ابوالقاسم رحمانی، روزنامه نگار : نوشتن این مدل سوژهها را هم دوست دارم و هم برایم سخت و ناراحتکننده است. دوست دارم از این جهت که شاید کمتر کسی، در این روزهایی که هیچچیز مهم نیست، حتی جان آدمها، من میتوانم هرچند اندک ادای دینی بکنم و در حد چند کلمهای که مینویسم و چند نفری که آن را میخوانند، باری را که بر دوش دارم، سبک کنم ولی ناراحتم از این جهت که مجبور به نوشتن از چیزی هستم که برای بار نمیدانم چندم اتفاق میافتد و من هم برای بار چندم، چیزهایی را که چندینبار گفته بودم، مینویسم و مثل تمام آن چندبار گذشته، قرار نیست اتفاقی بیفتد! نمیدانم اصلا نام مهدی مجلل و میکائیل هاشمی را شنیدهاید یا نه، یا اصلا نمیدانم که میدانید محیطبان و جنگلبان دقیقا به چه افرادی اطلاق میشود، چه وظایفی دارند و تابهحال چند نفر از آنها حین خدمت جانشان را از دست دادهاند و... اصلا نمیدانم لابهلای این گفتوگوهای کلابهاوسی، نگرانیها برای وضعیت قرمز و قهوهای شیوع و مدیریت کرونا در ایران، قیمت مرغ و...
مجالی برای پیگیری اخبار و عاقبت متهمان جانباختن دو تن از محیطبانان کشورمان میماند یا نه، ولی من مینویسم، برای بار چندم هم مینویسم، حتی اگر بیفایده باشد هم مینویسم، تا حداقل بماند و جایی ثبت شود که ما هرساله، تعداد قابلتوجهی از محیطبانانمان را از دست میدهیم (شاید چند برابر تعداد محیطبانان کشورهای دیگر دنیا در تمام طول تاریخشان!) اما نه سامانی به وضعیتشان داده میشود، نه کسی پیگیر مشکلاتشان است و نه عزمی برای بهبود مشاهده میشود. فقط تصاویر پیکرهای بیجانشان در کانالهای مجازی و فلان سایت و رسانه منتشر میشود، مخاطبان آه افسوسی میکشند و ته تهش هم مطالبهای صورت میگیرد که شاید بالاخره دستگاههای متولی، سهولتی برای قرار گرفتن محیطبانان جانباخته در زمره شهدا ایجاد شود. همینقدر همهچیز تکراری، بیفایده و فرمالیته است. شکارچیان، متخلفان، که از قضا اکثرا هم ایرانی هستند، بهراحتی برای فرار از دست قانون، به یک هموطن دیگرشان که وظیفه حفاظت از محیطزیست را داشته و دارد، شلیک میکنند و میروند و گوشت شکارشان را به سیخ میکشند و میخورند. فرمانده یگان حفاظت و مسئولان سازمان حفاظت از محیطزیست و نمایندگان مجلس و رئیس بنیاد شهید و... هم در فاصله اندکی از واقعه، شروع به اطلاعرسانی و سر دادن شعارهای تکراری میکنند. اینها را نوشتم که حرف آخر را همین اول زده باشم و توقع شقالقمر از این سیاههها و گزارشها نداشته باشید. همه میدانند وضعیت محیطبانی ایران چگونه است، از مشکلات هم آگاهی دارند و هر سال هم در این راه شهید داریم، پس اگر قرار باشد کاری شود، میشود.
