محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار: طناز فوتبال ایران و فردی است که همیشه حرفهایش را در قالب طنز و شوخی و خنده بیان میکند اما اینبار اوضاع فوتبال به اندازهای غمانگیز و نگرانکننده است که حتی برای آقافیروز نیز خیلی حالی برای طنازی و شوخی و کنایه باقی نمانده، هرچند تحولات اخیر پیرامون زندگی وی یعنی فوت همسرش نیز در این اتفاق یعنی تغییر فضای او بیتاثیر نیست تا جایی که خودش معتقد است بهخاطر این قضیه یعنی درگذشت همسرش طی یکی دو ماه اخیر چندین پیشنهاد ازجمله پیشنهاد تیمهای لیگ برتری را رد کرده، بااینحال انتخاب شهابالدین عزیزیخادم بهعنوان رئیس جدید فدراسیون فوتبال و تحولات پیشرو و همچنین انتخاب روز گذشته فرهاد مجیدی بهعنوان سرمربی جدید استقلال باعث شد تا بعد از مدتها با فیروز کریمی همصحبت شویم. گفتوگوی «فرهیختگان» با سرمربی اسبق استقلال را در ادامه میخوانید.
از انتخابات فدراسیون فوتبال و ریاست شهابالدین عزیزیخادم آغاز کنیم.
در هرصورت جا دارد ابتدای کار انتخاب عزیزیخادم بهعنوان رئیس جدید فدراسیون فوتبال را تبریک گفته و باید این انتخاب را به فال نیک بگیریم. به هرحال عزیزیخادم یک چهره شناختهشده ورزشی به شمار میرود و سالیان سال است که در فوتبال چه در هیاترئیسه فدراسیون فوتبال و چه در هیاتمدیره باشگاهها ازجمله سایپا فعالیت کرده و شناخت خوبی از او دارم. او یک انسان سرشناس و شناختهشده در عالم ورزش به شمار میرود و بهشخصه از او شناخت خوبی دارم که این صحبتها را مطرح میکنم. عزیزیخادم یک انسان بسیار متواضع و وارسته به شمار میرود که اتفاقا همقوم ما هم محسوب میشود. فردی اهل تعامل است و با اینکه خودش از افراد بسیار خوشفکر است اما از تعامل با دیگران چشمپوشی و قصور نکرده و اتفاقا از مشورت کردن استقبال میکند. او همیشه آدم متعاملی بوده و از اوضاع و احوال فوتبال این روزهای ما شناخت کاملی دارد. با همه این تفاسیر به نظر من کار مشکلی را در آینده پیشرو دارد و با دقت و تدبیری که خودش دارد و تحولاتی که میتواند ایجاد کند باید فوتبال را ابتدا از این حالت خارج کرده و سپس آن را از هر لحاظ دگرگون کند.
تا پیش از این احساس میشد عزیزیخادم با تیم قبلی فدراسیون فوتبال کار خواهد کرد اما به نظر نمیرسد در آینده این اتفاق بیفتد!
به نظر من با اینکه همه کمیتههای فدراسیون زحمت کشیده و تا امروز همه ارکان زیرمجموعه فدراسیون و مدیران فدراسیون و همچنین بهاروند بهعنوان سرپرست در یک سال اخیر بههمراه عوامل خود زحمات زیادی را متحمل شدند اما معتقدم باید یک پوستاندازی در فدراسیون فوتبال صورت بگیرد و درحالحاضر طلب میکند که یک تغییرات اساسی و بنیادی را فدراسیون تجربه کرده و باید این اتفاق هرچه سریعتر برای پیشرفت و تحول فوتبال ایران رقم بخورد. در هر صورت رئیس فدراسیون نمیتواند بهتنهایی بر همهچیز ناظر و حاکم باشد و عوامل ذینفوذ و عواملی که به کار میبندد، باید جور کارهای ریاست را بکشند و آنها باید بدانند درنهایت کسی که پاسخگوی اقدامات است رئیس فدراسیون خواهد بود، آن هم در این مقطع که اعتماد مردم به فدراسیون فوتبال از بین رفته و متاسفانه با از بین رفتن اعتماد و اعتبار فدراسیون فوتبال که گذشتگان در این امر تاثیرگذار بودهاند، الان عزیزیخادم باید خیلی تلاش کند تا این آب ریختهشده را برگرداند. ما هم این موضوع را درک میکنیم و همه مردم هم میفهمند که فدراسیون الان بهخاطر مسائلی که درگذشته پیش آمده اصلا مورد وثوق نیست که البته این مسائل مربوط به روسای قبلی فدراسیون فوتبال بوده، هرچند بهاروند هم تلاشش را کرد اما به هر حال تا همان حدی که میتوانست موثر بود. بنابراین عزیزیخادم باید خیلی تلاش کند تا اتفاقات گذشته از ذهن مردم پاک شده و دوباره به فدراسیون فوتبال اطمینان و اعتماد شود. من اطمینان دارم با مدیریتی که عزیزیخادم دارد میتواند بهخوبی بر کارها حاکم شود. اما باز هم تاکید ما این است که یک تغییر و تحول اساسی باید در تمامی زمینهها در فدراسیون فوتبال انجام شود و تمامی کمیتهها نیاز به تغییرات و بازنگری و پوستاندازی دارند، درغیر اینصورت این فدراسیون همان فدراسیون است و تغییر نمیکند، چراکه یک فرد رفته و یک فرد دیگر آمده. به هرحال بهاروند هم یک چهره فوتبالی بود با مدیریت و تحصیلات بالا و اتفاقا انسان فرهیختهای به شمار میرفت اما دیدید آنقدر کار خراب بود که او هم نتوانست آنطور که باب میل اهالی فوتبال است تغییر و تحول ایجاد کند، لذا عزیزیخادم باید یک نگاه ویژه به همه قضایا داشته باشد، بهخصوص عوامل زیردستش که بیانگر و موید افکار و رفتار و مدیریت ایشان است. درنهایت برای او آرزوی موفقیت میکنم.
