سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: غرب آسیا اول هفته خود را با خنثیسازی یک کودتا در اردن آغاز کرد. شامگاه شنبه بود که برخی رسانههای اردنی بهویژه خبرگزاری رسمی این کشور (پترا)، از دستگیری چندده تن از مقامات ارشد اردن و برخی اعضای خاندان سلطنتی این کشور به اتهام کودتا خبر دادند.
برجستهترین فردی که در این لیست قرار داشت «حمزهبنالحسین» برادر ناتنی شاه اردن بود که پیشتر ولیعهد برادرش بود اما بهنفع پسر پادشاه از مقامش خلع شد. منابع دولتی اردن ابتدا بازداشت یا حصر خانگی او را تکذیب کردند اما مدتی بعد «بیبیسی» با انتشار فیلمی از وی این خبر را تایید کرد. در این فیلم حمزهبنالحسین اعلام کرد نزدیکان و محافظانش بازداشت شدهاند و وی در خانهاش که خطوط تلفن و اینترنت آن قطع است در بازداشت خانگی بهسر میبرد. ولیعهد سابق اردن این فیلم را از طریق اینترنت ماهوارهای برای وکیلش ارسال کرده و او نیز آن را دراختیار رسانهها قرار داده است. حمزهبنالحسین در این فیلم مسئولان اردن را به فساد و خیانت به کشور متهم کرده و دلیل برخورد با خود را انتقاد از اوضاع کشور عنوان میکند. بهجز ولیعهد سابق اردن پای دو شخص مهم دیگر نیز در این ماجرا باز شده است؛ این دو نفر «الشریف حسنبنزید» و «باسم عوضالله» نام دارند که از افراد نزدیک به عربستانسعودی هستند. به گزارش پایگاه خبری «عربی۲۱»، حسنبنزید قبلا فرستاده ویژه پادشاه اردن در عربستانسعودی بوده است. عوضالله نیز در سال۲۰۰۷، رئیس کاخ پادشاهی اردن و پیش از آن نیز رئیسدفتر شاه اردن بوده است.
گفته میشود هر دو نفر دارای تابعیت سعودی نیز هستند. بنزید از اشراف «هاشمی» است که ریشهشان به حجاز در عربستان بازمیگردد و در این کشور سرمایهگذاریهایی دارد. عوضالله نیز در سالهای اخیر مشاور «محمدبنسلمان» ولیعهد عربستانسعودی بوده و یکی از طراحان خصوصیسازی شرکت نفتی سعودی آرامکو است. برخی رسانهها مانند روزنامه صهیوینستی یدیعوتآحارونوت، رژیمصهیونیستی، امارات و عربستانسعودی را پشت ماجراهای کودتا در اردن دانستهاند. ایران و یمن نیز در بیانیههایشان در محکومیت کودتا، رژیمصهیونیستی را بزرگترین ذینفع درگیری در غرب آسیا معرفی کردهاند.
با وجود این آمریکا، عربستان و دیگر کشورهای هممحور با این دو نیز کودتا را در اردن محکوم کردهاند. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا پس از انتشار اخبار خنثیسازی کودتا در پاسخی ایمیلی به سوالات رسانهها اعلام کرد پادشاه اردن مورد حمایت کشورش است. عربستانسعودی نیز تا الان طی دو اقدام این کودتا را محکوم کرده است.
علیرغم اخبار موجود درباره این کودتا اما زوایای کلی این اقدام باید مورد بررسی قرار گیرد. در این گزارش به بررسی مسائلی میپردازیم که زیربنای تحولات اردن و تاحدی زیادی منطقه هستند.
