

اما دلیل این حضور رسانهایها برای ورود به نهاد تصمیمگیر عرصه «قدرت» چه بود؟ چه شد که ناگهان برخی روزنامهنگاران در این زمینه احساس وظیفه کردند؟ آیا این حضور اساسا ناشی از احساس وظیفه بود؟ از چند جنبه میتوان به این موضوع پرداخت. وضعیت رسانههای رسمی ما در 12 سال گذشته، در شرایط مناسبی نبوده است؛ چه از لحاظ محدودیتهای مختلف و توقیف و...، چه در مورد شرایط مالی روزنامهها و روزنامهنگاران. در این شرایط برخی روزنامهنگاران، با استفاده از ظرفیت شبکههای مجازی یا با تهیه گزارشهای خاص که ممکن است هر چند ماه یک بار اتفاق بیفتد، در راستای رسالت رسانهای و روشنگری یک روزنامهنگار قدم برمیدارند و حس درونی لذت از کار رسانهای را ارضا میکنند. این کامیابی حرفهای، مانعی برای سوداگری بعضی از روزنامهنگاران در دستیابی به قدرت است.
البته این حس رضایت، درنهایت به تغییر شرایط مالی و شغلی نهچندان مناسب روزنامهنگاران بهویژه در رسانههای مستقل و نیمهمستقل کمک چندانی نمیکند.
یکی از دلایل استقبال برخی از روزنامهنگاران در این دوره برای ورود به شورای شهر، ناکامی حرفهای و بعضا مالی در کار رسانهای است. شورای شهر میتواند هر دوی این مقولهها را جبران کند؟! حس سرخورده شهرتطلبی را ارضا کند و با دسترسی به برخی منابع مالی، در این زمینه نیز بابی جدید برای فرد باز کند؟ با اینکه شاید فعالیت رسانهای بتواند تا حدودی اطلاعات و آگاهی افراد را نسبت به دیگران بالاتر ببرد ولی آیا کامل و کافی است؟ اما نکته مهم، جدا از دلایل تلاش برخی روزنامهنگاران برای رفتن به شورای شهر، استفاده از نام روزنامهنگار بهعنوان کاندیداست. آیا وظیفه روزنامهنگار حضور در مراکز قدرت برای تغییر در وضعیت این مراکز است یا شفافسازی زیر و بم دستگاههای قدرت و گزارشگری و روشنگری؟ آیا حضور نمایندهای از روزنامهنگاران در شورای شهر امری خارقالعاده نیست؟ آیا یک روزنامهنگار بعد از کاندیداتوری برای دستیابی به قدرت، باز هم روزنامهنگار است یا یک فعال سیاسی و در حالتی خوشبینانه با توجه به مدنی بودن نهاد شورا، یک فعال اجتماعی؟ بالطبع، حضور در تحریریه رسانهها و کار خبری هم نمیتواند دلیل بر استفاده از عنوان روزنامهنگار برای کاندیداتوری در شورای شهر باشد، چراکه وظیفه یک روزنامهنگار حضور در شورای شهر نیست، مگر اینکه بهعنوان یک فعال سیاسی یا اجتماعی سودای قدرت داشته باشد. چه رسد به اینکه حضور در روابطعمومی شهرداریها یا دفتر اعضای شورای شهر یا انتشار سه چهار شماره یک نشریه اجتماعی و شهری و بعد تعطیلی آن، گواه یدک کشیدن نام روزنامهنگار و لازمه حضور در شورای شهر باشد که این بدترین حالت ممکن برای اعتبار تا حدودی ازدسترفته روزنامهنگاری است.
