصمیمات یکشبه وزارت جهاد کشاورزی حالا شغلشان را از دست داده بودند و حدود یکهفتهای بود که در محل کارشان مرغ چال میکردند! روز اول را از دست داده بودم، یعنی آن موقعی که از ماجرا مطلع شدم، دیر شده بود و تجمع سروتهش هم آمده بود. اما گویا این آخرین تجمع نبود و قرار بود تا پنجشنبه هم کارگرانی که کاری برای انجامدادن نداشتند، با لباسهای فرمشان از کارخانه به سمت وزارت جهادکشاورزی در خیابان طالقانی تهران بیایند و به اعتراضشان ادامه دهند. اینبار ساعتم را کوک کردم و صبح زودتر از کارگرها جلوی وزارت جهادکشاورزی حاضر شدم تا به همراه فیلمبردار هم گزارش مکتوب و هم محتوای تصویری از مطالبات این کارگران آماده کنم. بالاخره ما همینطوری روی بیکاری و کمبود شغل را در کشور سفید کردهایم، 25هزار نفر دیگر هم به جمعیت بیکاران اضافه کنیم، نوبر است. منتظر بودم تا اینکه مینیبوسمینیبوس کارگر از شرکتهای مختلف آمدند و خیابان طالقانی را حسابی شلوغ کردند. نیروهای انتظامی و البته امنیتی هم که تجربه روز گذشته و اطلاع تجمع امروز را داشتند خیلی زود آمدند و حواسشان به همهچیز بود، حتی کلاهی که برای آفتاب روی سر من بود و در ادامه دربارهاش حرف میزنم. بنرها و پلاکاردهایشان را آماده کردند، زن و مرد و به صف شدند بدون ذرهای تنش و شلوغکاری و مقابل وزارتخانه ایستادند. رئیس و روسایشان هم آمده بودند. گویا قرار بود حین تجمع جلسهای هم داخل وزارتخانه برگزار شود.
خلاصه که من هم آماده میشدم برای گفتوگو با کارگران و مسئولان و هرکسی که خلاصه میدانست چرا این همه کارگر، به جای اینکه در کارخانه مشغول تولید باشند، اینجا و جلوی وزارتخانه و در این گرمای عجیب ایستادهاند و مطالبهگری میکنند. کسی جز من هم نبود یا حداقل من ندیدم و فقط نگاه عابران و مسافران اتوبوسهای فرسودهای که از خیابان طالقانی میگذشتند و رانندههایی که به محض دیدن این تجمع نیشترمزی میزدند و سری میچرخاندند، کسی حتی نگاهی هم به آنها نمیانداخت و برای همین تا ما را دیدند با آن دوربین و تجهیزات کمی تعجب کردند. اما همین تعجبشان و سوالاتی که میپرسیدند برای من عجیب و تاسفبرانگیز بود. همهشان نام شبکههای خارجی را میبردند و میپرسیدند که شما از فلانشبکه (شبکههای ماهوارهای) آمدید؟! یعنی در همین پایتخت هم در مخیلهشان نمیگنجید که یک رسانه رسمی داخلی و حتی صداوسیمای مملکت برای پوشش اعتراضشان زحمت آمدن از جامجم تا طالقانی را به خود بدهد. تازه دکمه ریکورد دوربین را زده بودیم که یکییکی نیروهای انتظامی و امنیتی آمدند و سنگاندازیهایشان را شروع کردند. سوال اول و جالب همهشان هم این بود که وزارتی هستی؟! (کدام وزارت را هم میگفتند هم حتما میدانید!) میگفتم نه و این نه گفتن همان و سوالپیچ شدن و منع شدن هم همان! هم کارت خبرنگاری داشتم و هم مجوز و هم از اینها مهمتر اتفاق خاص و تنشی هم نبود. یک تعداد کارگر که بعد از عید شغلشان را از دست دادهاند و نگران معیشت خود و خانوادهشان هستند، به صف شده و در یک فضای آرام و مسالمتآمیز، با حضور روسایشان ایستاده بودند و اعتراض میکردند. چند بنر و پلاکارد هم داشتند که چیز عجیب و خاصی روی آن نوشته نشده بود. همهچیز همینقدر ساده بود، منتها در آخر یکی از نیروهای امنیتی دستم را گرفت و گفت: «من میگم فیلم نگیر، مجوز و فلان و بهمان چیزیه که من میگم! اصلا اون کلاه چیه سرت؟ چرا انقد مشکوکی!» خلاصه چون کارت شناسایی و مجوزم را هم گرفته بودند و اینطور هم جدی بودند که فیلمبرداری نشود و از قضا تعدادشان هم کم نبود، کمی از تجمع فاصله گرفتم و بین کارگران رفتم، بدون دوربین و کلاه! چند کلمهای با آنها حرف زدم و از مشکلاتشان پرسیدم.
