شاید جذابترین بخش مطالعه تاریخ و سرگذشت «پیشمرگان کُرد مسلمان»، همین ریشهیابی مفهوم واژگانی آن باشد. در نگاه اول، پیشمرگ به کسی اطلاق میشود که با مرگ روبهرو میشود. این تعریف خود پرسشهایی پیشروی ما قرار میدهد؛ چرا و به چه دلیل با مرگ روبهرو میشود؟! تعریف او از مرگ چیست؟! آیا هدف مقدسی دارد که اینگونه بیمحابا با آن رخبهرخ میشود؟! در صورت پاسخ مثبت، پس قطعا آرمانی را در زندگی دنبال میکند.
در ادبیات فارسی و معنی لغات، پیشمرگها را مترادف سرباز، جانباز، رزمنده، جنگجو و... دانستند. خود لفظ کردی «پیشمه رگه یا همان پیشمرگه» هم به متون انگلیسی سرایت کرده و بهصورت Peshmerga نگارش میشود. در زبان انگلیسی برخی دیگر آن را مترادف Gurrilla قلمداد کردند و در ادامه به گروهی با چهار ویژگی رزم نامنظم، تحرک بالا، آرمان و هدف و ترکیبی از طیفهای اجتماعی که با نیروی نظامی سازماندهی شده و با بزرگتر از خود مانند گروههای رقیب یا نیروهای ارتشهای سنتی دشمن مبارزه میکنند، اطلاق میشوند. تاریخدانان هم ریشه تاکتیکی (رزم) آنها را به آثار استراتژیست باستان چین «سانتزو» در قرن 6 پیش از میلاد نسبت دادند که در کتاب «هنر جنگ» هم به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است. از جهات دیگر، اصالت کردها در ایران، ریشه تاریخی دارد. پژوهشگران معتقدند تبارشناسی کردها به تمدن مادها میرسد. در آثار گزنفون، مورخ یونانی از مردم کرد صحبت به میان آمده و در منابع معتبر اسلامی مانند تاریخ طبری و ابنخلدون هم از آنها نام برده شده است. از همه مهمتر برای ما ایرانیها، شاهنامه است. فردوسی در داستان اساطیری کاوه آهنگر و ضحاک، کردها را از نسل کاوه میداند و صدالبته به دلیل اینکه ادبیات به کار رفته در شاهنامه بنا به نظر محققان، ادبیات پایداری و مقاومت است، این نکته به وزن جایگاه قوم کرد و خصلت جنگاوری آنها در دفاع از سرزمین و خاک و وطن میافزاید.
در ادامه و بهموازات حرکت تاریخ، به رخداد انقلاب اسلامی ایران خواهیم رسید که فصل مهمی از سیر پیشرونده ملت ایران به شمار میرود. یکی از ظرفیتهای اصلی به ثمر رسیدن انقلاب، تکیه بر همه قوههای ملی ازجمله تبارهای فرهنگی و قومی بود. این خود در واقع برگبرنده انقلاب اسلامی هم محسوب میشود. چون اکثر قومیتها در ایران، ساکن مرز هستند و سهیم در دوردست جغرافیایی انقلاب و در سالهای ابتدایی متلاطم انقلاب اسلامی، حاشیه امنی را برای حکومت نوپای اسلامی ایجاد کردند. (جز در یک، دو منطقه که نفوذ خارجی و چپهای داخلی در به پا کردن غائله منطقهای همدست شدند.) کردستان ایران از آن دست مناطقی بود که پیرو دخالت عوامل داخلی و خارجی و تلاش آنها برای تحقق دوباره رویای شکستخورده جداییطلبی (که اتفاقا اولینبار در پیش از انقلاب اسلامی و در دوران پس از اشغال ایران توسط متفقین ناکام مانده بود)، از مهاباد تا پاوه در همان روزهای ابتدایی انقلاب تا سالها بعد، ناآرامیهایی را به خود دید. ضعف و مماشات دولت موقت و ورود حزب دموکرات کردستان با رهبرانی با نگرش مارکسیستی، سوسیالیستی و سکولار به روند تحولات منطقه کردستان و همچنین همراهی گروهک کومله و چریکهای فدایی خلق در روزها و ماههای بعد، آتش جداییطلبی را به دامان انقلاب اسلامی انداخت.
