جدال مرگبار در معامله ملک غیرقابل ساخت
فروغ طباطبایی: وقتی فروش ملک پنج میلیارد تومانی پیرمرد با مشکل ساخت‌وساز روبه‌رو شد، پرونده زندگی او با خون بسته شد.
  • ۱۳۹۶-۰۲-۱۰ - ۱۷:۳۲
  • 00
جدال مرگبار در معامله ملک غیرقابل ساخت
قصاص تاوان جنایت ۵ میلیاردی
قصاص تاوان جنایت ۵ میلیاردی

 خریدار این ملک دیروز به اتهام قتل پیرمرد پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص محکوم شد. عصر بیست و یکم آذر 93 مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پدر 68ساله‌اش به نام داوود خبر داد. مرد جوان گفت: «پدرم دیروز صبح از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. پدرم به تازگی یک ملک پنج میلیاردی را با یک مرد جوان به نام احمد معامله کرده بود به همین خاطر به احمد مشکوک هستم و گمان می‌کنم وی در ناپدید شدن پدرم دست داشته باشد.»

 ردیابی خریدار ملک میلیاردی
 به دنبال اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد احمد 40 ساله بازداشت شد. او در بازجویی‌ها گفت: «مدتی است ملک پنج میلیاردی در سعادت‌آباد را از داوود، وکالتی با تعدادی فرش نفیس معامله کرده‌ام و قرار است پس از فروش فرش‌ها پول ملک را به پیرمرد برگردانم. دیروز صبح پیرمرد را دیدم. ما با هم درباره ملک صحبت کردیم و او در حوالی میدان ونک از ماشینم پیاده شد و رفت. من دیگر از او خبری ندارم.» این مرد اما در بازجویی‌های بعدی حرف‌های تازه‌ای مطرح کرد.

 آغاز دروغگویی‌های متهم
احمد که سعی داشت با دروغگویی‌هایش پلیس را گمراه کند هر بار ادعای تازه‌ای را مطرح کرد. وی گفت: «پیرمرد در ماشینم بود که نوشیدنی خورد و بیهوش شد. بعد از چند دقیقه متوجه شدم نفس نمی‌کشد به همین خاطر از ترسم جنازه‌اش را به باغی در کرج بردم و آتش زدم.»  احمد در بخش دیگری از اعتراف‌هایش حرف‌های دیگری مطرح کرد. وی گفت: «پیرمرد سوار ماشینم بود که به خاطر سرعت زیاد با جدول برخورد کردیم. سر داوود به‌شدت به شیشه ماشین برخورد کرد و جان سپرد و من جنازه او را به باغی در کرج بردم.»  به دنبال اعتراف‌های احمد پلیس به باغی که وی آدرس آن را داده بود، رفتند و با جنازه سوخته داوود روبه‌رو شدند.  وقتی پزشکی‌قانونی در گزارشی علت مرگ را خفگی اعلام کرد احمد لب به بیان حقیقت گشود و به کشتن پیرمرد اعتراف کرد.

 درخواست اشد‌مجازات در دادگاه
احمد دیروز در حالی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد که فرزندان قربانی برای او حکم قصاص خواستند. پسر داوود گفت: «ملک هزار و 200 متری پدرم در سعادت‌آباد روی یک تپه قرار داشت و پدرم می‌خواست آن را بفروشد اما به تازگی متوجه شده بودیم این ملک موقعیت ساخت‌وساز ندارد. به همین خاطر پدرم برای فروش آن مشتری پیدا نمی‌کرد تا اینکه گفت احمد قول داده ملک را با تعدادی فرش نفیس به قیمت پنج میلیارد تومان معاوضه کند و پس از فروش فرش‌ها، پول ملک را به پدرم بدهد. احمد پدرم را به خاطر اینکه پول ملک را به او ندهد کشته است. به همین خاطر برایش تقاضای قصاص دارم.»

 تشریح جنایت
 سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «سال‌ها بود که در کار ساخت‌وساز ساختمانی فعالیت داشتم و با یک گروه که ملک‌های گران قیمت را در قبال اجناس نفیس مانند فرش معاوضه می‌کردند آشنا شده بودم. من ملک پیرمرد را وکالتی از او خریدم و در عوض یک چک ضمانت پنج میلیاردی به او دادم. قرار شد بعد از معاوضه ملک، فرش‌های نفیس را بفروشم و پول ملک را به پیرمرد بپردازم اما وقتی یک کارشناس را برای ساخت‌وساز ملک به آنجا بردم گفت ملک میلیاردی روی تپه قرار گرفته و موقعیت ساخت‌وساز ندارد. از شنیدن این موضوع شوکه شده بودم به همین خاطر با پیرمرد تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم. پیرمرد وقتی شنید از معامله منصرف شده‌ام عصبانی شد و به صورتم مشت زد. من هم با دستم گردن او را گرفتم. اما پیرمرد تقلا می‌کرد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم فرمان ماشین را رها کردم و با دو دستم گردن پیرمرد را گرفتم که بی‌حال شد. همان موقع کنترل ماشین از دستم رها شد و ماشین با جدول کنار خیابان برخورد کرد. من از ماشین پیاده شده بودم که دیدم پیرمرد شربتی را که همراه داشت، نوشید و حالش بد شد. او دیگر نفس نمی‌کشید که از ترسم جنازه‌اش را به باغی در کرج که پاتوق معتادان بود بردم و به استخر آب انداختم اما من آن را به آتش نکشیدم و نمی‌دانم چه کسی جسد را آتش زده است.»  با پایان دفاعیات این متهم هیات قضایی وارد شور شد و احمد را به قصاص محکوم کرد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