جراحی منطقه به نفع رژیمصهیونیستی توسط آمریکا
رژیمصهیونیستی یکی از ارکان اصلی نفوذ غرب در منطقه به حساب میآید. این رژیم سرپل غرب در غرب آسیاست. از نگاه غرب، کشورهای غرب آسیا به دلیل مسلمان بودن قابل اعتماد نیستند و احتمال دارد روزی از مدار غرب خارج شوند، همانند اتفاقی که برای بسیاری از کشورهای این منطقه ازجمله ایران رخ داده است. از دید دولتمردان غربی کشورهای منطقه بهدلیل احتمال انقلابهای اسلامی یا ملی علیه دولتهایشان از ثبات نیز برخوردار نیستند. با حاکم بودن چنین شرایطی بهترین متحد برای غرب در منطقه رژیمصهیونیستی است. رژیمی که بسیاری از مسئولان و ساکنانش تباری غربی دارند و به جز آن از ارتباطات گستردهای با غرب برخوردارند. از سوی دیگر رژیمصهیونیستی از لحاظ تحولات درونیای که میتوانند باعث جدایی این رژیم از غرب شوند مصون است. بهعنوان نمونه امکان ندارد در رژیمصهیونیستی اعتراضاتی رخ داده، حکومت سرنگون شده و یک نظامی سیاسی و با رهبرانی ضدغربی بر سر کار آید. علیرغم مزیتهای رژیمصهیونیستی برای غرب اما این رژیم از مشکلاتی رنج میبرد که نیازمند مداخله حامیانش است. این مشکلات میتوانند باعث نابودی رژیمصهیونیستی شوند. مشکلاتی که الزاما شامل درگیریهای نظامی نمیشود اما میتواند به آرامی کار رژیمصهیونیستی را تمام کند. یکی از اصلیترین مشکلات موجود وسعت کم سرزمین فلسطین و ازدیاد جمعیت فلسطینیها در این سرزمین علیه جمعیت صهیونیستهاست.
کل وسعت سرزمین فلسطین ۲۷ هزار کیلومتر مربع است. از این میان 20 هزار کیلومتر آن سرزمینهای 1948 هستند که از سوی سازمانهای بینالمللی خاک رسمی رژیمصهیونیستی به حساب میآیند. 6 تا 7 هزار کیلومتر باقیمانده نیز سرزمینهای 1967 هستند که در جنگ 6 روزه سال 1967 به اشغال رژیمصهیونیستی درآمدند و از سوی سازمانهای بینالمللی سرزمینهای اشغال شده توسط تلآویو بهشمار میروند. سرزمینهای 1967 شامل دو قسمت است. منطقه غزه با وسعت 360 کیلومتر مربع و 2 میلیون جمعیت که در مجاورت مرزهای مصر واقع شده و بخش بزرگتر کرانه باختری رود اردن با 5 هزار و 200 کیلومتر مربع و 3 میلیون جمعیت فلسطینی که در مجاورت اردن قرار دارد و تحت تسلط امنیتی رژیمصهیونیستی است. در این منطقه به شکل غیرقانونی 500 هزار صهیونیست نیز ساکن هستند.
مشکل اینجاست که تقریبا نیمی از خاک سرزمینهای فلسطین را صحرای نقب پوشانده که در جنوب واقع شده است. به همین دلیل است که تقریبا تمامی جمعیت و تاسیسات اصلی موجود در سرزمین فلسطین چه مربوط به فلسطینیها و چه مربوط به صهیونیستها از مرکز فلسطین تا مناطق شمالی آن واقع شده است. وسعت این منطقه تقریبا برابر است با وسعت استان تهران یعنی 13 هزار کیلومتر مربع. گرچه جنوب رژیمصهیونیستی نیز دارای ساکنانی است اما این تعداد بسیار کم هستند. بیشتر شهرهای «استان جنوب» رژیمصهیونیستی نیز در شمال این استان واقع شدهاند که در شکل کلی مرکز سرزمینهای اشغالی میشود.
منطقه مرکزی تا شمال فلسطین سه قسمت اصلی دارد. کرانه باختری رود اردن، قسمت شمالی رژیمصهیونیستی و نوار غزه. کرانه باختری در قلب سرزمین فلسطین واقع شده است و در کنار تاسیسات و شهرهای اصلی رژیمصهیونیستی قرار دارد بهگونهای که برخی از مناطق کرانه باختری تنها 14 کیلومتر با ساحل مدیترانه فاصله دارند. این منطقه 3 میلیون فلسطینی و 500 هزار صهیونیست دارد. در رژیمصهیونیستی نیز در سرزمینهای 1948 تقریبا 6 میلیون ساکن صهیونیست و یک میلیون و 800 هزار فلسطینی زندگی میکنند. در غزه نیز 2 میلیون فلسطینی ساکن هستند. باید توجه داشت که در کرانه باختری نیز شهرهای این منطقه در نواری از شمال به جنوب در غرب کرانه باختری کشیده شدهاند که بیشترین نزدیکی را به شهرهای صهیونیستنشین دارد، درحالی که مناطق شرقی کرانه باختری که از سرزمین اصلی رژیمصهیونیستی دورتر است دارای ساکنان کمی است.
