باید‌ها و نبایدهای ایران در جریان دور جدید مذاکرات برجامی چیست؟
از مواضع و اظهارات مقامات غربی به خوبی روشن است که اروپا و آمریکا توانسته‌اند در هفته‌های اخیر به نقشه راهی برای مقابله با ایران دست یابند و از این مسیر می‌خواهند ایران را وارد دوره‌ای از مذاکرات بسیار پیچیده، فرسایشی و کم نتیجه کنند.
  • ۱۴۰۰-۰۱-۱۵ - ۰۸:۳۵
  • 10
باید‌ها و نبایدهای ایران در جریان دور جدید مذاکرات برجامی چیست؟
خطر مذاکرات فرسایشی و امتیازات سمبلیک
خطر مذاکرات فرسایشی و امتیازات سمبلیک

سه‌شنبه آتی دور جدیدی از مذاکرات این‌بار به‌صورت حضوری در وین برگزار می‌شود، مذاکراتی که گفته شده به‌صورت مجاورتی خواهد بود و گروه 1+4 از یک‌سو با ایران و از سوی دیگر با هیات آمریکایی به گفت‌وگو خواهند نشست.

از مواضع و اظهارات مقامات غربی به‌خوبی روشن است که اروپا و آمریکا توانسته‌اند در هفته‌های اخیر به نقشه راهی برای مقابله با ایران دست یابند و از این مسیر می‌خواهند ایران را وارد دوره‌ای از مذاکرات بسیار پیچیده، فرسایشی و کم‌نتیجه کنند. در مواجهه با چنین وضعیتی، هرچند انتظار می‌رود طرف ایرانی هوشمندانه و با طرحی متقن، برنامه‌ریزی‌شده و هدفمند وارد میدان دیپلماسی شود، اما مع‌الاسف مجددا 180 درجه عکس، ارکان تاثیرگذار در ایران ازهم‌گسیخته نشان داده و وزارت امورخارجه هم که عامل اصلی اجرایی در این عرصه است فاقد یک راهبرد منسجم و کارشناسی‌شده برای تامین منافع ملی به نظر می‌رسد.

از آنجا که در شماره‌های پیشین «فرهیختگان» توضیح داده بودیم که چرا مذاکره با آمریکا و داخل شدن در فرآیند پیچیده ‌و فرسایشی تدارک دیده‌شده مغایر منافع ملی است، این‌بار تلاش خواهیم کرد به‌صورت مختصر چند نکته مهم و اساسی درباره مسیر پیش‌روی تیم ایرانی را تشریح کنیم.

  الف: فشار حداکثری نیازمند پاسخ اقتصادی

خروج از برجام و اجرای سیاست فشار حداکثری هرچند در مقاطعی نیازمند پاسخ‌های متقابل در ابعاد امنیتی و نظامی بود اما در آخر پاسخ نهایی و اصلی ایران برای بی‌اثر شدن سلاح تحریم ‌باید از جنس موضوعات اقتصادی باشد و لاغیر. اینکه امروز آمریکایی‌ها در چاه خودخواسته‌ای گرفتار شده‌اند و به‌دنبال یافتن راه برون‌رفت از آن هستند، حتما و یقینا نشأت‌گرفته از نمایان شدن نشانه‌های شکست پروژه فشار اقتصادی به‌عنوان محور اصلی فشار حداکثری است وگرنه فروپاشی نظامی ایران از مدت‌ها قبل برای غرب یک رویای دست‌نیافتنی شده و خواهد بود. جان گرفتن اقتصاد و قدم‌های هرچند کوچک در مسیرهایی چون توافق بلندمدت با چین و روسیه و برخی کشورهای دیگر که فروش یک میلیون بشکه‌ای نفت تنها یکی از مصادیق آن است ازجمله عناصر و عوامل موثر این فرآیند است و درصورت تداوم و گسترش اولین نتیجه خود را حتی قبل از جامعه ایرانی، در میز مذاکرات برجامی نشان خواهد داد.

در این میان باید توجه داشت که تعریف روابط ایران با کشورهایی چون چین ذیل مناسبات ایران با آمریکا که اخیرا در میان سخنان برخی موثران دستگاه دیپلماسی دیده می‌شود ضربه‌ای مهلک به پیکره پاسخ اصلی مدنظر ایران به کمپین فشار حداکثری است و در آن واحد می‌تواند هرچه رشته شده را به پنبه تبدیل کند.