شهادت، تسلیت، درخواست اشد مجازات! خلاصه همان همیشگی
برای این ادای دین و نوشتن این خطوط بگذارید ابتدا از شرح واقعه اخیر شهادت دو محیطبان زنجانی شروع کرده و بعد هم چند نقلقول را با هم مرور کنیم. روز گذشته، علی مرشدی سرپرست روابطعمومی ادارهکل حفاظت محیطزیست استان زنجان، از شهادت دو تن از محیطبانان به دست شکارچیان غیرمجاز خبر داد و گفت: «بامداد امروز (۱۷ فروردینماه) متاسفانه طی تعقیب و گریزی که در منطقه فیلهخاصه بین محیطبانان و شکارچیان غیرمجاز رخ داده، دو تن از محیطبانان به نامهای مهدی مجلل و میکائیل هاشمی، هدف گلوله سلاح جنگی شکارچیان غیرمجاز قرار گرفته و جان خود را از دست دادند. متاسفانه عدهای از شکارچیان غیرمجاز در شرایطی اقدام به شکار میکنند که مجوزی دریافت نکردهاند و این افراد نیز جزء آن دسته بودند و با عمل ناجوانمردانه خود، دو تن از محیطبانان را به قتل رساندند تا بار دیگر صدای مظلومیت قشر فداکار محیطبان به گوش برسد.» در ادامه و مثل همیشه، نوبت به فرمانده یگان حفاظت از محیطزیست رسید تا قبل از کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست، خودش را نشان بدهد و در رسانهها به تشریح جزئیات واقعه بپردازد. جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست در گفتوگو با شبکه خبر در تشریح جزئیات ماجرای شهادت این دو محیطبان گفت: «روز گذشته (۱۶ فروردینماه) ساعت ۱۸:30 دو محیطبان در منطقه فیلهخاصه به سرنشینان یک دستگاه نیسان مشکوک میشوند که اقدام به تعقیب این افراد که درحال شکار غیرمجاز بودند، میکنند. تعقیب و گریز ادامه داشته و سرنشینان خودروی نیسان، خودرو را بهسمت جاده زنجان به قزوین هدایت میکنند که در این شرایط نیروهای محیطزیست از طریق تماس با تلفن همراه و بیسیم مراتب را به مسئولان امر گزارش میدهند. در ادامه تعقیب و گریز، خودروی شکارچیان غیرمجاز وارد مسیر فرعی شده و تعقیب یک ساعت ادامه داشته که از ساعت ۱۹:30 ارتباط محیطبانان با مرکز قطع میشود که بلافاصله نیروها وارد عمل میشوند که با تاریک شدن هوا جستوجوها به نتیجه نمیرسد.
صبح دیروز (۱۷ فروردینماه) و با تلاش نیروها پیکر این دو شهید در کنار خودروی خود پیدا شد که متاسفانه شکارچیان، آنها را با تیر جنگی به شهادت رساندند که در این رابطه پرونده تشکیل شده و موارد درحال بررسی است.» نوبتی هم که باشد، نوبت اظهارنظر رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست و همچنین دستگیری متهمان است. همین اتفاق هم افتاد، ابتدا اخبار دستگیری هر دو شکارچی متخلف و متهم به قتل دو محیطبان مخابره شد و بعد هم عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست طی پیام تسلیتی که برای این دو محیطبان صادر کرد، نوشت: «شهادت سربازان پرافتخار عرصه حفاظت از محیطزیست، محیطبان شهید مهدی مجلل و محیطبان شهید میکائیل هاشمی را به خانواده مکرم این دو شهید، جامعه علاقهمندان و فعالان محیطزیست و تمامی محیطبانان کشور تبریک و تسلیت عرض مینمایم. بیتردید یاد، خاطره و ایثارگریهای خالصانه آن شهدای ارجمند در سطوح مختلف حفاظت از آب و خاک ایران اسلامی، الهامبخش تمامی دلدادگان به طبیعت و نسلهای امروز و فردای این مملکت خواهد بود. اینجانب ضمن درخواست از دستگاه محترم قضایی برای رسیدگی فوری به این جنایت و شناسایی، دستگیری و صدور رای قاطعانه برای عاملان که موجب درس عبرتی برای سایر متجاوزان به جان محیطبانان و عرصههای طبیعت شود، از خداوند متعال بر آن شهدای عزیز، رفعت جایگاه و غفران الهی را مسالت میجویم.»
شما این سیکل و جریان پس از حادثه را با تمام وقایع این چند سال اخیر که برای محیطبانان رخ داد مقایسه کنید، همیشه همینطور بوده است و هیچگاه هم تغییری نکرده، نه در نوع مواجهه و نه در ایجاد تسهیلات و رفع مشکلات محیطبانان!