این مساله نشان میدهد در محدودهای به وسعت استان تهران که در همین محدوده نیز باز تراکم جمعیتی در مساحتی کمتر بین کرانه باختری و مرکز رژیمصهیونیستی وجود دارد، تقریبا 6.5 میلیون صهیونیست در کنار 6.5 میلیون فلسطینی زندگی میکنند. جایی نیست که صهیونیستها در آن زندگی کنند و در فاصله چند کیلومتری خود شاهد حضور صدها هزار فلسطینی نباشند. شاید اخبار منتشرشده درباره منازعات صهیونیستها و فلسطینیها این باور را ایجاد کرده باشد که بین مناطق زندگی آنها تفکیک وجود دارد اما از نگاه کلی و سیاسی چنین تفکیکی در جغرافیای کوچک و خاص فلسطین ممکن نیست. از سال 2017 بنا به دلایلی جمعیت فلسطینیها و صهیونیستها در سرزمین فلسطین با یکدیگر برابر شد. یکی از دلایل آن رشد جمعیت بالای فلسطینیها نسبت به صهیونیستها بود و دیگری تثبیت مرزهای مجاور فلسطین و عدم امکان آواره کردن مردم فلسطین توسط صهیونیستها.
این مشکل موجب شده تا برتری جمعیتی صهیونیستها مورد تهدید قرار گیرد. مسالهای که با موجودیت رژیمصهیونیستی ارتباط مستقیمی دارد. به همین دلیل است که برخی از گروههای صهیونیست بهخصوص گروههای چپگرا موافق تاسیس کشور فلسطین هستند زیرا در این صورت میتوانند برتری جمعیتی صهیونیستها را در رژیمصهیونیستی حفظ کنند. شیمون پرز، دولتمرد پرسابقه صهیونیست که رئیسجمهور، نخستوزیر و وزیرخارجه این رژیم بوده است دراینباره معتقد بود که بهتر است صهیونیستها در بخشی از سرزمین فلسطین کشور کوچکی داشته باشند تا اینکه در سیل جمعیت فلسطینیها غرق شوند و بهطور کلی کشورشان را از دست بدهند. تاسیس کشور فلسطینی در سرزمینهای 1967 البته تنها یک تهدید جمعیتی را از سر رژیمصهیونیستی کم میکند. این درحالی است که در سرزمینهای اصلی این رژیم معروف به سرزمینهای 1948 نیز یک میلیون و 800 هزار فلسطینی زندگی میکنند که 20 درصد جمعیت رژیمصهیونیستی را تشکیل میدهند و شناسنامه و پاسپورت این رژیم را دارند. این گروه از فلسطینیها نیز به دلیل نرخ رشد بالا تا سال 2050 جمعیتشان بیشتر از صهیونیستها خواهد شد. این مساله به آن معناست که حتی تشکیل کشور فلسطینی در سرزمینهای 1967 بدون اخراج فلسطینیهای ساکن در سرزمینهای 1948 در بلندمدت موثر نخواهد بود.
صهیونیستها در گذشته برای حل معضل «حفظ برتری جمعیتی» دست به آوارهسازی ساکنان فلسطین میزدند اما پس از ظهور مقاومت اسلامی در لبنان این مساله با مشکل مواجه شد. در سال 1982 رژیمصهیونیستی وارد مناطق جنوب لبنان شد تا فلسطینیهای آواره در این کشور را سرکوب کند اما با تشکیل نیروی مقاومت لبنان از میان شیعیان این کشور ناکام ماند. در سالهای اخیر نیز محور مقاومت دور تا دور رژیمصهیونیستی را محاصره کرده است و به همین دلیل صهیونیستها دیگر نمیتوانند فلسطینیها را به سرزمینهای مجاور آواره کرده و پس از مدتی نیز آنها را آواره کشورهای دیگر کنند. در سال 1982 صهیونیستها قصد داشتند آوارگان فلسطینی را به شمال آفریقا بفرستند که ناکام ماندند. محور مقاومت اما تنها مرزهای پیرامونی سرزمین فلسطین را تثبیت نکرده است بلکه تاثیرات آن شامل درون سرزمینهای اشغالی نیز میشود. صهیونیستها میدانند درصورتیکه بخواهند فلسطینیهای ساکن در سرزمینهای 1948 یا کرانه باختری را آواره کنند فرصت مناسبی به محور مقاومت خواهند داد تا آنها را مسلح کرده و پایان رژیمصهیونیستی را زودتر رقم بزند.
