رئیسجمهور روز گذشته در جلسه هیات دولت اظهاراتی را مطرح کرد که با واکنش و انتقاد بسیاری روبهرو شد؛ نکتهای که نه امری انتزاعی بلکه مربوط به آن بخش از شئون زندگی مردم بود که آنها بهصورت روزمره با این مشکلات درگیر هستند و آنهم ادعای رئیسجمهور مبنیبر بهبود چرخه اقتصادی کشور درطول هفتسال گذشته بوده است؛ روحانی در همین زمینه گفته است: «اینکه از روز اول ما با مردم عهد بستیم هم سانتریفیوژ میچرخد و هم چرخ اقتصاد میچرخد، این را عمل کردیم و تا امروز هم همین بوده است.» برای راستیآزمایی سخنان روحانی بهسراغ عباس سلیمینمین، تحلیلگر مسائل سیاسی و پژوهشگر مطالعات تاریخی رفتهایم که مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با او در ادامه آمده است.
روز گذشته رئیسجمهور مدعی شد هم چرخ اقتصاد میچرخد هم چرخ سانتریفیوژها و این گزاره سال 92 را اینبار و علیرغم فشارهای سنگین اقتصادی بر مردم، بازهم تکرار کرد، تحلیل شما چیست؟
رئیسجمهور گفت چرخ اقتصاد میچرخد، ولی نگفت که چگونه میچرخد، درحالیکه این بحث مهمی است و قطعا مراد رئیسجمهور در آن ایام این نبود که چرخ اقتصادی به این شکل بچرخد، بلکه گونهای دیگر مدنظر بود. جامعه در هر شرایطی حرکت روبهجلو دارد، اما وقتی در سیستانوبلوچستان مردم هنوز از نعمت گاز محروم هستند و لولهکشی لازم صورت نگرفته و در فشار جدی هستند، داستان فرق میکند. بنابراین درحالیکه مردم این استان هنوز فاقد لولهکشی گاز و سایر امکانات اولیه هستند، ما نمیتوانیم بر این قضیه تاکید کنیم که چرخ امور اقتصادی جامعه بهخوبی میچرخد.
این سرعت قطعا ایدهآل نیست و به شکل متوسط درجریان است، اما این وضعیت درحالی است که دولت میتوانست با هزینهکردهای لازم مشکلات و سختیهای مردم را در مناطق کمبرخوردار برطرف کند، اما متاسفانه این مشکلات برطرف نشده و در برخی استانها مشکلات به گونه دیگری گریبان آنها را گرفته و برایشان سختی ایجاد کرده است.
درحال حاضر استانی مانند خوزستان در مساله آب، فاضلاب، برق و هوا دچار مشکل است، درحالیکه مدیریت این امور به سهولت قابلانجام بود، اما دولت در این زمینهها آنگونه که وعده داده است عمل نکرد. از اینرو شایسته نیست مسئولانی که شاخص این کمکاری و کندی در عملکردها هستند، تبرئه شوند یا بهگونهای از ایشان حمایت بهعمل بیاید.
مانند چه افرادی؟
مثل شریعتی، استاندار خوزستان که نمادی از کمکاری و سستی بهحساب میآمد.
شما در نقض سخنان رئیسجمهور، به مشکلات استان سیستانوبلوچستان اشاره کردید، درحالیکه دولت هم قطعا به این موارد واقف است، ولی چرا بهگونهای سخن میگوید که باعث عصبانیت مردم در عین تحمل فشارهای اقتصادی میشود، این صحبتهای فرافکنانه با چه هدفی صورت میگیرد؟
من بخشی از این نوع اظهارات را عامدانه نمیدانم و معتقدم وقتی تصورات انسانی با اطراف خودش بهصورت واقعی نیست، ازطریق رابطههایی این تصویرها منتقل میشود و رابطها میتوانند در برداشت صحیح ایجاد اخلال کنند؛ یعنی گزارشها و تصویرسازیها میتوانند ارتباطات بیرونی یک شخص را بهگونهای شکل دهند که با واقعیت فاصله چشمگیری داشته باشد.
من نمیتوانم بگویم رئیسجمهور عامدانه اینگونه سخن میگوید، اما از آنجاکه او شخصا حضوری در این صحنهها ندارد، طبیعتا گزارشها میتواند تصویر دیگری را به ایشان منتقل کند و سبب شود او براساس آن گزارشها اظهارنظر داشته باشد.
متاسفانه رئیسجمهور خودشزحمت ایجاد ارتباط با جامعه را به خودش نمیدهد و این مسالهای است که جریان اصلاحات باید درباره آن جواب دهد؛ چراکه آنها قطعا بهتر از جریان اصولگرا و عامه مردم نسبتبه روحانی شناخت داشتند و میدانستند او یک فرد پرتحرک و شخصی که به خود سختی بدهد و بهصورت ویژه تلاش کند، نیست و بهصورت عادی هم بهسختی از عهده امور معمول برمیآید.
روحانی فردی است که هرگز عادت ندارد دچار سختی شود، بنابراین آنها باید جواب بدهند که چرا باوجود علم به اینکه باید فردی را انتخاب میکردند که دارای آمادگی برای تحرک لازم باشد و با مشکلات مناطق کمبرخوردار نیز مواجه شود، فردی را انتخاب کردند که در تهران مینشیند و متکی به گزارشها است، از اینرو طبیعی است نتیجهای عاید خواهد شد که به آن اشاره شد.