رضا مهدوی، یکی از پژوهشگران و کارشناسان حوزه موسیقی است که هم دستی در نواختن ساز دارد و هم دستی در برنامههای تلویزیونی ویژه موسیقی. با او به بهانه انتشار قطعه تازه ساسی مانکن، درباره ابتذال در موسیقی و وضعیت فعلی آن صحبت کردیم.
بسیاری از اهالی هنر معتقدند اوضاع موسیقی در شرایط فعلی چندان مساعد نیست و عوامل مختلفی را برای آن میشمارند. آیا شما اصلا با این نظریه موافقید و تحلیل شما از وضعیت موسیقی ما چیست؟
شرایط اجتماعی در دنیا بهسمتی میرود که با شتاب بیشتر بهدنبال سودآوری از هر راه و طریقی است. این درست است که گفته میشود انسان کمالجو و فطرت او پاک و سالم است، ولی حقیقت ماجرا این است که ازطریق راههای مختلف ازجمله هنر میخواهد به اقتصادی برسد که درکنار این اقتصادی که یکشبه ره صدساله میرود، بیشتر هویت خودش را نشان دهد. در عرصه هنر غالبا اینگونه شده که میخواهند از هر طریقی به اسم نوآوری به شهرت برسند. درحال حاضر هم شاهدیم که با کمک سایتهای قمارخانهای و جریان پول کثیف، خیلی از افراد در داخل و خارج به ژانرهای موسیقی ورود کردهاند و از چهرههای موسیقی برای کسب سود بیشتر استفاده میکنند. این را هم اضافه کنید که ما در داخل کشور هم کمتر کنسرتهای درجه یک میبینیم. چهرههای شاخص کشور ما خارج از کشور اجرا میکنند و بعد از مدتی ویدئوی آنها را میبینیم. در فستیوال بینالمللی در این چهاردهه شرکت نکردیم و طبیعی است رسانهها هجوم میآورند، چه ازطریق ماهواره و چه فضای مجازی. باید بپذیریم که امروزه عصر فضای مجازی است و بنگاهها و باشگاهها و افراد و موسسات و شرکتهایی که هوس و اشتهای زیادی در ثروتاندوزی دارند، از راه فکر و ناهنجاریهای اخلاقی وارد میشوند؛ چه ترانهها و چه آهنگها و چه شخصیتها و چه پوششهایی که مبتنیبر فرهنگ هر ملتی نیست، ولی بهواسطه هجمه رسانهای که اصطلاحا امواج رادیویی، تصویری و شنیداری هستند، میتوانند در هر خانهای ورود پیدا کنند.
خب، راه مقابله با این شرایط و وضعیت چیست؟
ما باید بتوانیم قوه شنیداری فرزندانمان را با موسیقی خوب تقویت کنیم تا در بزرگسالی مورد هجوم اصوات مسموم قرار نگیرند یا درصد کمی تحتتاثیر این اصوات باشند. چون آموزشهای درست در کودکی نیست، در بزرگسالی دچار وقفه شنیداری میشوند که قبلا با چیزهای مسموم پر شده است. این خلأ در کودکان ما بسیار است و شاهد هستیم در مهدکودکها یک جوان با ارگ، همین موسیقیها را میآورد و در مدارس ما رسوخ میکند. پس سه عامل اصلی باعث بروز چنین وضعیتی شده است. مدیریت فرهنگی ما فشل است. مدیران بالادستی اساسا فرهنگی نیستند. چیزهایی که باید نشان میدادیم و در عبور تربیتی از مدارس تا سطوح عالی در ژانرهای گوناگون میبود، آموزش ندادیم. رسانههای ما آنچه را که باید نشان میدادند ندادند و مساله چهارمی که بهواسطه این سه موضوع ایجاد میشود و برآیند آنهاست و همپوشانی میدهد، این است که انسان وقتی گرسنه است هر غذایی را میخورد، پس چه خوب که قبلا خود را سیر کنیم که واداشته نشویم هر چیزی را ببینیم، هر چیزی را گوش دهیم و هر چیزی را بگوییم.