پرواضح است که شرایط ناپایدار ابتدایی انقلاب و ناکارآمدی دولت موقت، تاثیراتی را بر نهادهای نظامی و نیروهای مسلح و تصمیمات امنیتی گذاشت. برای مثال و در ارتباط با وضعیت ارتش، عباس امیرانتظام، معاون نخستوزیر تایید کرده بود دولت تمام قراردادهای نظامی ایران و کشورهای خارجی را لغو کرده است. در ادامه هم اعلام کرده بود دولت بهدنبال کاهش هزینهها در ارتش و کوچکسازی آن است. نظر دولت موقت و شخص بازرگان این بود که ساختار ارتش با سیستم فرماندهی و مدیریتی سابق، کماکان ادامه پیدا کند و به همین دلیل مورد انتقاد طیفهای سیاسی (بهخصوص چپها) قرار گرفته بود. شورای انقلاب هم معتقد بود تا بازسازی و ساماندهی در ارگانهای نظامی و همچنین رسیدگی قضایی در ارتش، ستاد ارتش راهی جز استفاده از فرماندهان و افسران سابق ندارد. همین موضوع، دستمایه گروههای چپ برای مطالبه انحلال ارتش شد. این موضوع از یکسو و رویکرد سلبی قدرتهای جهانی ضدانقلاب اسلامی و گروههای وابسته به آنها از سوی دیگر که فرصت را برای تجزیه مناطقی از ایران بهمنظور درگیر کردن انقلاب با مسائل داخلی غنیمت شمردند، نیروهای نظامی کشور ازجمله سپاه پاسداران را دچار تنگناهای عملیاتی قرار داد که نمود آن در غائله کردستان مشهود بود. در همین اوضاع بود که نهاد نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که هسته مردمی داشت، با تایید امامخمینی(ره)، هدایت بینظیر شهید بروجردی (ملقب به مسیح کردستان) و مردم کُرد انقلابی غرب کشور، سنگبنای «سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان» را در پاییز 58 گذاشتند.
در 21 تیر 59، امامخمینی(ره) در جمع نمایندگان سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد، به سخنرانی پرداختند که بخشی از آن به این شرح است: «من از این جوانهای پیشمرگ که بهراستی اثبات کردند که فداکار اسلام هستند و لشکر پیغمبر اسلام هستند، تشکر میکنم. من به شما علاقه دارم؛ علاقه یک مسْلم با مسْلم و یک پدر با فرزند، و شما را دعا میکنم. از وقتی که شما قیام کردهاید در مقابل اشرار و در مقابل اشخاصی که میخواستند نهضت اسلامی را سرکوب کنند، من از شما با تمام قوا هم پشتیبانی و هم دعا کردم. خداوند شما را انشاءالله برای اسلام حفظ کند و شما جوانها را در پیشگاه خدای مقدس، خدای بزرگ آبرومند کند. شما میدانید که ما غرضی در این مسائل نداشتیم جز اینکه حکومت جبار برود تا به جای او حکومت اسلام برگردد. اینهایی که در طول این مدت، چه در کردستان و چه در جاهای دیگر، با این نهضت مقابله کردند، اشخاصی بودند که از اسلام اطلاعات نداشتند و نمیخواستند حکومت اسلام برقرار باشد. شما از طرز و شیوه حرکات اینها بهتر میدانید که عمال غیر بودند. از کیفیت سلاحهایی که داشتند شما دیدید که این سلاحها از کجا میآمد. شما محکم و مستحکم باشید که برای اسلام دارید کار میکنید. شما مثل سربازهای صدر اسلام هستید. شما باکی از اینکه شکست بخورید نداشته باشید؛ برای اینکه، برای لشکر اسلام هیچوقت شکست نیست.»