شهادت بیش از 140 و کمبود بیش از 7 هزار محیطبان در کشور
سوای شرح این واقعه تلخ و دردناک، همانطور که در خطوط ابتدایی گزارش اشاره کردم، این نه اولین مورد از درگیری و شهادت و مجروحیت محیطبانان توسط شکارچیان متخلف بود و نه با این وضع موجود آخرین آنها خواهد بود. بنابراین بد نیست مروری به برخی اظهارات و نقلقولها از وضعیت محیطبانان از زبان مسئولان داشته باشیم. قبل از آن هم به این موضوع اشاره کنم که آنقدر مساله محیطبانی و موضوعات مربوط به محیطبانان فشل و به هم ریخته است که حتی در آمار تعداد شهدا هم تناقضاتی وجود دارد. با این همه بهمنماه سال 98 جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت سازمان محیطزیست گفت: «لباس محیطبانی تنپوش شهادت فعالان در این سازمان است و تاکنون ۳۱۳ تن از محیطبانان در این لباس به درجه رفیع شهادت نائل شدهاند.» محبتخانی دیماه سال گذشته اما طی اظهارنظر دیگری خاطرنشان کرد: «در راستای حفاظت از محیطزیست کشور تاکنون ۱۴۳ محیطبان جان خود را فدا کردهاند و این رشادتها با ایثار و با فداکاری محیطبانان تداوم دارد. امنیت کنونی جامعه ما مدیون خون شهداست و همه ما در مقابل خانواده شهدا تکلیف حمایت از آنها را برعهده داریم و باید به آن عمل کنیم.» همانطور که میبینید، هم در اظهارات مسئولان و هم در گزارش موجود، برای محیطبانانی که جانشان را برای حفظ منابع طبیعی از دست میدهند، از واژه شهید استفاده کردیم و میکنند. منتها همین شهید بودن یا نبودن این محیطبانان یکی از اصلیترین نقاط افتراق و چالش بین یگان حفاظت از محیطزیست سازمان حفاظت از محیطزیست و سایر دستگاهها خصوصا بنیاد شهید و امور ایثارگران است.
بهعنوان نمونه، همین دو سه هفته پیش، جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست کشور در نشست خبری که در اسفندماه برگزار شد، از بنیاد شهید برای عدم رسیدگی به پرونده شهدای محیطبان گله کرد و گفت: «حقوق خانواده شهدای محیطبان قطع شده است و من دلیل آن را نمیدانم. ۵ نفر از محیطبانان در سه سال اخیر شهید شدند و پرونده هیچکدام از آنها در بنیاد شهید بسته نشده و مفتوح است و بابت این موضوع گلهمند هستم. ۱۴۲ محیطبان شهید داریم که میتوانستند شلیک کنند و کشته نشوند، اما این کار را نکردند، البته محیطبان اگر قانون را رعایت نکند، قصاص خواهد شد و با جلسهای که با رئیس قوه قضائیه داشتیم، قرار شد پروندههای محیطزیست با دقت و سرعت بیشتری پیگیری شوند.» سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران هم در واکنش به این گلهگذاری گفت: «تعدادی پرونده در کشور مطرح میشود و تعدادی از عزیزان حین خدمت در بحرانهایی، چون سیل، زلزله، آتشسوزی و... جان خود را از دست میدهند که به آنان شهید راه خدمت میگویند، اما مردم عزیز کشور بدانند که بنیاد شهید آخرین مرحله تعیین احراز مصادیق شهادت است. برای اینکه افرادی که در راه خدمت جان خود را از دست میدهند، شهید نامیده شوند باید دستگاههای مختلفی، اقداماتی را انجام دهند، سپس پرونده آنها برای تعیینتکلیف به بنیاد شهید ارسال شود، برای نهایی شدن پرونده شهدای محیطبان کشور نیز باید این سلسلهمراتب و اقدامات انجام شود.» بد نیست این را هم بدانیم که در کشور ما مجموعا ۶۰۷ پاسگاه محیطبانی وجود دارد که در این پاسگاهها حدود ۲۷۵۰ محیطبان مشغول خدمت هستند. علاوهبر این و براساس اعلام یگان حفاظت محیطزیست، محیطزیست ۶ تا ۷ هزار محیطبان کم دارد و برای جبران این بحران سالانه باید چند هزار محیطبان در سازمان محیطزیست استخدام شوند.