همین ساسی مانکن دو سال پیش آهنگی را به نام جنتلمن خواند. این آهنگ در مدارس ما پخش شد و بچهها با این آهنگ خواندند و نهایتا چند مدیر و وزیر جابهجا شدند. چنین واکنشهایی منطقی و راه علاج است؟
در عرصه فرهنگ و هنر بدترین شیوه حذف موضوع است؛ اینکه یک وزیر، یک معلم، یک مدیر یا غیره تغییر کند، قضیه عوض نمیشود. اینها مقصر نیستند. مقصر بسیاری از موسسات و نهادهای فرهنگی هستند که بودجههای کلان دریافت میکنند، ولی تاکنون هیچ قدمی برنداشتهاند. اگر قدمی برداشتند، ناکارآمد بوده است. ما هیچگاه آسیبشناسی نمیکنیم ببینیم چه نهادهایی را باید حذف کنیم که تاریخ مصرف آنها تمام شده و بودجهها را باید به کجا بیشتر بدهیم و کجا را کمتر کنیم و چه جشنوارههایی را نیاز داریم و چه جشنوارههایی را نداریم. در مدارس چه موسیقیهایی را به بچهها بدهیم که «جنتلمن» وارد نشود. حالا هم که این را منتشر کرده که یک اثر فجیع، کریه و غیراخلاقی است. به مرور هم این جلو میرود. تتلو هم همین راه را رفت. ما نتوانستیم تتلو را در ایران مدیریت کنیم. درنتیجه به خارج از کشور رفته و ما را مدیریت میکند.
عدهای اعتقاد دارند امثال ساسی و تتلو با آهنگهایی که منتشر میکنند خودشان را بهدست خودشان نابود میکنند؛ یعنی تا این میزان مرز ابتذال از بین میرود. شما چنین باوری دارید؟
سهدیدگاه وجود دارد. اگر نگاه اخلاقمدارانه را مدنظر بگیریم، این چیزی که شما میگویید درست است. هر انسانی که پای کج بردارد و اصلاح نکند و توبه نکند، به قهقرا میرود و عاقبت بهخیر نمیشود و لطمه خواهد دید. نگاه حدوسطی وجود دارد که میگوید باید ببینیم تا کجا پیش میرود، انسان جایزالخطا است. خداوند آنقدر ارحمالراحمین است که لحظه آخر توبه آدم گناهکار را میپذیرد. یک وجه سومی هم هست که به هیچیک از اینها اعتنایی ندارد. دنیای امروز دنیای پول است و میگوید تا زمانی که زیبایی و جوانی و توانایی دارید پول بهدست آورید تا در دوران پیری بهترین زندگی را داشته باشید. اگر دنیا را انتخاب کرده باشید، از این منظر این حرفها معنی پیدا نمیکند. باید ببینیم آدمها چه چیزی را انتخاب کردهاند. اما بدترین نوع کار این است که همدیگر را قضاوت کنیم بدون اینکه اشکالات خود را بدانیم و فکر کنیم فقط اشکال از دیگران است. اشکال از ماست که اینها اینگونه شدند و روی لجاجت حرکتهایی ناشایست را انجام میدهند. ما باعث شدیم اینها بیتربیت و بیاخلاق شوند. اگر مدیران ما تدبیر میکردند و اینها را بازی میدادند، وضع اینچنین نمیشد، درحالیکه ما هنوز برای مجوز دادن مساله داریم. هنوز نمیدانیم باید مجوز بدهیم یا خیر. این خوانندهها که برای خودشان دنبال شهرت هستند، اگر در ایران بودند، در سایتهای رسمی خیلی بیننده داشتند. دو هزار بیننده بود، تازه نصفکاره آهنگ را گوش میکردند، ولی آنور رادیوها و پلتفرمهایی که وجود دارد، میلیونها بیننده و شنونده دارد. نه اینکه همه بد باشند، خوب و بد قاطی است. زرنگ هستند. در 10 نمونه خوب دو نمونه فاسد میاندازند، سه مورد معمولی میاندازند و پنج مورد خوب از آب درمیآید. هدف اصلی این است که آن بیاخلاقی دیده شود که اتفاقا در کنار آن خوبها این دیده میشود. شما هم متوجه نیستید چطور در ذهن و بدن و روح کودکان نفوذ میکند. همه را کنار هم قرار میدهند و طبیعی است کودکان ما سراغ این میروند و در حافظه خود نگه میدارند. پلیلیست خیلی از آدمهای محترم را نگاه کنید، خجالت میکشید، از مردم عادی دیگر انتظاری نیست. فرد به آنسوی مرزها رفته، به او حقوق میدهند و از او حمایت میکنند که با گردنکلفتها، در قمارخانهها و شرطبندیها و غیره کار کند. او ماموریت خود را انجام میدهد، درحالیکه ما نتوانستیم ماموریت برای چهرههای شاخص خود در همه عرصهها تعریف کنیم.