به دلیل بروز همین مشکل بوده است که آمریکاییها با کمک دیگر متحدان خود به دنبال باز کردن گرههای اطراف رژیمصهیونیستی هستند. در جنگ 33روزه سال 2006 قرار بود با اشغال جنوب لبنان دموگرافی جمعیتی در این منطقه با مهاجرت دادن شیعیان از این منطقه تغییر کند و تثبیت شدگی مرزها که باعث جلوگیری از آوارهسازی فلسطینیها میشد شکسته شود. پس از آن نیز در سال 2011 سوریه هدف توطئه قرار گرفت تا این حلقه از جایی دیگر شکسته شود.
یکی از اهداف حمله به سوریه به جز شکستن حلقه مقاومت در پیرامون رژیمصهیونیستی استفاده از مناطق جنوبی این کشور همانند استانهای درعا، سویدا و مناطق صحرایی استان حمص برای اسکان آوارگان فلسطینی بود. اردن نیز با فشارهای آمریکا با این طرح همراه بود زیرا خود اردن در صورت عدم موفقیت این طرح یکی از مناطقی بود که احتمال میرفت کشور جدید فلسطین در آن تاسیس شود. اردن با همراهی ضدنظام سوریه باعث میشد خود از تیررس این طرح تا حدی خارج شود گرچه همچنان تهدید نابودی بر بالای سر اردن و پادشاه آن وجود داشت. مساله دیگری که باعث شد اردن با توطئه تاسیس فلسطین در جنوب سوریه همکاری کند به جز فشارهای آمریکا، امکان رهایی این کشور از جمعیت فلسطینیتبار خود بود که بین 50 تا 70 درصد جمعیت اردن را تشکیل میدهند. اردن اینگونه میاندیشید که درجنوب سوریه منطقه اصلی تشکیل کشور فلسطین است و پس از تاسیس این کشور فلسطینیتباران ساکن در اردن نیز به این کشور مهاجرت خواهند کرد.
امروز اما با پاکسازی جنوب سوریه توسط دمشق این مساله به محاق رفته است و سرزمینهایی که نامزد تاسیس کشور فلسطین هستند محدوتر شدهاند. درحال حاضر اردن و استان سنینشین الانبار در غرب عراق نامزد سکونت آوارگان فلسطینی و تاسیس کشور فلسطین هستند. کشور جدید فلسطینی اما شاید نتواند به دلیل محدودیتهای منابع آبی در استان الانبار به تنهایی در این منطقه تشکیل شود و اردن و الانبار به همراه یکدیگر محل تشکیل فلسطین باشند. اردنیها متوجه شدهاند که احتمالا طرحهایی مانند اسکان برخی از مهاجران فلسطینی در جنوب سوریه یا غرب عراق برای تاسیس کشور فلسطین مسائلی فرعی هستند و این خاک اردن است که اصلیترین قسمت ماجراست. به نظر میرسد این مساله که جنوب سوریه یا در طرح جدید اینکه استان الانبار در غرب عراق جزئی از کشور فلسطینی باشد بیشتر برای ایجاد یک منازعه میان اعراب است.
تاسیس یک کشور فلسطینی در کنار رژیمصهیونیستی میتواند سطوحی از تهدیدات امنیتی را علیه این رژیم به دنبال داشته باشد اما جدایی بخشی از سوریه در طرح قبلی و جدایی بخشی از عراق در طرح فعلی میتواند یک درگیری میان فلسطینیها با کشورهای دیگر عربی ایجاد کند. بهعنوان نمونه اگر کشوری فلسطینی در اردن و استان الانبار عراق ایجاد شود میان کشور جدید فلسطینی و کشور عراق تنشهایی رخ خواهد داد. اردن به این مساله پی برده است که مطرح شدن الانبار برای تشکیل کشور جدید فلسطینی به معنای تاسیس کشور جدید در جغرافیای این استان نیست و اردن قسمت اصلی کشور فلسطین خواهد بود.
