وحید شقاقیشهری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی و اقتصاددان به نقد و تحلیل سخنان جهانگیری که گفته بود «هرکس جای ما بود ایران از دست میرفت» یا «بهرغم تحریمها اقتصاد ایران بهسمت ثبات میرود» پرداخت و با تحلیل آماری این ادعاها را رد کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
جهانگیری چندیپیش و بهویژه در یکسال اخیر، مسائلی را مطرح کرد که با انتقادهای زیادی همراه بود ازجمله اینکه گفت «هر کسی جای ما بود ایران از دست میرفت یا بهرغم تحریمها اقتصاد ایران بهسمت ثبات میرود»، در چارچوب صحبتهای جهانگیری و تعاریفی که ایشان در حوزه اقتصادی از عملکرد دولت داشته است، نقد و ارزیابی شما چیست؟
در اینکه تحریمها و بهویژه تحریمهای دوره دوم بسیار سخت بود، شکی نیست اما مساله این است که کشور ایران ویژگیهای خاصی داشت که توانست در این شرایط سرپا بماند و مهمترین ویژگی کشورمان این بود که بدهی خارجی نداشت. میتوان گفت ایران کمتر از 10میلیارد دلار بدهی خارجی داشت و اندک بودن این بدهی موجب شد کشور بتواند از این شدت تحریمها عبور کند.
ازسوی دیگر باید بپذیریم دولت خطاهای زیادی را در سالهای اخیر مرتکب شد که یکی از مهمترین آنها در ارز 4200تومانی و انحراف منابع ارز 4200تومانی بود، موضوع دیگر بحث عدم اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در سالهای 92 تا 97 بود، درحالی که فرصتی دراختیار کشور بود که بتواند اقتصاد را مقاوم و وابستگی خود را به درآمدهای نفتی کاهش دهد، اما این اتفاق رخ نداد.
دهه 90 عملا دهه فرصتسوزی اقتصاد ایران بود
موضوع دیگر بحث چالشهای فراروی امنیت اقتصادی، امنیت سرمایهگذاری و بهبود فضای کسبوکار بود، کشور میتوانست در این فرصت، فضای کسبوکار را مناسب و مشکلات فراروی سرمایهگذاران را برطرف کند، اما این هم جزء ایرادهایی بود که همچنان در اقتصاد ایران پابرجاست و از اینرو دهه90 عملا دهه فرصتسوزی اقتصاد ایران بود.
اگر بخواهیم بهصورت آماری این دهه را نقد کنیم، مهمترین درصدها چگونه قابل تحلیل است؟
میانگین رشد اقتصادی دهه90 صفر، میانگین تورم 24درصد، میانگین رشد انباشت سرمایه منفی 5.2درصد و شکاف طبقاتی براساس شاخص ضریب جینی از 36.5درصد در سال90 به 42درصد در سال99 رسیده است. برای اولینبار در اقتصاد ایران هزینههای جبران استهلاک از سرمایهگذاری پیشی گرفته و در دوسال اخیر اقتصاد ایران مستهلکتر شده است که همه این موارد نشان میدهد دهه90 زمان فرصتسوزی برای اقتصاد ایران بود، البته باید به این نکته توجه داشت که با وجود تاثیرگذاری تحریمها، ولی مساله اصلی این بود که اقتصاد ایران درونزایی ایجاد نکرد و وابستگی آن نیز به درآمدهای نفتی بالا بود، متاسفانه دولت همچنان وابسته به درآمدهای نفتی بود و از اینرو تحریمها اثر خود را بر درآمدهای نفتی بهواسطه بحث نفت بر اقتصاد ایران تحمیل کرد.
ریشه این مسائل در چه نکاتی بود و چرا دولت به آن بیتوجه بود؟
ریشه همه این مسائل این بود که دولت از سال92 تا 97 فرصتی داشت که بتواند اقتصاد ایران را درونزا کند؛ چراکه برخی از چالشهایی که در دوره دوم تحریمها مشاهده شد عملا با درونزاسازی اقتصاد ایران مرتفع میشد اما این اتفاق نیفتاد، دولت هم عملا در بحث تحریمهای دوره دوم غافلگیر شد و لذا شاهد شدیدترین فشارها بر اقتصاد ایران بودیم، بنابراین من هم میپذیرم تحریمها اثرگذار بود ولی معتقدم ما میتوانستیم با اقداماتی از شدت تحریمها بکاهیم که متاسفانه این مسائل رخ نداد.
متاسفانه غافلگیری دولت سبب بروز خطاهای پشتسر هم شد و از ارز 4200تومانی تا فروش ذخایر طلای کشور و بحث اتلاف منابع ارزی از نتایج آن بود، البته عدم بهبود فضای کسبوکار، عدم تقویت شفافیت و رقابتپذیری اقتصاد ایران نیز از دیگر نتایج منفی این امر بود.
افزایش بیبرنامه و ناگهانی قیمت بنزین چطور؟
افزایش قیمت بنزین پروژه مهمی بود که بد اجرا شد و هزینههای سنگینی را اعم از اقتصادی و امنیتی بر کشور تحمیل کرد، بنابراین این مسائل خطاهایی بود که در سالهای اخیر پیاپی اتفاق افتاد و موجب شد تحریمها تاثیر زیادی بر اقتصاد ایران و معیشت مردم داشته باشد، درحالیکه میتوانستیم عملکرد بهتری درمقابل تحریمها ایفا کنیم تا تبعات آن را کاهش دهیم.
از سال92 که دولت بحث مذاکرات را شروع کرد تا سال97 فرصت 5سالهای بود که دولت میتوانست تلاش کند اقتصاد را مقاوم کند؛ چراکه سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم در سال92 ابلاغ شد، ولی دولت عملا باور نداشت دوباره اقتصاد ایران تحریم میشود.
برخلاف ادعای جهانگیری اشتغال کشور بهدلیل کاهش رشد سرمایهگذاری و رشد اقتصادی نامطلوب بود
جهانگیری در زمان دیگری مطرح کرد عملکرد خوب دولت در بخش اشتغالزایی کارنامه درخشان درمقابله با تحریمهاست. درباره اشتغالآفرینی دولت، تحلیل شما چیست؟
وقتی در دهه90 رشد سرمایه ثابت ناخالص منفی 5.2درصد، میانگین رشد اقتصادی صفر و تورم هم میانگین 24درصد است، شاهد این واقعیت هستیم که کشور در دهه90 با یک رکود تورمی سنگینی مواجه شد و اشتغال هم خروجی سرمایهگذاری و رشد اقتصادی است، بهویژه در دو سال اخیر یعنی سالهای 97 و 98 اقتصاد ایران 12درصد کوچکتر شد که مفهومش این است که اگر آماری هم از اشتغال داده شود باید خروجی سرمایهگذاری باشد، یعنی وقتی میتوان گفت اشتغال بهتر شده که بگوییم رشد سرمایهگذاری و رشد اقتصادی نیز بهبود داشته است، درحالیکه دهه90 کاملا نشان داد سرمایهگذاری بهشدت کاهش یافته و رشد اقتصادی نیز در این دهه صفر بوده است، لذا نباید انتظار اشتغال گسترده یا عملکرد مناسبی را در بحث اشتغال داشته باشیم.
متاسفانه فضای کسبوکار ما بهنحوی نامناسب است که رتبه ایران بین 120 تا 150 نوسانی و جایگاه ایران در فضای کسبوکار بسیار نامناسب است و عملا این دهه جزء ضعیفترین دهههای اقتصاد ایران از دهه40 تاکنون بوده است.