سیدحسین حسینی، عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی راجع به «جوابیه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» منتشرشده در «فرهیختگان» در تاریخ ۹۹/۱۰/۲۱ نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَه أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّه أَهْلِها أَذِلَّه وَ کَذالِکَ یَفْعَلُونَ (نمل/34)
1- از آنجا که نامه منتشره در روزنامه «فرهیختگان» مورخه 99.10.21، فاقد نام و امضا بود، از لحاظ شکلی مخدوش بوده و قابلیت پاسخدهی ندارد، چراکه معلوم نیست از ناحیه چه فردی نوشته شده و هیچکسی مسئولیت حقوقی آن را برعهده نگرفته تا بتوان علیه وی در محاکم قضایی طرح دعوی کرد. لذا پس از رفع اشکال، به بند بند آن پاسخ خواهم داد.
2- از حیث محتوایی نیز این نامه مجهولالهویه، به هیچیک از انتقادات بنده یا استادان دیگر هیاتعلمی پژوهشگاه پاسخی نداده که بتوان آن را ارزیابی کرد و فقط عقدهگشایی پر از تناقض همراه با توهین و تحقیر و تکرار مفاد شبنامههای بینام و نشان بود. دستور آن است که دروغپراکنی وقیح را به وعده الهی بسپارید که فرمود: و من اظلم ممن ذکر بایات ربه ثم اعرض عنها انا من المجرمین منتقمون (سجده/22).
3- شرح تفصیلی فعالیتهای علمی و تحصیلی حوزوی و دانشگاهی بنده در سایت پژوهشگاه و کانال تلگرام و در کتاب «روش-مساله-نقد» (انتشارات نقد فرهنگ) آمده و خود، جوابگوی ایندست اتهامات سخیف است.
4- تولد قهری در آمریکا یا هر کشور دیگری گناه نیست و بنده به آن افتخار میکنم، چراکه حداقل، یادآور مجاهدتهای علمی مرحوم پدر در دهه 40 است؛ هرچند از این همه حقد و حقارت هم تعجب میکنم که فرمود: الحقد من طبایع الاشرار.
5- حضور در جبهه آنهم در سالهای 60، هدیهای بود که خداوند به من لطف نمود اما هیچگاه اعتقادی به استفاده از آن در مراحل استخدامی نداشتم؛ دقیقا برخلاف پندار خام نویسنده نامعلوم این نامه که پشت نام شهید پنهان میشوند و با سوءاستفاده از این عناوین مقدس، توجیهی برای کارهای خود میتراشند. آری، کَلِمَه حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ؛ که فرمود: الذین اتخذوا دینهم لعباً و لهواً (انعام/70).
6- ذکر مسائل حاشیهای همراه با دروغپراکنی، ربطی به اصل ماجرا ندارد و راه فراری برای پاسخ به انتقادات جدّی به روند حرکت پژوهشگاه ایجاد نمیکند که این امر نامیمون، رویه افراد سیاسیکار است تا با طرح مسائل شخصی، اذهان را از مساله اصلی دور بدارند. لذا از مسئولان محترم روزنامه تقاضا دارم پیگیر پاسخ به ابهامات باشند تا بتوان در محیطی آزاد، به نقد و ارزیابی عملکرد سازمانهای علمی مبادرت ورزید: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَه الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون (روم/10). بالاخره پژوهشکده حکمت حذف شده یا خیر؟ گروه روششناسی علوم انسانی اسلامی را تعطیل کردهاند یا خیر؟ استادان معتقد به علم دینی را از این گروه حذف کردهاند یا خیر؟ وسایل عضو هیاتعلمی را با هتک حرمت، از اتاقش بیرون ریختهاند یا خیر؟ با وجود هیاتعلمی رسمی، به چند کارشناس پژوهشی اجازه تدریس در دورههای تحصیلات تکمیلی دادهاند یا خیر؟ اکثر روسای شورای بررسی متون را عزل کردهاند یا خیر؟ رویه نسبتسنجی متون علوم انسانی با آموزههای اسلامی را تضعیف کردهاند یا خیر؟ صبح روز انتخابات پژوهشکده فرد جدیدی را بهعنوان هیاتعلمی وارد چرخه کردهاند یا خیر؟ مانع روند طبیعی تبدیل وضعیت هیاتعلمی شدهاند یا خیر؟ مانع انتشار مصاحبه هیاتعلمی شدهاند یا خیر؟ در میان بیش از صد هیاتعلمی، فردی خارجی را بر آنان حاکم کردهاند یا خیر؟ اینها برخی سوالات بنده در آن مصاحبه بود. خواهش میکنم به جای هوچیگری و سر را به در و دیوار زدن، حتی بهصورت تستی به این پرسشها پاسخ دهند تا بتوان دروغهای دیگر را آشکار کرد.
7- ظاهرا مسائل مهمی که درباره علم دینی و علوم انسانی اسلامی اشاره کردم، از توان درک ذهنی نویسنده نامه مزبور فراتر است و نتوانسته هیچ تلقی مفهومی درستی از آن ارائه دهد و به همین دلیل مطالبی آشفته و معوج را کنار هم گذاشته و بر مدار کجفهمی پیش رفتهاند. خواهشمندم همانگونه که در مصاحبه آمده، بزرگترین و گندهترین لیدر فکری خود را صدا کنند و به انتخاب وی یکی از مقالات بنده در این حوزه را برگزیند و در جلسهای عمومی، حتی فهم خود را از آن ارائه دهد تا همگان قضاوت کنند.
8- تهدیدهای گوناگون این نامه باز هم تاییدی بر صحت ادعای جایگزینی محیط امنیتی به جای محیطی علمی در پژوهشگاه امروز است. لذا ضمن حفظ حق برخورد حقوقی و قضایی، نسبتهای دروغ را تکذیب کرده و پناه میبریم بر خداوند که گاه لذت چند روزه میز پشیزی ما را تا کجا برمیکشد که: إِنَّ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاه الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ، أُولئِک مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یکسِبُونَ (یونس/7).
پشیزی به از شهریاری چنین/ که نه کیش دارد نه آیین نه دین.
سیّدحسین حسینی/ عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی/ 23 دیماه 1399