اهدف سیاسی از کودتا در اردن
از نگاه کشورهای حامی رژیمصهیونیستی درحال حاضر پادشاه اردن به این نتیجه رسیده است که درصورت همراهی با طرح آمریکا احتمال دارد در بین اجرای پروژه دور خورده و از کار برکنار شود و اردن نیز از بین برود. به دلیل ریسک بالای همراهی با این طرح واشنگتن، «امان» تصمیم گرفته وارد این پروژه نشود. بهعنوان مثال درصورت ورود اردن به پروژه آمریکایی تاسیس کشور فلسطین در بیرون از سرزمین اصلی فلسطین احتمال دارد 50 درصد مشکلی برای اردن پیش نیاید اما 50 درصد نیز احتمال دارد اردن بازی خورده و خود بهطور کامل قربانی شود و با نابودیاش کشور فلسطین در آن تاسیس شود. به همین دلیل پادشاه اردن تصمیم گرفته چنین ریسکی را انجام نداده و دربرابر فشارها مقاومت کند. پادشاه اردن در این اندیشه است که درصورت مقاومت با فشارهایی مواجه میشود که میتواند آنها را مهار کند.
حامیان رژیمصهیونیستی برای تغییر فضای محاسباتی دولتمردان اردنی اقدامی را طراحی کردهاند تا پادشاه اردن را تحت فشار شدیدتری قرار دهند. در فضای جدید بهعنوان مثال پادشاه اردن 50درصد میتواند فشارها را تحمل کند اما 50درصد نیز احتمال دارد با اعتراضات مردمی یا کودتا برکنار شده یا حتی کشته شود و کشورش نیز دچار هرجومرج شده و به نابودی کشیده شود. تزریق این فضای محاسباتی جدید به حاکمان اردن میتواند برای اعمال فشار به آنها برای همراهی با پروژه آمریکا مورد استفاده قرار گیرد.
گفته میشود طراحی کودتا بهشدت پیچیده بوده است و دو کشور امارات و عربستان سعودی به شکلی مستقیم در پشت آن قرار داشتهاند. همچنین گفته شده اردن با کمک یک سرویس اطلاعاتی خارجی از این کودتا باخبر شده است. برخی از منابع دیگر نیز میگویند اردن با توجه به تحلیلهایش از اوضاع سیاسی و منطقهای در انتظار طراحی کودتا بودهاند و موفق شدهاند در ماههای اخیر اطلاعاتی از آن بهدست بیاورند.
پیچیده بودن و شگفتآور بودن طراحی کودتا و قرار داشتن امارات و عربستان سعودی در پشت آن این ادراک را در ذهن حاکمان اردن ایجاد میکند که آنها با فشارهایی قابل تحمل روبهرو نخواهند شد. حاکمان اردن اوضاع عراق، سوریه و یمن را که با اقدامات مستقیم عربستان سعودی به ویرانی کشیده شدهاند، دیدهاند و به همین دلیل حضور آشکار عربستان سعودی در پشت پرده را پیامی سنگین ارزیابی میکنند. روشن شده ابعاد پیچیده این کودتا نیز به آنها یادآوری میکند که در دفعات بعد آنها شانس زیادی برای شناسایی و مقابله با طرحهای کودتا را نخواهند داشت.
راهحلهای اردن برای رفع فشارها
اردن ابتدا کوشید در برابر طرح معامله قرن مقاومت کند. در این طرح تسلط اردن بر اماکن اسلامی سرزمینهای 1967 از بین میرفت. گرچه طرح معامله قرن به سرانجام نرسید اما آمریکا پیش از آن طرحی بزرگتر با عنوان خاورمیانه جدید داشت که تمامی طرحها تقریبا از آن منشأ میگیرند. این طرح همچنان روی میز قرار دارد و با مسدود شدن برخی از نقاط جغرافیایی توسط محور مقاومت آمریکا به دنبال قربانی کردن بیش از پیش متحدان خود است زیرا در جنوب لبنان و جنوب سوریه محور مقاومت کمربند قدرتمندی ایجاد کرده است و در استان الانبار در غرب عراق نیز حشدالشعبی به شکل موثری مستقر است. واشنگتن تلاشهایی برای خروج حشدالشعبی از مناطق سنینشین الانبار داشته اما تاکنون ناموفق بودهاند. به همین دلیل تنها منفذی که میتوان از طریق آن فضای تنفسی برای ادامه حیات رژیمصهیونیستی را تدارک دید اردن است.
