


میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار: نزدیک به یکچهارم از سال میلادی جدید گذشته است اما سینمای چین درحالی رکوردهای جهانی گیشه را شکسته که سال نوی چینی حدود ۴۰ روز پس از سال نو غربی شروع میشود. بهعبارتی سرراستتر، سینمای چین در فرصتی یکماهه توانست از سینمای آمریکا که فرصتی سهماهه داشت، پیشی بگیرد. مساله فقط رکوردشکنی چینیها و جاماندن آمریکاییها در این مقطع نیست؛ بلکه باید دانست سینمای جهان طی سالهای اخیر دستخوش تغییراتی اساسی شده است. در اینجا اشارهای به فهرست 10 فیلم پرفروش جهان در سال ۲۰۲۱ تا به اینجای کار شده است که به جز دو مورد، همه چینی هستند و توضیح مختصری راجعبه هر فیلم هم آمده است. اشاره به تغییراتی که در سینمای جهان درحال رخ دادن است، چنانکه با موضوع رکوردشکنی چینیها در زمستان سال ۲۱ مرتبط باشد، بخش دیگری از پروندهای است که میخوانید. مقاله یکی از اساتید دانشگاهی چین که در روزنامه دولتی گلوبالتایمز منتشر شده هم ضمیمه این پرونده شده تا از چشماندازی که خود چینیها برای سینمایشان در نظر گرفتهاند، اطلاعاتی حاصل شود.
جابهجاییهای بزرگ
نگاه به جدول پرفروشهای سینمای جهان در سال ۲۰۲۱ تا همین جای کار نشان میدهد یکسری جابهجاییهای بزرگ رخ داده است. از 10 فیلم پرفروش امسال جهان تا به همین جای کار فقط فیلم ششم آمریکایی است و فیلم نهم به هندوستان، البته نه جریان غالب بالیوود بلکه به سینمای تامیل تعلق دارد و باقی آثار همه چینی هستند. مساله فقط جابهجایی بین چین و آمریکا در جدول پرفروشهای جهان نیست؛ بلکه تغییرات محتوایی محسوسی هم در ترکیب جداول فروش وجود دارد. سالی که گذراندیم، یعنی۲۰۲۰ میلادی هم به اندازه خودش در این زمینه عجیب بود و نهتنها مجموع فروش فیلمهای آمریکایی را در رتبهای پایینتر از چینیها قرار داد، بلکه مثلا دیگر خبری از فیلمهای ابرقهرمانی درمیان آثار پرمخاطب جهان نبود و یک انیمیشن ژاپنی، ۶۰درصد بیشتر از پرفروشترین انیمیشن کمپانی دیزنی فروش داشت و در رتبه هفتم جهان قرار گرفت. این تغییرات محتوایی در ترکیب جداول پروفروشهای سینمای جهان، کار هالیوود را از آنچه طی سالهای اخیر دچارش بود هم سختتر میکند. اگر کلیشههای ثابت بازار جهانی فیلم به هم بخورد، تجاریسازان هالیوود با مشکل جدی مواجه خواهند شد. آنها فقط در یک بازار پیشبینیپذیر میتوانند به سلطنت خودشان ادامه بدهند؛ مثلا بازیگرانی که حضورشان تضمین گیشه است یا ژانرهایی که چنین تضمینی را میدهند و سرمایهگذاریهای کلان را توجیهپذیر میکنند. حالا اما سینمای جهان نهتنها از جانب تولید، تغییراتی داشته و بازیگران تازهنفسی را بهخود میبیند، بلکه در جانب مصرفکنندگان هم تغییرات محسوسی کرده است. مخاطبان جدیدی به میدان آمدهاند که قبلا بهطور اساسی مخاطب سینما نبودند و با اینکه مشتری سینمای تجاری هستند، کلیشههای هالیوودی را برنمیتابند و با سلیقههای خاص و پیچیدهشان، حساب و کتاب سرمایهگذاران آمریکایی را به هم میریزند. دیگر رقیب سینمای آمریکا فقط سینمای هنری نیست که بتوان نادیدهاش گرفت و فقط به سود فکر کرد؛ بلکه یک سینمای تجاری دیگر که با آن تفاوت اساسی دارد، در مقابلش قرار میگیرد. سینمایی که تمام تکنیکهای این هالیوود صدساله را از بر است اما خودش برای هالیوودیها تقلیدپذیر نیست و چیز ناشناختهای است که غافلگیرشان میکند. باید توجه کرد کار هالیوود درحالی اینقدر سخت و پیچیده میشود که پیش از این هم روی مرز ورشکستگی درحال حرکت بود.