شب قبل از انتخابات داریوش مصطفوی اعتقاد داشت به جز ۲۰۰ میلیارد بدهی و آدمهای وابسته به سیاست از بعد از صفاییفراهانی طی سالهای اخیر چیز دیگری برای فوتبال باقی نمانده است.
البته من با حضور صفاییفراهانی هم خیلی موافق نبودم اما او به هرحال در موارد خارج از مسائل فنی و در حوزه زیرساختها و سختافزاری به فوتبال کمک کرد، بااینحال در زمان صفاییفراهانی بهدلیل عدم اشراف به قضایا خیلی از لحاظ فنی بهرهمند نشدیم. در ادامه و در زمان کفاشیان که در هیچ زمینهای توفیق نداشتیم به جز رکوردهایی که جابهجا شد و آن هم رکورد میزان بدهیها بود. در این دوران بسیار ضعیف عمل شده، بااینحال من عزیزیخادم را فوتبالی میدانم و مطمئنم بهمراتب از گذشتگان کارش بهتر خواهد بود.
به نظر میرسد حضور ویلموتس در تیم ملی و قطع همکاری با او و درنهایت بدهیای که سر این اتفاق بالا آمد، نقطه عطف ماجرا در این چند سال آخر بود.
درواقع ویلموتس تیر خلاص بود، آن هم تیر خلاص به پیکر نیمهجان فوتبال ما که الان جنازهاش به دست عزیزیخادم رسیده است.
فردای انتخابات در «فرهیختگان» تیتر زدیم که «آزمون بزرگ آواربرداری»، نظر شما چیست؟
به نظر من هیچ آواری هم نمانده. ممکن است در آوار یکسری مصالح ساختمانی باشد که به درد بخورد اما اینجا منفجر شده و چیزی باقی نمانده و از فوتبال یک ویرانه باقی مانده و اصلا چیزی وجود ندارد.
با این وضعیت آینده تیم ملی را چطور میبینید؟ حالا هم به گوش میرسد که احتمالا بحرین میزبان رقابتها شده و به این ترتیب شانسهایمان کاهش پیدا خواهد کرد!
در این دوره به نظر میرسد مردم خیلی از فدراسیون فوتبال تیم ملی و تیم جدید مدیریتی توقعی ندارند، البته تیم جدید هرچقدر که بتواند باید تاثیرات مثبت و اثرگذار خود را داشته باشد. این تیم و در راس آنها رئیس جدید فدراسیون شخصیت تاثیرگذاری دارند اما با توجه به زمان انجام مسابقات و شرایط فعلی هر عقل سلیم و منصفی الان خیلی نباید از تیم ملی و آینده این تیم توقع داشته باشد. اگر مسالهای هم باشد متوجه ایشان نیست مگر اینکه با مدیریت و درایتشان بتوانند تغییراتی را به وجود بیاورند که مفید به فایده باشد و اوضاع را بهبود ببخشد.
فرهاد مجیدی شاگرد اسبقتان هم دوباره سرمربی استقلال شد و به نوعی در بازگشت به استقلال هتتریک کرد.
حالا که فرهاد سرمربی استقلال شده، اجازه بدهند اینبار کار کند. دفعه قبل هم گفتم فرهاد یک فرد فوقالعاده باهوش است و در سالیان متمادی در فوتبال ایران و آسیا کار کرده است و قضایا را میشناسد و مسائل را میداند و فقط باید اجازه بدهند که کار خودش را انجام دهد. همه نیز باید او را حمایت کنند و کسی با این دیدگاه که انشاءالله شکست بخورد به جایگاه فرهاد نگاه نکند، چون هرکس با این دیدگاه که فرهاد شکست بخورد و ما به جایش برویم به امور نگاه کند، دارد به استقلال خیانت میکند. همه استقلالیها باید در حد توان، امکانات، بضاعت و تفکر خود کمک کنند تا فرهاد اینبار تا ته خط موفق عمل کند. درواقع باید کمک کنند تا فضا برای حفظ و حضور فرهاد مهیا شود.