  ب: احیای برجام بدون مانع انتخاباتی

نکته مهمی که در این میان قابل‌توجه به نظر می‌رسد، لزوم عبور از موضوعات داخلی ازجمله مباحث سیاسی، جناحی و انتخاباتی برای نیل به تامین منافع ملی در مذاکرات است. وقتی ایران در عمل نشان دهد که عجله‌ای برای احیای برجام ندارد و در عوض می‌تواند با گرفتن فرصت در مسیرهای ثمربخش دیگر حرکت کند آنگاه اضطرار طرف مقابل بیشتر از هر زمان دیگر خواهد شد و نتیجه آن کاهش امتیازدهی ایران و افزایش امکان تامین حداکثری منافع ملی است. کنارگذاشتن امتیازات سمبلیکی چون اعطای وام صندوق بین‌المللی پول یا آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده ایران آن هم در آستانه خرداد 1400 و با انگیزه تاثیرگذاری بر فضای سیاسی ایران توطئه‌ای است که با کوچک‌ترین لغزش فعالان سیاسی و اجرایی در ایران می‌تواند نهایی و عملیاتی شود و آنگاه این منافع ملی است که یک‌بار دیگر قربانی کنش‌های سیاسی و حزبی خواهد شد.

  ج: پرهیز از ساده‌سازی

نگاه ساده‌انگارانه به صحنه تدارک دیده‌شده در وین گویای این است که تیم ایرانی می‌تواند به‌سادگی در دامی مشابه دوره قبلی مذاکرات بیفتد؛ جایی که با ساده‌سازی و تصور غیرواقعی نسبت به فضای سیاسی جهان امضای کری را تضمین می‌دانست و تعهد اخلاقی و آبروریزی را مانع فروپاشی برجام. مقامات ارشد دولت در دوره قبلی این‌گونه تعبیر می‌کردند که اگر مذاکره کنیم، فی‌الفور مشکلات مالی و اقتصادی کشور حل می‌شود. آن روی سکه حرف‌های آن امروز شنیده می‌شود که می‌گویند اگر آمریکا به برجام بازگردد همه‌چیز حل خواهد شد یا اینکه مکرر تکرار می‌کنند که با یک امضای بایدن همه‌چیز به سال 2015 یا 2017 برخواهد گشت. این نوع ساده‌انگاری وقایع که البته تکرار آن به نظر می‌رسد به‌خاطر اضطرار رو به پایان بودن دولت باشد، می‌تواند یک پاشنه‌آشیل بزرگ برای کشور به حساب آید.

ازاین‌رو تفکیک بازگشت آمریکا به توافق با اصل احیای برجام و مطالبه رفع دفعی یا بسیار کوتاه‌مدت همه تحریم‌ها و ارزیابی و صحت‌سنجی آن توسط ایران باید یک اصل مهم و خدشه‌ناپذیر در وین برای تیم دیپلماتیک کشورمان باشد. از حسن روحانی تا محمدجواد ظریف و حتی کارگزاران وزارت امورخارجه، بانک مرکزی و... باید بدانند که فرآیند حقوقی احیای برجام و بازگشت آمریکا فاقد هرگونه امتیاز برای ایران خواهد بود و مادامی‌که تاثیرات اقتصادی احیای برجام از سوی ایران دریافت و درک نشود عملا هیچ اتفاقی نیفتاده است. بی‌توجهی به این اصل چند مخاطره بزرگ را در پی دارد. اولا فرصت رفع تحریم‌های محدودی که در برجام ایجاد شد، از دست می‌رود و عملا برجام تماما علیه ایران خواهد بود، ثانیا فرصت ایجاد یک توافق ماندگار و طولانی‌مدت و موثر منتفی است و ثالثا همان ابزارهای کوچک برجامی ایران برای مقابله با بدعهدی غرب را نیز بی‌اثر خواهد کرد.

  د: فرصت‌سوزی نکنید

در این ایام که چالش‌ها میان طرفین بالا گرفته بود پیشنهادهای مختلفی برای احیای برجام از سوی کشورهای عضو 1+4 یا خارج از آن برای احیای برجام ارائه شد. این پیشنهادها هرچند هیچ‌کدام به‌تنهایی برای ما ارزشمند و کافی نبودند اما ترکیب و ارتقای آنها می‌تواند موثر باشد و با توجه به اینکه هرکدام منشأیی در میز دیپلماسی دارند امکان تحقق بالاتری برایشان متصوریم. این مضاف بر این نکته است که امروز همچنان آمریکا متهم اصلی در فروپاشی برجام است و افکار عمومی دنیا خاطره ترامپ و تداوم راه او توسط بایدن را درک می‌کنند. ازاین‌رو نباید فرصت کنونی را به هر دلیلی و به‌صورت عجولانه از دست داد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