تقریبا در یک دهه گذشته، اگر فروش فیلمهای آمریکایی در چین نبود، هالیوود به ضرردهی مطلق میرسید. با توجه به این نکته میتوان فهمید فتح بازار داخلی چین توسط خود چینیها و کنار رفتن فیلمهای آمریکایی در این بازار، چطور هالیوود را به سمت سقوط در چاه ورشکستگی هل میدهد. هالیوود داشت ورشکسته میشد و بازار چین را راه نجاتی برای خودش یافت اما چینیها صرفا از فیلمهای آمریکایی استفاده کردند تا بتوانند برای بخش خصوصی این کشور، ساخت سالنهای نمایش فیلم را از نظر اقتصادی دارای صرفه و توجیه کنند. پس از ساختهشدن این سالنها و روی دورافتادن ساختوساز سالنهای بعدی، حالا آنها میخواهند فیلمهای خودشان را در آن نمایش بدهند؛ درست مثل کسی که خانهای میسازد و آن را اجاره میدهد تا قسطهایش را بپردازد و پس از تسویه بدهیها، حالا خودش میخواهد در آن خانه ساکن شود. هالیوود داشت ورشکسته میشد اما 10 سال مستاجر چین شد و به گمان اینکه چنین بازاری را تا ابد در اختیار دارد، نفس راحت و غافلانهای کشید.
دلیل رفتن سینمای آمریکا به سمت ورشکستگی، به هیچوجه سختافزاری نبود. جامعهشناسان آمریکایی درباره مرگ چیزی که به «رویای آمریکایی» موسوم بود، تحلیلهای فراوانی کردهاند و عمدهترین دلیل ورشکستگی سینمای آمریکا هم همین قضیه، یعنی مرگ رویای آمریکایی و غیرقابلپذیرش بودن آن توسط نسلهای جدید این کشور است. طبیعتا وقتی رویای آمریکایی در خود آمریکا دیگر خریدار ندارد، در سایر نقاط جهان هم با چنین وضعی مواجه خواهد شد. آمریکا گذشته دور و درازی نداشت و سینمای آن، به مخاطبانش آینده را میفروخت و حالا که باور به واقعی بودن این آینده از بین رفته است، چیزی برای فروختن ندارد؛ درحالی که سینمای شرق، یعنی سینمای قاره کهن، گذشتهای دارد که میتواند آن را به مخاطبانش بفروشد؛ اصالتی را که در دوره مدرنیسم گم شده بود و البته آیندهای که هنوز امید به تحقق آن برای شرقیهای رو به جلو نامعقول نشده است. اصالت واژهای است که در گفتار سینمایینویسان شرق، بهخصوص چین، زیاد به آن برمیخوریم و حتی آینده هم بهنوعی تحقق بازگشت متجددانه به اصالت است؛ همچنانکه رویای آمریکایی بهعنوان یک آیندهفروشی نسیهای در گفتار سینمایینویسان آمریکا در سالهای اوج هالیوود زیاد به چشم میخورد و حتی نگاه به گذشته هم میخواست این را نشان بدهد که آمریکا از کجا به کجا رسیده و با همین الگو به کجاها خواهد رسید. نگاه به جدول پرفروشهای سینمای جهان در یکی، دو سال اخیر و تغییرات محتوایی محسوسی که در ترکیب آن به وجود آمده، این مسائل را بهتر روشن میکند.