سری قبل هم به جز دو هفته آخر همهچیز خوب پیش میرفت و استقلال با مجیدی موفق بود اما ناگهان سفر سعادتمند به ایتالیا و قهر فرهاد کار را خراب کرد.
من به نتایج سری قبل کاری ندارم اما زمان میبرد تا یک مربی بخواهد تفکراتش را بین تیم و بازیکنان جا بیندازد اما کلا باید این اجازه را به او بدهند و حمایت کنند تا بماند و بتواند تفکراتش را در زمین فوتبال به نمایش بگذارد. من معتقدم مجیدی این شایستگی را دارد و از سوی دیگر استقلال نیز استحقاق خیلی بالاتر از این جایگاهها را دارد. به هرحال در قاره آسیا استقلال فخر فوتبال ایران است و هرکس بخواهد راجعبه فوتبال آسیا صحبت کند باید نسبت به استقلال حساس باشد و به آن احترام بگذارد و بداند که استقلال پرچمدار فوتبال بینالمللی ماست. تمام مسائلی که میخواهیم نسبت به آن در آسیا به خودمان ببالیم جز از کانال استقلال میسر نیست.
فکر نمیکنید روحیه ظریف و احساسی بودن فرهاد مجیدی دوباره کار دست او بدهد؟
فرهاد هم نباید دیگر احساسی باشد و احساسی برخورد کند و باید بداند هر کاری و هر چیزی جایی دارد. الان هم که دارد میآید در یک شرایط خاص میآید و باید با این تفکر وارد قضیه شود که وارد یک میدان سخت شده، چون شرایط الان در استقلال شبیه یک میدان سخت و دشوار است پس باید خودش بداند چطور با قضایا مواجه شده و مشکلات را مدیریت کند، هرچند معتقدم محمود فکری هم توانایی زیادی داشت اما نتوانست در استقلال آنچه استحقاقش را داشت برحسب توانمندیهایش برسد و نتوانست استقلال را به آنچه که میلش را داشت، برساند، درغیر اینصورت او هم مربی توانمندی بود اما الان این استقلال پاشیده را باید فرهاد مدیریت کرده و یک استقلال نو درست کند.
درست است که از لحاظ فنی این اواخر کار استقلال در زمان فکری گره خورد اما میشد حدس زد که از لحاظ مدیریتی فکری حرفی برای گفتن نداشت که این اتفاقات برایش رخ داد.
چون من در جریان امور از نزدیک نبودم نمیتوانم در این خصوص اظهارنظر کنم، بااینحال در انتهای کار با فکری آنطور که باید میشد، نشد اما فکر میکنم فرهاد اگر حمایت شود استقلال پتانسیل خوبی خواهد داشت.
قبل از اینکه انتخاب مجیدی قطعی شود صحبت از حضور ساکت الهامی در استقلال بود و هواداران در فضای مجازی بهشدت در مقابل این سرمربی موضعگیری کردند. به نظر شما الهامی به درد نیمکت استقلال میخورد؟
در این خصوص باید مدیران استقلال نظر بدهند، ساکت شایستگی خود را ثابت کرده است، آن هم نه در حرف بلکه در عمل یعنی باید یک عملی باشد که موید ادعای فرد باشد. ساکت اگر گزینه شد بدون پشتوانه این اتفاق نیفتاد، بالاخره او پشتوانه قهرمانی داشت، آن هم نه ۱۵ سال پیش بلکه همین پارسال تراکتور را در جامحذفی قهرمان کرد. حالا درنهایت تشخیص دادند فرهاد بیاید و ما هم بهجد از او حمایت میکنیم.
در این سالها استقلالیها متخصص اسطورهسوزی شدهاند؛ از منصوریان گرفته تا فکری و حتی همین مجیدی که چندینبار رفت و برگشت. چرا این اتفاقات برای استقلال مدام میافتد؟
اگر بخواهم بهصورت کلی بگویم یک ویژگی پرسپولیسیها این است که پیشکسوتان این باشگاه نسبت به سرمربیان سالهای اخیر پرسپولیس همیشه تفکر حمایتی داشته و خیلی کمتر واکنش منفی داشتهاند، این یعنی انسجام و اتحاد و هر کسی بیاید هم حمایت میکنند، بنابراین در استقلال هم باید همین سبک و سیاق حاکم شود. البته استقلالیها هم چنین خصلتی دارند اما بعضا بین آنها کسانی پیدا میشوند که مثل اکثریت نیستند.