

انسانها دارای توانمندیهای بیشماری هستند؛ کافی است که استعدادهای خود را بشناسند و برای به بار نشاندن توانایی و استعدادهای ذاتی خود ترسی نداشته باشند. برای رسیدن به هدف باید تلاش کرد. از زندگی انسانهای بزرگ این نتیجه دریافت میشود که از سکون کسی به جایی نخواهد رسید. یکی از کسانی که برای موفق شدن تلاش کرده است سمیه قادرمرزی است. قادرمرزی به فارغالتحصیلان میگوید: در زندگی به دوستانی برخورد کردهام که چیزی در مورد تواناییهای خودشان نمیدانند چون هرگز زمان کافی را به مطالعه و بررسی تواناییهایشان اختصاص ندادهاند. از تجربههای تازه ترسیدهاند و ترجیح دادهاند سنگ بیحرکتی باشند که با زلزله یا جریان آب بهطور اتفاقی حرکت میکنند.
سمیه قادرمرزی در مقطع کارشناسی در رشته مهندسی کشاورزی گرایش علوم باغبانی با معدل A فارغالتحصیل شد. وی بلافاصله پس از فارغالتحصیلی در مقطع کارشناسیارشد گرایش بیوتکنولوژی و ژنتیک مولکولی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج پذیرفته شد و در سال 94 با معدل 31/18 این مقطع را نیز به پایان رساند و طی سالهای تحصیل شاگرد اول گرایش بیوتکنولوژی در این واحد آموزشی بود. قادرمرزی از سوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین در سالهای 88 و 89 بهعنوان دانشجوی نمونه انتخاب شد و تاکنون دو اختراع را با همکاری مهندس حاجیحیدر در کارنامه علمی-پژوهشی خود به ثبت رسانده است. همچنین سه مقاله علمی- پژوهشی، دو مقاله در همایشهای بینالمللی و سه مقاله در همایشهای داخلی از وی منتشر شده است.
زمینه فعالیت شما دقیقا چیست؟
هماکنون در زمینه بیوتکنولوژی گیاهی و کشت بافت گیاهی به صورت پژوهشی در حال فعالیت هستم. از آنجایی که این علم بهعنوان جدیدترین تکنولوژی در جهان رونمایی شده است، میتواند در کوتاهترین زمان ممکن به صورت هدفمند، ژنها را در شرایط In vitro (درون شیشهای) اصلاح کند و حتی ژنهای جدیدی را به وجود بیاورد.
از فعالیت خود در این حوزه راضی هستید؟
رویای پیشرفت و رسیدن به مدارج بالاتر تمامنشدنی است؛ آن هم در حوزه علم که مدام در حال تغییر و تحول است. اما با وجود همه این موارد از راهی که در آن قدم گذاشتهام، راضی هستم. من حتی اگر در آینده در این تخصص مشغول به کار نباشم باز هم به تحقیقات و مطالعه در این زمینه ادامه خواهم داد. خدا را شاکرم که شرایط خانواده و درایت والدینم این امکان را برایم فراهم کرد که زمینههای علمی را آزمایش کنم و این به توسعه بیشتر تواناییهای فردی من منجر شد.
در حال حاضر بازار فعالیتهای کارآفرینی را برای ورود جوانان علاقهمند چطور ارزیابی میکنید؟
به عقیده من کارآفرینی مانند یک پل بین دانشگاه (علم) و بازار کار است. در کشور ما که سالانه صدهاهزار دانشجو از دانشگاههایمان فارغالتحصیل میشوند، تنها تعداد اندکی شانس ورود به بدنه دولت را دارند. مابقی باید خودشان به فکر کسبوکار باشند. کارآفرینی یک ضرورت محسوب میشود. خوشبختانه دولت در سالهای اخیر از طرحهای کارآفرینی در حد مطلوبی استقبال کرده و طبیعتا پرورش یک ذهن خلاق که یک توانایی فکری است، میتواند منجر به یک اختراع یا ایدهای بکر شود. اما لازمه این تفکر خلاق و نوآورانه از نظر من فراهم کردن یک بستر مناسب و دادن امکانات و تسهیلات برای جوانانی است که میخواهند ایدههای خلاقانه خود را به معرض اجرا بگذارند آن هم از صفر مطلق. منظورم این است اگر نهاد یا سازمانی باشد که از آن ایدهها در همان وهله اول حمایت کند، انگیزه فرد بیشتر شده و کشور با تفکرات همین جوانان ساخته خواهد شد.
تحصیلات آکادمیک در حوزه کارآفرینی چقدر نقشآفرین است؟
تحصیلات آکادمیک به همراه تجربه! من به این اصل معتقدم که امکان جدایی این دو از هم منجر به بروز فاجعه میشود. نمیشود تحصیلات باشد و در کنارش تجربهای حاصل نشود. اینکه تا چه اندازه تحصیلات تکمیلی میتواند در زمینه کارآفرینی سهیم باشد به دانشگاهها و مراکز آموزشی بستگی دارد. زیرا در چنین مکانهایی افراد ماهر در حوزههای فنی، حرفهای و مدیریتی پرورش مییابند. بنابراین رویارویی با این شرایط، نیازمند توسعه کارآفرینی در دانشگاهها و توجه به امر کارآفرینی است.
طی این سالها، آیا احساس شکست هم کردهاید؟
اگر بگویم نه دروغ نگفتهام. چون اساسا با واژه شکست مخالف هستم. مهم نیست چند بار جریان زندگی خلاف انتظار ما بوده است و چند بار درگیر حماقت و رنجش شدهایم. مهم این است که به هر شرایط ترسناکی، به چشم یک چالش جالب و یک مساله ارزشمند برای حل کردن نگاه کنیم و امیدوار باشیم. چون معتقدم در هر لحظه میتوانیم موثر و موفق باشیم.