بیکاری 25هزار کارگر با تصمیم یکشبه وزیر جهاد کشاورزی
مطالبه کارگران مشخص بود، به خاطر تصمیمی یکشبه، آن هم توسط وزیر جهاد کشاورزی، کارشان را از دست داده بودند. 13 فروردین بود که این خبر منتشر شد: «براساس ابلاغیه اتاق اصناف ایران در نخستین جلسه قرارگاه ساماندهی مرغ کشور که به ریاست وزیر جهاد کشاورزی برگزار شد تا اطلاع ثانوی عرضه مرغ تکهای (قطعهشده) در کلیه واحدهای صنفی ممنوع اعلام شد. بر این اساس قیمت مصوب مرغ گرم برای مصرفکننده جهت عرضه در واحدهای صنفی 24900 تومان در هر کیلوگرم تعیین شده است. در این راستا صرفا واحدهای صنعتی منتخب، مجاز به بستهبندی مرغ قطعهشده بوده و بازرسان سازمان حمایت از مصرفکنندگان، واحدهای بستهبندی بزرگ را بهطور مستمر پایش و حجم تولید آن را بهطور پیوسته رصد خواهند کرد تا از سقف مصوب قرارگاه استانی تجاوز نکند. گفتنی است در این خصوص برخورد با متخلفان این مصوبه از روز شنبه مورخ چهاردهم فروردین بهشدت به عمل خواهد آمد و نظارت و بازرسی توسط نمایندگان سازمان تعزیرات حکومتی، بازرسان سازمان حمایت از مصرفکنندگان و اتاقهای اصناف و سایر نهادهای مسئول برای اجرای دقیق دستورالعمل ابلاغی در دستورکار قرار گرفته است.»
پیرو همین ابلاغیه، هیچ مرغی به واحدها و کارخانههای بستهبندی و مرغ تکهای داده نشد و آنها عملا از چرخه خارج شدند. کارگران مثل تمام کارگرهای دیگری که طی این چندسال اخیر پروسه بیکارشدنشان را دیدیم و اخبارش را منتشر کردیم، نگران معیشت، شغل و خانوادههایشان بودند. بعضی از آنها هم سن و سالی داشتند و حالا نمیدانستند در این شرایطی که معلوم نیست تا کی اینطور بیکار خواهند بود، چطور خرج زندگیشان را تامین کنند. کارفرماها و روسای شرکتهایی هم که بین جمعیت و در تجمع حاضر بودند نیز همین را میگفتند، آنها هم متضرر شده بودند و حالا با چند هزار کارگری مواجه بودند که حقوق میخواهند. کلاف سردرگمی بود. یک هفته سر کار رفته بودند ولی مرغی نبود که تکه و بستهبندی کنند و اصلا خودشان هم نمیدانستند این کار چه تاثیری در بازار مرغ دارد. بههرحال تکهشدن مرغ در مرغفروشیها هم اتفاق میافتد. مضاف بر این مشتریان آنها فقط مردم عادی نبودند، بیمارستانها، رستورانها، تولیدکنندگان سوسیس و کالباس و مواد پروتئینی و... همه از این تصمیم یکشبه متضرر میشوند. اما خب انگار کسی برایش مهم نیست چه اتفاقی درحال افتادن است و این 25هزار کارگری که مستقیما با این تصمیم کارشان را از دست میدهند چه عاقبتی خواهند داشت.