اردن به دلیل مشکلاتی که دارد قادر به حیات مستقل نیست. پس از جنگ جهانی اول براساس توافق میان شریف حسین، حاکم شهر مکه و بریتانیا قرار بود کشوری عربی به ریاست شریف حسین تشکیل شود که لندن از آن خلف وعده کرد. بریتانیاییها اما برای راضی نگه داشتن شریف حسین یکی از فرزندان او را پادشاه عراق و دیگری را پادشاه سوریه کردند. این درحالی بود که سوریه را در قراردادی به فرانسه داده بودند. فرانسویها دمشق را از فرزند شریف حسین بازپس گرفته و بریتانیاییها با مرزکشی روی نقشه کشور اردن فعلی را برای پادشاهی او ساختند. کشوری با منابع بسیار محدود و موقعیتی دشوار. به همین دلیل حاکمان اردن از همان ابتدا وابسته به کمکهای مالی خارجی بودهاند. احتمال میرود درصورت قطع این کمکها اردن با فروپاشی روبهرو شود. هدف از بیان تاریخچه کوتاهی از نحوه شکلگیری اردن شفاف شدن نگاه غربیها به اردن بود. از نگاه آنان اردن کشور نیست بلکه هدیهای است که برای رضایت شریف حسین با نقشهکشی روی کاغذ به یکی از فرزندان او داده شده است و میتوان این کشور مصنوعی را بار دیگر فروپاشاند یا بازپس گرفت.
در این میان اما باید توجه داشت که التهاب شدید در اردن میتواند برای رژیمصهیونیستی نیز خطراتی داشته باشد زیرا با متزلزل شدن حکومت اردن گروههای فروملی فعال شده و امنیت مرزهای این رژیم به خطر خواهد افتاد. پیشتر گروههای مقاومت از بیثباتی ایجادشده در شمال اردن به دنبال جنگ سوریه برای ارسال سلاح به کرانه باختری استفاده کرده بودند. این مساله نشان میدهد که اگر قرار است با اردن برخورد شود این فشار باید مدیریت شده باشد تا نه رژیمصهیونیستی با مشکل حاد امنیتی مواجه شود و نه آنکه از کنار این ناآرامی گروههای اسلامی یا ملیگرا به سمت قدرت حرکت کنند.
به همین دلیل حاکمان فعلی اردن میتوانند با خیال راحتتری به دنبال مواجهه با طرحهای موجود علیه این کشور بروند زیرا توطئهها علیه کشورشان از قواعدی پیروی میکند. همانطور که احتمال روی کارآمدن گروههای اسلامی و ملیگرا یا احتمال قاچاق سلاح به رژیمصهیونیستی باعث شده تا آمریکا به سمت ایجاد هرجومرج سراسری در اردن نرود تلاشهای امان در این راستا میتواند خنثیساز اقدامات آمریکا باشد.
تلاش اردن برای تقویت گروههای اسلامگرا در مرزهای رژیمصهیونیستی، چشمپوشی بر قاچاق سلاح به کرانه باختری رود اردن یا حتی راهاندازی راهپیماییهای موسوم به بازگشت این بار از سمت مرزهای اردن میتواند فشار سنگینی به تصمیمگیران آمریکایی وارد کند. در راهپیماییهای موسوم به بازگشت که در سالهای 2018 و 2019 در مرزهای نوار غزه با سرزمینهای اشغالی درجریان بود مردم فلسطین سعی داشتند در دستههای بزرگ جمعیتی به سمت سرزمینهای داخلی این منطقه بروند. رژیمصهیونیستی در برخورد با آنها نزدیک به 200 نفر را به شهادت رسانده و 7 هزار تن دیگر را زخمی کرد. سرکوب خونین این اعتراض مدنی باعث بیحیثیتی بیش از پیش صهیونیستها در افکار عمومی جهانی شد. اردن نیز که میزبان میلیونها فلسطینیتبار است میتواند با تحریک آنها برای راهاندازی راهپیماییهای بازگشت که به شکل مدنی انجام میشود صهیونیستها را در چندده کیلومتری مرز خود به چالش بکشند. این مساله قطعا اهرم فشار خوبی دراختیار مقامات اردن قرار خواهد داد تا با کمک آن بتوانند دندان طمع آمریکاییها به تمامیت خاک اردن را از ریشه دربیاورند.