ایران دارای بیشترین میزان تلفات در طبیعت به نسبت جمعیت در کل دنیا
در ادامه و برای بار چندم برای تحلیل و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت موجود با محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیطزیست گفتوگویی انجام دادیم. درویش با اشاره به وضعیت اسفبار محیطبانی در ایران به «فرهیختگان» گفت: «قبلا در اینباره با هم گفتوگو کردیم، مساله ایران در کل دنیا استثنای بزرگی است. ایران کشوری با حدود 85 میلیون نفر جمعیت و 17 میلیون منطقه حفاظتشده و پارکهای ملی و مناطق 4گانه است که متاسفانه بالاترین میزان کشتار انسان در طبیعت ایران نسبت به جمعیت و وسعت در کل کرهزمین اتفاق میافتد. اگر قرار باشد با این نسبت که بیش از 140 نفر از محیطبانان و جنگلبانان و قرقبانان و... شهید شدند و این رقم را با کشور پاکستان مقایسه کنید که جمعیتی بهمراتب بالاتر از ما و مناطق حفاظتشده بیشتر از ما دارد، توسعهیافتگی کمتر از ما دارد نیمی از این رقم را تلفات ندادهاند. نمیخواهم با ایالاتمتحده آمریکا مقایسه کنم که در طول 90 سال فقط 26 نفر از محیطبانان کشته شدند که آن هم در اثر حوادث طبیعی بود اعم از حادثه اتومبیل و نیش مار و... . با همین کشورهای درحال توسعه اعم از کشورهای آفریقایی مقایسه کنید. هیچ کشوری به اندازه ایران تلفات ندارد.»
بهخاطر عدم آموزش، بین شکارچیان و محیطبانان تضاد منافع ایجاد شده
درویش ادامه داد: «این درحالی است که اغلب محیطبانان توسط هموطنان خود کشته میشوند، مثلا با تیغ موکتبری گردن آنها بریده میشود و بهتدریج آنها را میکشند تا درد بیشتری بکشند یعنی نسبت بسیار زیادی بین جامعه محلی و مردم و شکارچیان که هموطنان ما هستند با کسانی که سلحشوران این سرزمین هستند و از مایملک سرزمینی حمایت میکنند، به وجود آمده است. مردم ما و جامعه خواسته یا ناخواسته احساس میکنند شریفترین سربازان آنها که باید با هم در یک جبهه باشند در برابر آنها هستند و جلوی معیشت آنها را گرفتهاند. با همدیگر تضاد منافع پیدا کردهاند. این اتفاق به این دلیل افتاده که در حوزه آموزش بسیار کمکاری کردهایم. برای آموزش مردم محلی و مدارس و مردم کاری نکردهایم.»
محیطبان باید به تجهیزات نرمافزاری تجهیز شود، نه سختافزاری؛ اینجا میدان جنگ نیست
این فعال محیطزیست در ادامه با اشاره به شیوه و مدل غلط محیطبانی در ایران خاطرنشان کرد: «در بسیاری از مناطق دنیا دنبال تجهیز محیطبانان و تجهیز سختافزاری محیطبان نمیروند، اینجا جنگ نیست. اتفاقا آنها را از نظر نرمافزاری تجهیز میکنند. درواقع کاری میکنند که یک محیطبان در پاسگاه امن خود بنشیند و تمام منطقه را رصد کند. با امکانات رصد از دور و عکسهای هوایی و دوربینهای ماهوارهای و عکسبرداری هوایی که در مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی نصب شده است میتوانند بهخوبی منطقه را رصد کنند. آتشسوزیهای اتفاقافتاده را به سرعت گزارش میکنند و اگر متخلفی در منطقه وارد شود فیلمبرداری و عکسبرداری میکنند و عکس و فیلم را برای مرجع قانونی و قضایی ارسال میکنند. در این صورت لازم نیست محیطبان بهصورت فیزیکی درگیر شود.»