7 روز تعطیلی، مسئولان فقط وعده میدهند
ما کمکم جمعوجور کرده بودیم و از گوشهای به تماشای این کارگران نشسته بودیم. هرچه هم تلاش کردم نیروهای انتظامی و امنیتی را قانع کنم که باید این مطالبه رسانهای شود قبول نمیکردند. جالب بود، یکی از نیروهای انتظامی میگفت فلان شبکههای خارجی نشان میدهند. گفتم خب وظیفه ما بهعنوان رسانه داخلی نیست که حرف و روایت اصلی را بازتاب دهیم؟ گفت شما هم چیزی بگویید آن طرفیها هم میگویند، بروید و اینجا نایستید! جمع کارگران را ترک کردیم هرچند آنها رفتهرفته بیشتر هم میشدند و شرکتهای دیگر هم کارگرانشان را میآوردند. شماره یکی از روسای این شرکتها را گرفتم و عصر با او تماسی گرفتم تا از کموکیف ماجرا و سرنوشت این کارگرها و واحدهای تولیدیشان مطلع شوم. او که دوست نداشت نامش را ذکر کنیم (از ترس ایجاد مشکل توسط وزارت جهاد کشاورزی!) به من گفت: «بعد از اعلام ممنوعیت تولید و بستهبندی مرغ تکه توسط شرکتهای ما، جلسات متعددی برگزار کردیم. در آخرین جلسه هم اعضای قرارگاه ساماندهی مرغ کشور با توضیحات کامل اعضا به این جمعبندی رسیدند که وزیر دستور داده کار انجام و ممنوعیتها برداشته شود و پیشنویس نامه هم توسط معاون وزیر جهاد کشاورزی تهیه شد. منتها چهارشنبه صبح به یکباره گفتند وزیر در قرارگاه اعلام کرده بهخاطر مخالفت برخی اعضای قرارگاه کلا دوباره ممنوعیت را ادامه میدهد. وقتی تا قبل از ظهر پیگیری میکردیم که کارگر، نیروی بیکار کارگر اگر کار نکند پول ندارد، ماه رمضان است و چقدر میتوان این شرکتها و کارگران را مجاب کرد؟ مشخص بود که وقتی آقایان اعلام کردند انجمن دخالت نکند و کاری نداشته باشد، ظاهرا تصمیم بر این است که این طرح ادامه داشته باشد، یعنی این تعطیلی و بیکاری ادامه دارد. وزیر و تیم وزیر میگفتند ما مشکل را حل میکنیم چون روز اول هم اعلام کردند تعطیل کنید. مشکلات ما یکی، دو مورد نبود. سیزدهم شب ساعت 6 بعدازظهر جلسه گذاشتند و گفتند به شما سهمیه میدهیم. ساعت 11 شب تماس گرفتند و گفتند سهمیه نمیدهیم بلکه از فردا هم تعطیل است. من اعلام کردم کشتارگاههای ما مرغ را کشتار کردهاند و مرغ پشت در واحدهای ماست و صبح تولید و کارگر داریم. فصاحت گفت اشکال ندارد، فردا را کار کنید و از پسفردا تعطیل است. فردا را کار کردیم و دامپزشکی و پشتیبانی آمدند و تمام مرغهای بستهبندی را توقیف کردند. یک زیان اینچنینی به ما وارد کردند. بعد گفتند اشتباه و ناهماهنگی بین دامپزشکی و جهاد بود و معذرتخواهی میکنیم که این بهدرد ما نمیخورد. زیان وارد شد، تولید از بین رفت! بعد گفتند 48 ساعت این طرح ادامه دارد و در این مدت همکاری کنید. گفتم 48 ساعت مشکلی نیست و اگر فکر میکنید با 48 ساعت کار نکردن ما میتوانید بازار را کنترل کنید مشکلی از بابت ما نیست. متاسفانه بعد از 72 ساعت همواره به ما وعده دادند و امروز و فردا کردند. عملا الان هفتروز است که تعطیل هستیم.»
چرا مصوبه 130میلیون قطعه جوجهریزی اجرا نشده؟ نقش قاچاق چیست؟
این تولیدکننده در پاسخ به این سوال که آیا پنجشنبه و در روز تجمع هم جلسهای داشتید و جزئیات آن چه بود؟ گفت: «بله. در وزارت جهاد، وزارت صمت جلسات فنی، جلسات کارشناسی، جلسات قیمتگذاری و... داشتیم ولی متاسفانه کاری از پیش نرفت. ما عامل گرانی نیستیم. عامل گرانی وزارت جهاد است که در جلسه به این مساله رسیدهاند. عامل کمبود مرغ وزارت جهاد است و دلیل این است که وقتی جوجه یکروزه را قاچاق کردند سرشماری نکردند. اینها 130 میلیون قطعه جوجه باید در بازار میریختند که این طبق مصوبه تنظیم بازار کشور است ولی 100میلیون جوجهریزی شد. از این تعداد 100میلیون هم البته جوجه قاچاق شده است. تخممرغهای نطفهدار را هم قاچاق کردند. همه هم به کشورهای همسایه میرود. روی جوجه و تخممرغ نطفهدار متمرکز شوید که اینها کجا رفته و چرا مصوبه 130میلیون قطعه جوجهریزی اجرا نشده است؟ به این سوال اگر پاسخ داده شود معمای وضعیت بازار مرغ کشور هم حل خواهد شد.»
