


سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار:روسیه پس از ورود به جنگ سوریه با اعتمادبهنفسی که پیدا کرده درحال گسترش روابط خود با کشورهای منطقه و عمیقتر کردن آن است. روسیه بهدلیل ورود به جنگ ضدتروریستی سوریه و ائتلاف با محور مقاومت که شامل کشورها و گروههای عضو این جریان است، موفق شده روابط خوبی را با ایران، عراق، سوریه و حتی لبنان پیدا کند. درسوی دیگر ورود به سوریه باعث شده کشورهای دیگر منطقه که در جنگ این کشور درمقابل روسیه قرار داشتند، به همکاری با مسکو روی بیاورند. ترکیه یکی از اصلیترین بازیگران سوریه است که بهدلیل مواجهه با اثرگذاری روسیه در بحران سوریه بالاجبار مشکلات خود را در این بحران با مسکو حلوفصل میکند. درسوی دیگر کشورهایی مانند امارات، قطر و عربستانسعودی نیز بهدلیل ورود مجدد روسیه به مناسبات خلیجفارس از طریق همکاری با ایران و همچنین حضور در سوریه، همکاریهای خود را با مسکو افزایش دادهاند. روسیه هم اکنون جزء شرکای اصلی دو کشور بزرگ غرب آسیا یعنی ایران و ترکیه است و درسوی دیگر با اضلاع دیگر منطقه یعنی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و حتی رژیمصهیونیستی نیز روابط روبهگسترشی دارد. رژیمصهیونیستی بهدلیل حضور روسیه در سوریه مجبور است با مسکو برسر اختلافاتش با سوریه و محور مقاومت مذاکره کند.
این همکاریها درحالی است که تا پیش از ورود روسیه به سوریه، این کشور تنها دمشق را بهعنوان متحد دراختیار داشت ولی این شهر در محاصره تروریستها گرفتار شده و نظام سوریه درحال سقوط بود. روابط مسکو با پایتختهای منطقه در این دوران از روابط معمولی فراتر نمیرفت و رابطه با ایران نیز بهدلیل پرونده هستهای این کشور تا حدی از جدیت برخوردار بود؛ مسالهای که با وجود تاثیرات منطقهای اما نمیتوانست باعث حضور روسیه در مناسبات منطقهای شود بلکه منحصر به مسائل سیاسی و سازمانهای بینالمللی بود. روسها حالا از دروازه محور مقاومت قدرت خود را در منطقه بازیابی کرده و درسوی مقابل بهدلیل تفاوت در سطح منافع و برداشتها، با دیگر طرفهای منطقهای نیز روابط گسترده برقرار ساختهاند و حتی سعی در ایفای نقش میانجی میان کشورها و گروههای مختلف منطقهای دارند.
سرگئی لاوروف هفته گذشته در سفر به خاورمیانه وارد مناطقی شد که عالیترین مقامات اتحاد جماهیر شوروی نیز وارد آنها نشده و مورد توجه قرار نگرفته بودند. اگر مقامات شوروی به برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس برای امور معمول سیاسی سفر میکردند، حتی درقبال پرطمطراقترین سفرها نیز اثرات و وزن سیاسیشان قابل اعتنا نبود، اما حالا برای وزیر امور خارجه روسیه در مدت زمانی کم دیدارهای سطح بالا تدارک دیده میشود و برای استقبال از او مقامات کشورهای خارج از خلیجفارس نیز به این منطقه سفر میکنند تا با مسکو به تفاهم برسند.
لاوروف هفته گذشته در یک تور پنجروزه، که از ۸مارس (۱۸اسفند) آغاز شد و تا ۱۲مارس (۲۲اسفند) ادامه یافت، به سه کشور اماراتمتحدهعربی، عربستانسعودی و قطر سفر کرد. او در جریان سفر به امارات بهجز دیدار با مقامات بلندپایه اماراتی، در این کشور با سعدالحریری، نخستوزیر مکلف لبنان نیز دیدار و بهصورت تلفنی با سامحالشکری وزیر امور خارجه مصر درباره مسائل منطقهای گفتوگو کرد.
وزیر امور خارجه روسیه در سفر به قطر هم بهجز دیدار با مقامات این کشور با مولود چاووشاغلو، وزیر امور خارجه ترکیه هم دیدار کرد و نشست مشترکی با او و وزیر امور خارجه قطر داشت. لاوروف که برنامه بسیار فشردهای در منطقه داشت نیمروزی هم به ریاض رفت تا با محمدبنسلمان، ولیعهد سعودی و فیصلبنفرحان، وزیر امور خارجه این کشور دیدار کند. وزیر امور خارجه روسیه اولین مقام بلندپایه خارجی بود که پس از اعلام گزارش قتل خاشقچی توسط آمریکا که محمدبنسلمان را به شکلی غیرمستقیم هدف قرار داده بود، با ولیعهد سعودی دیدار میکرد. همین مساله باعث شد رسانهها اینگونه تحلیل کنند که مسکو برای استفاده از اختلاف میان آمریکا و عربستان وارد معرکه شده است. مسکو البته این دیدگاه را رد کرد و تاکید داشت دیدارهای لاوروف پیش از این اتفاقات تدارک دیده شده بود.
سفر به 3کشور منطقه و دیدار و گفتوگو با مقامات 6کشور پیرامون مسائل مهم منطقهای از سوریه، لیبی و افغانستان تا یمن نشان میدهد روسها به شکلی بیسابقه وارد معادلات غرب آسیا و شمال آفریقا شدهاند. حضور نیمبند و سپس در معرض سقوط روسیه در سوریه به طرف معاملهشدن در تمامی مسائل منطقهای تبدیل شده است. چین نیز کمکم و با چراغهایی خاموش اما موتوری روشن درحال ورود به غرب آسیا و شمال آفریقاست. حضور پکن البته بیشتر شامل حوزههای اقتصادی و انعقاد قراردادهای سرمایهگذاری با کشورهای منطقه میشود اما در پشتپرده حوزههای امنیتی و تکنولوژیهای پیشرفته را نیز شامل میشود. چین با عربستان در امور هستهای درحال همکاری است و برخی تاسیسات هستهای مرتبط با غنیسازی را به شکلی غیررسمی برای ریاض ایجاد کرده است. پکن همچنین با عراق و ایران نیز مذاکراتی برای قراردادهای بلندمدت و عظیم اقتصادی دارد و تاکنون در کشوری مانند پاکستان بیش از 60میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است.
درست در چنین شرایطی که با توجه به پویایی مسائل منطقهای قدرتهای جهانی درحال ورود به منطقه هستند، واشنگتن با درگیرکردن خود در جنگ با محور مقاومت ضمن ازهمگسستن اتحاد میان متحدانش، شاهد شکستهای پیدرپی آنها و به خطر افتادن منافعش است. مسالهای که بهخوبی در موشکباران گاه و بیگاه پایگاههای نظامی آمریکا در عراق نمایانگر است. همانطور که روسیه و چین بهگونهای از وضعیت غرب آسیا استفاده کرده و با سیاستهای ترکیبی با تمامی طرفها ارتباط سازنده دارند، به شکلی که پیشتر این حضور را حتی در خواب نیز نمیدیدند، آمریکاییها بهدلیل سیاستهای غلطشان 7تریلیون را در این منطقه به باد داده و درحال دروکردن بادهایی هستند که کاشتهاند. وضعیت امروز منطقه نمایشگاهی از افول جایگاه و قدرت آمریکا در سایه رشد قدرتهای نوظهور و بازگشت قدرتهای جهانی به عرصه رقابتهای بینالمللی است.