آدرس غلط قانون به محیطبانان!
درویش با اشاره به نبود قوانین درست و خلأ قانونی جدی در حوزه محیطبانی، افزود: «قانون بدی در کشور داریم که اگر محیطبان بتواند یک شکارچی را بعد از شکار و داشتن لاشه بازداشت کند هم لاشه نصیب محیطبان میشود و هم جایزه خیلی خوبی دریافت میکند ولی اگر یک محیطبان یک شکارچی را قبل از شکار دستگیر کند هیچچیزی به او تعلق نمیگیرد. محیطبانان برای اینکه منافع مادی بیشتر داشته باشند، ناخودآگاه آدرس غلط طبق قانون دریافت میکنند که اجازه دهند شکار اتفاق بیفتد تا پاداش بیشتری دریافت کنند. آن وقت شکارچی که شکار کرده، میداند در این لحظه تقریبا تمام زندگی او به باد میرود و 200-100 میلیون تومان باید جریمه بدهد، اسلحه را میگیرند و چند سال باید به زندان برود. بهخاطر این جریمه سنگین حاضر است مقابله کند ولی دستگیر نشود. چرا اجازه میدهیم این اتفاق بیفتد؟ او هموطن ماست و باید او را سوار این قطار کرد، باید او را مجاب و همراه کرد. اینها دلیل این است که بالاترین تلفات را در محیطبانان داریم. نیاز به جامعهشناس و مردمشناس و روانشناس داریم تا مدیران سازمان محیطزیست را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند که چرا در اینها بر همان پاشنه میچرخد و چرا فکر نمیکنند حال که 50 سال است به این روش عمل میکنیم و نتیجه نگرفتهایم، روش را تغییر دهیم. چرا نهادهای بازرسی کشور و کمیسیون محیطزیست مجلس وارد این ماجرا نمیشوند؟ چرا وزارت بهداشت و دانشگاه روانشناسی وارد این ماجرا نمیشوند؟ ما ملتی هستیم که از خیلی از ملل دیگر از نظر فرهنگی برای محیطزیست اهمیت قائل میشویم. چرا خودزنی میکنیم و باعث میشویم در دنیا بهعنوان خشنترین مرم جهان معرفی شویم، درصورتیکه واقعا اینچنین نیست. مردمی که حاضر هستند میلیاردها دلار پول بدهند تا محیطبان آنها صاحب پای مصنوعی شود، مردمی شریف هستند و محیطزیست را دوست دارند.»
مجلس این جنگ خاموش در طبیعت را تمام کند
این پژوهشگر حوزه محیطزیست در پایان و در تبیین نقش نهادهای قانونگذار همچون مجلس برای بهبود وضعیت محیطبانی در ایران، گفت: «مجلس میتواند قانونی بهصورت طرح ارائه کند تا محیطزیست با همکاری تمام فعالان متخصص محیطزیست در کمیسیون تخصصی مربوطه چکشکاری کند و در صحن علنی مطرح و تمام کند. به جای اینکه سراغ تجهیز سختافزاری محیطبان برویم، سراغ تجهیز نرمافزاری برویم. با استفاده از امکاناتی که سازمان هوافضا در اختیار دارد، رصد ماهوارهای مناطق حفاظتشده را به محیطبانان آموزش دهد. این قانون محیطبانان را موظف میکند که حق ندارند بهصورت فیزیکی و میدانی برخورد کنند. این قانون دادستانیها را موظف میکند که وقتی گزارشهای تصویری مستند توسط یگانهای محیطزیست ارائه میشود، موظف هستند براساس این گزارشها متخلفان را بازداشت کنند. اگر این اتفاق بیفتد و متخلفان بدانند که اگر وارد منطقه حفاظتشده میشوند یکجایی برای آنها تصمیم گرفته میشود و حتما درگیر و شناسایی میشوند، شک نکنید میزان تخلفات بهشدت کاهش مییابد و میزان کشتار هم کم میشود. اگر بیش از 140 نفر تاکنون شهید دادهایم، از سوی متخلفان نیز حدود 500 نفر کشته شدهاند و این جنگ خاموشی در طبیعت ایران است.»