بیتدبیری و کمکاری خود را به گردن ما میاندازند
این فعال و تولیدکننده مواد پروتئینی در پایان گفتوگو به بیکاری 25هزار کارگر اشاره کرد و با انتقاد از رویه مدیریتی این بازار در کشور خاطرنشان کرد: «ما جان خود را برای امنیت و اقتدار کشور میدهیم، بحث ما این است چرا وزیر به ما تهمت دروغ زده است؟ وزیر گفته عامل این مشکلات واحدهای بستهبندی بودند. درحالیکه واحدهای بستهبندی رسمی کار میکنند، با فاکتور رسمی است و جنس را میخرند و طبق فاکتور رسمی و آنالیز سازمان حمایت میفروشند. چرا تهمت میزنند و کمکاریهای خود و بیتدبیریهای خود را به گردن ما میاندازند؟ ما در کشور 25هزار نفر هستیم. ما بیمه رسمی داریم. بیمه ما 25هزار نفر است. فکر کنید هریک چهار سر عائله هستند و غیرمستقیمها اعم از رستورانها، فروشگاههای زنجیرهای بخش سوپری و پروتئینیها تعطیل شدند. بیمارستانها، تالارها و... نیز تعطیل شدند. بحث بیمارستانها که در شرایط کرونا بیمار دارند و باید غذای رژیمی به بیمار بدهند. چند روز اخیر مدیر چند بیمارستان التماس میکردند که مرغ از کجا تهیه کنیم؟ از سطح شهر فیلم بگیرید، زور اینها به اصناف نمیرسد و الان در تمام مغازههای مرغفروشی و ماهیفروشی و گوشتفروشی که اصلا تخلف است، مرغ تکه میکنند و میفروشند. طبق قانون در واحدهای گوشت و ماهی، مرغ را نباید خرد کنند ولی مرغ را قطعهبندی میکنند. در یک مکان کوچک فرد یک تن مرغ میفروشد و هیچ کسی هم جلوی آنها را نمیگیرد چون زور آنها به اصناف نمیرسد.»
بیمارستانها در تامین مرغ دچار مشکل شدهاند
علاوهبر این با مسعود رسولی، دبیر انجمن صنفی تولید و بستهبندی مواد پروتئینی کشور هم گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم و او در رابطه با مشکلی که برای این واحدهای تولیدی پیش آمده به «فرهیختگان» گفت: «مشکل اصلی ما این است که مسئولان به جای حلمساله صورتمساله را پاک کردهاند. مرغ قطعه و بستهبندی شده مشتریان خودش را دارد، بخشی از خانوارها بهعلاوه بیمارستانها و برخی سازمانها و مشاغل از این مرغها استفاده میکنند. با بیتدبیری گفتند ما آن بخشی را که به کارخانهها میرود ممنوع میکنیم که مرغ مستقیم به دست خانوادهها برسد، خب اینجا چه تفاوتی ایجاد میشود؟ کارخانهها همان مرغ را تبدیل به محصول میکردند و به دست مصرفکننده میرساندند دیگر. الان بیمارستانها که فقط از قطعات استفاده میکردند و به مشکل جدی خوردهاند. بازار یک معنی و مفهوم بینالمللی دارد و برمبنای عرضه و تقاضاست و حالا که تقاضا بالارفته است ما دچار این کمبود شدهایم و باید بررسی شود که چرا مرغ موردنیاز تامین نشده است. صادر شده، قاچاق شده یا هر اتفاق دیگری که در ارتباط با جوجه و تخممرغ نطفهدار و... افتاده است باید مورد بررسی قرار گیرد و بازار از این فضا خارج شود. مساله این است که با این تصمیم 25هزار نیروی مستقیم کارگر کارشان را از دست دادهاند و کسی به اینها فکر نمیکند. فروشگاههای زنجیرهای، حملونقل، رستورانها و... هم به این صنعت وابسته و متاثر شدهاند. تنها شبکه رسمی توزیع قطعات مرغ شرکتهای بستهبندی هستند که هم از لحاظ مالی و مالیاتی رسمی هستند و هم از لحاظ بهداشتی دارای مجوز رسمیاند، حالا جلوی تنها شبکه رسمی را گرفتهاند و شبکههای غیررسمی را گسترش دادهاند. به محض اینکه این ممنوعیتها برداشته شود، مردم به فروشگاههای زنجیرهای هجوم میبرند و این میشود نتیجه این تصمیمات!»