این سازمان که متشکل از نیروهای مردمی منطقه و پاسداران بود، توانست در مدت کوتاهی نقش مهم خود را در کوتاه کردن دست تجزیهطلبان و ضدانقلاب به اثبات برساند. عملیاتهای متعددی مابین سالهای 58 تا 61 با مشارکت پیشمرگان کُرد صورت گرفت که بخشی از آن هم در اوایل دوران دفاع مقدس بود. نکته مهمتر اینکه، نهفقط در حوزه دفاع و رزم، بلکه وجود کردهای بومی مسلمان و انقلابی مبارز در شهرها و روستاهای دورافتاده کردستان، یعنی جایی که ضدانقلاب با پروپاگاندای خود علیه نظام، روحیه و اعتماد مردم را هدف گرفته بود، تاثیر بسزایی در انتقال مفهوم و ماهیت مردمی انقلاب اسلامی و اعتمادسازی بین حکومت و مردم داشت. این مهم تا بدانجا اهمیت دارد که هنوز هم طرحهای امنیتی مشابه و مردممحور در کردستان توسط سپاه پاسداران دنبال میشود و نتایج مطلوب را هم به همراه داشته است. این سازمان به نماد و پیشانی تعلق، تعهد و وفاداری مردم کُرد غرب کشور به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران در تاریخ بدل شده است. یکهزار شهید این نهاد در مسیر دفاع از تمامیت ارضی کشور و انقلاب اسلامی، مهر تاییدی بر این ادعاست. در همین راستا، در سال 94 اولین کنگره بزرگداشت شهدای پیشمرگ کُرد مسلمان با پیام رهبری انقلاب آغاز به کار کرد تا به معرفی بیشتر جایگاه و منزلت و رشادتهای این قشر گمنام سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بپردازد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای ستاد کنگره گرامیداشت شهدای پیشمرگان مسلمان کُرد در اردیبهشت 94 بیاناتی ابراز داشتند که به بخشی از آن اشاره میکنیم: «بله همانطور که اشاره کردید، برادران شجاع و بااخلاص در منطقه کردنشین کم نبودند و در همهجای منطقه کردنشین، برادران مومن و بااخلاص وجود داشتند که برای انقلاب واقعا مایه گذاشتند. گل سرسبد اینها، همین جوانانی بودند که در مجموعههای پیشمرگان مسلمان کُرد مجتمع شدند، سلاح دست گرفتند و رفتند در میدان؛ هم جان خودشان را به خطر انداختند، هم خانوادههای خودشان را به خطر انداختند؛ این نکته مهمی است. در اصفهان، در تهران، در یزد، در مشهد، در تبریز اگر چنانچه فرزند یک خانوادهای میرفت در میدان جنگ و به شهادت میرسید، مردم نسبت به اینها اظهار ارادت میکردند؛ کسی به خود این جرات را نمیداد و اصلا کسی تمایلی نداشت که اینها را تهدید کند؛ [اما] در کردستان اینجور نبود؛ در کردستان بعضی از خانوادههایی که جوانانشان میرفتند به شهادت میرسیدند یا مبارزه میکردند، از طرف ضدانقلاب مورد تهدید قرار میگرفتند. این جوانی که در مجموعه پیشمرگان مسلمان کُرد با این شجاعت میآمد وسط میدان - که بنده یادم هست و کاملا با این مجموعه آشنا بودم؛ مکرر آنجاها رفته بودم، دیده بودم، میآمدند، میرفتند - هم جان خودش را در معرض تهدید قرار میداد، هم آرامش خانواده خودش را؛ میدانستند و میآمدند؛ اینها خیلی مهم است و امتحان خوبی دادند؛ حقا و انصافا امتحان بسیار خوبی دادند. دشمن از روز اول روی منطقه کردنشین تکیه کرد؛ به دو جهت: یکی بهخاطر قومیت، یکی بهخاطر مذهب؛ امیدوار بودند که بتوانند از این نقطه نفوذ کنند؛ در بلوچستان به یک نحو، در ترکمنصحرا به یک نحو، در کردستان به یک نحو. این اسناد و مدارک فراوان مربوط به منطقه کردستان که در نهانخانههای امنیتی رژیم طاغوت بود، همه افتاد دست ما؛ ما فهمیدیم سیاستهای اینها آنجا چه بوده است و چه کار میکردند. اینها از این سیاستها میخواستند بعد از پیروزی انقلاب استفاده کنند و منطقه کردستان را تبدیل کنند به یک نقطه آسیبپذیر و آسیبزن نسبت به انقلاب؛ هدف این بود. حالا شعارهای گوناگونی میدادند؛ بعضیشان شعار چپ میدادند، بعضی حتی شعارهای اسلامی میدادند. در همین منطقه کردستان از ضدانقلابِ معارض با نظام اسلامی، کسانی بودند که آیه قرآن میخواندند - که خب همه یادمان هست؛ کسانی که در این قضیه بودند، یادشان هست - اما در واقع داشتند برای ضدانقلاب، برای آمریکا، برای رژیم صهیونیستی کار میکردند، تلاش میکردند؛ و همه نیروی خودشان را هم مصرف کردند بلکه بتوانند آن منطقه را ناامن کنند؛ خب این منطقه ناامن نشد.»