آیا چین در سینما جایگزین آمریکا میشود؟
مطبوعات چین پیشبینی میکنند مجموعه فروش فیلمهای این کشور در سال ۲۰۲۱ از حدود ۱۰میلیارد دلار فراتر برود. از آنجا که سال گذشته بهخصوص در فصل سال نوی چینی، خود چین هم درگیر کرونا بود، مقایسهها معمولا با مدت مشابه امسال در سال گذشته انجام میشود. فروش فیلمهای چینی در جشنواره بهار چینی امسال نسبت به زمان مشابه آن در سال ۲۰۱۹ تا رقم 32.47 درصد افزایش داشته و به لحاظ تعداد مخاطبان هم تعداد کل تماشاگران جشنواره بهار امسال 160 میلیون نفر است که 21درصد افزایش نسبت به 132میلیون نفر مخاطب جشنواره بهار 2019 را نشان میدهد. آیا چین در سینما جایگزین آمریکا میشود؟ اگر این جایگزینی به معنای آن است که جایگاه انحصاری هالیوود به همان شکل دست به دست شود و به سینمای چین برسد، باید گفت چنین جایگاهی درحال فروپاشی است و این تخت میشکند، نه اینکه سوارهاش عوض شود. نتیجهگیری منطقی از ریزودرشت آنچه تابهحال رخ داده و آنچه در حال رخدادن است به ما میگوید که قطبها عوض نمیشوند، بلکه دوران تکقطبی بودن سینمای تجاری جهان درحال به پایان رسیدن است. آمریکا این جایگاه را در سینما قبل از اینکه در عالم سیاست مدعیاش باشد و حتی قبل از شروع جنگ سرد و جنگ جهانی و امثال اینها به دست آورده بود. هالیوود هیچوقت یک رقیب تجاری جدی نداشت و رقبایش تا انتها قد نکشیدند؛ حالا اما جهان سینما به سمت تنوع پیش میرود. آیا خود چینیها میخواهند سینمایشان جایگزین انحصار هالیوودی شود و با اینحال شرایط جدید زمانه چنین اجازهای را به آنها نمیدهد؟ سینما در آمریکا بخشی از قدرت نرم این کشور بود و ابزاری برای نفوذ فرهنگی در سایر کشورهای جهان بهحساب میآمد اما نوع توسعه اقتصادی چین با آمریکا متفاوت است و به همراهی ابزار فرهنگی برای نفوذ در سایر کشورها نیاز چندانی ندارد. آمریکا خودش را بهشت روی زمین جا میزد اما چین چنین نکرده و سودای مهاجرت به این سرزمین را در ذهن مردم سایر نقاط جهان ایجاد نمیکند.
سینمای آمریکا را به رویای آمریکایی میشناختند اما اساسا چیزی به اسم رویای چینی در همان مختصات American Dream وجود ندارد که میخواست فرهنگ سایر قومیتها و ملیتها را مثل رودخانههایی به دریای فرهنگ آمریکا بریزد. از نظر اقتصادی چطور؟ اگر هم انگیزههای سیاسی و امثال آن وجود نداشته باشند، آیا ممکن نیست که چین با انگیزههای اقتصادی بهدنبال جایگاه ابرقدرتی در سینما بهصورت انحصاری باشد؟ قضیه بسیار پیچیده است و پاسخ این پرسش، چندلایه و در بعضی فرازها غیرقطعی خواهد بود اما یک سوال دیگر درمقابل این سوال قرار میگیرد و آن هم اینکه چین چرا باید بخواهد سینمای باقی دنیا را فتح کند، درحالی که بسیاری از فاکتورهای جذابشدن فیلمهایش برای مردم خود این کشور، بهشدت بومی و برای مردم سایر نقاط جهان غیرجذاب هستند و بهعبارتی اگر چین بخواهد مطابق پسند دیگران فیلم بسازد، احتمالا به شوق یک بازار نهچندان بزرگ و کاملا نامطمئن، بازار تضمینشده و بزرگ داخلیاش را به خطر انداخته است. آیا چین نمیتواند سلیقه و پسند مردم سایر دنیا را به مردم خودش نزدیک کند؟ این تا حدودی ممکن است اما نه کاملا و نه به این زودیها. البته درحال حاضر هم داخل خود چین نظرات مختلفی درباره آینده سینمای این کشور وجود دارد و بسیاری از نظریهپردازان براین باورند که قدمهای بعدی باید ناظر به فتح بازارهای جهانی فیلم باشد. تمام این زمزمهها را باید جدی دانست و احتمالی برایشان در نظر گرفت؛ اما تا اینجای کار دادهها و چشماندازها به ما میگویند که با جهان سینمایی متنوعتری پس از این روبهرو خواهیم بود؛ جهانی که شاید خود هالیوود هم در آن سهمی داشته باشد اما نه مثل گذشته، انحصاری و یکهتازانه. و چین در آن ظهور میکند؛ کشوری که از سینمای هنری گرفته تا سینمای سرگرمی، کلی ابتکار جدید برای جهان دارد و کلی تصاویر و قصههای جدید.