ماجرای پرابهام تامین مرغ در کشور، نقش صادرات و قاچاق تخممرغ نطفهدار در کمبودها
جستهگریخته برخی مسئولان و مطلعان از این فضا اظهاراتی در ارتباط با حواشی و مشکلات بازار مرغ داشتهاند. برای مثال سیدجواد ساداتینژاد، رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی با طرح این سوال که ناکارآمدی در مدیریت و بیتدبیریها از کجا سرچشمه میگیرد و چه کسانی مقصرند؟ گفت: «براساس بررسیهای کمیسیون کشاورزی درمورد هرج و مرج و آشفتگی قیمت مرغ پنج مقصر اصلی وجود دارد: تصمیمات غیرکارشناسی رئیسجمهور، عدمنظارت وزارت کشور، تصمیمات غیرکارشناسی و نقص نظارت وزارت صمت، تصمیمات غیرصحیح وزارت جهاد و عدمتامین ارز موردنیاز توسط بانک مرکزی. از دلایل اصلی شرایط حاضر وجود ارز ۴۲۰۰ تومانی و فساد و رانت و ناتوانی در نظارت بر آن است. مثلا مابهالتفاوت قیمت سویا ۱۴هزار تومان است. ببینید همین چه فسادی ایجاد میکند؟ یک تریلر نهاده پنجمیلیارد تومان سود دارد و این امالفساد این اتفاقات است. علیرغم نظر کمیسیون کشاورزی و متخصصان و کارشناسان درخصوص حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در نهادههای دامی در سال ۱۴۰۰ نهایتا مجددا ارز ۴۲۰۰ تومانی برای نهادهها را در سال ۱۴۰۰ داریم. بانک مرکزی در سال ۹۹ مدیریت مناسبی برای تخصیص ارز به نهادههای دامی نداشت و ما با کمبود نهادههای دامی مواجه شدیم که این بهمعنای کمبود مرغ و صفهای طولانی است. همچنین سه میلیون تن نهاده دامی در گمرک رسوب شد. اصلیترین این مشکلات تعیین قیمت غیرواقعی و دستوری بود که نقش اصلی را در آشفتگی قیمت مرغ داشت. زمانی که مرغ ۱۷هزار و ۷۰۰ تومان تمام شده قیمت ۱۴هزار و ۴۰۰ تومان برای آن در نظر گرفته شد، درحالیکه مرغداری یک بنگاه اقتصادی است نه خیریه و وقتی ما میخواهیم آنها را زیرقیمت تمامشده عرضه کنند این امر به تعطیلی تولید و افزایش قیمت میانجامد. همچنین ستاد تنظیم بازار نقشش را در حوزه کشاورزی خوب ایفا نکرد و شبکه توزیع مناسب هم وجود نداشت. علاوهبر این آمار خطا و غیرواقعی درمورد جوجهریزی ارائه شد و اجبار به تحویل مرغ ۴۵روزه باعث شد در دو ماه ۵۰، ۶۰ هزار تن کاهش گوشت داشته باشیم. متاسفانه ما برای تولید نهادههای دامی در داخل کشور نیز دچار مشکل هستیم. توصیه دیگر ما تعیین قیمت محصولات کشاورزی توسط شورای قیمتگذاری وزارت جهاد و سپردن تنظیم بازار محصولات کشاورزی به وزارت جهاد است. همچنین بانک مرکزی باید ارز موردنیاز را تامین کند و واردات نهادههای دامی نیز از انحصار خارج شود. علاوهبر این وزارت جهاد نیز باید جوجهریزی را به ۱۴۰ میلیون قطعه افزایش دهد.» سوای اینها اما چند پرسش و ابهام جدی وجود دارد؛ یکی اینکه گفته میشود یکی از دلایل کمبود مرغ، قاچاق جوجه و تخممرغ نطفهدار به کشورهای همسایه است. از طرف دیگر آماری هم مبنیبر صادرات تخممرغ نطفهدار جوجه یکروزه گوشتی در 6ماهه دوم سال 99 و برنامهریزی برای واردات آن در سال 1400 وجود دارد که همه اینها ابهاماتی را در ذهن ایجاد میکند و نشان میدهد بیش از هر مسالهای، ناتوانی دولت و وزارت جهاد کشاورزی، صمت و... در مدیریت بازار مرغ کار را به اینجا رسانده است و ماحصل آن بیکاری چندین هزار کارگر است.