به گزارش «فرهیختگان»، علی عبدالعالی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علم و صنعت گفت: «کرونا، ویروسی است که بعد از مدتها دنیای مدرن را به چالش کشید. در ماههای اول ورود این ویروس به ایران بسیاری فکر میکردند با سه ماه قرنطینه کشور دوباره به روال عادی بازمیگردد. به همین دلیل بسیاری از دانشگاهها در ماههای اول با رکود آموزشی مواجه شدند با این امید که بعد از سه ماه و با برگزاری جبرانی همهچیز دوباره مانند قبل میشود، اما کرونا روی دیگری از خود نشان داد. دانشگاهها مجبور شدند به آموزش مجازی تن بدهند، اساتیدی که از فضای مجازی به جز ایمیل چیز دیگری نمیدانستند مجبور شدند با تلفن هوشمند در کلاس مجازی شرکت کنند. تا پیش از پاندمی کرونا از میان سهمیلیون و اندی دانشجوی درحال تحصیل فقط 36هزار نفر در سیستم آموزش مجازی تحصیل میکردند. این یکی از مشکلات بسیار بزرگ سیستم مدیریت آموزش کشور است که همیشه باید یک بحران ایجاد شود تا به فکر اصلاح سیستم آموزش کشور بیفتند.»
او در همین زمینه افزود: «در بحث گسترش آموزش مجازی هم به همین صورت است؛ با وجود اینکه بسیاری به اهمیت گسترش زیرساختهای آموزش مجازی و آموزش اساتید و دانشجویان واقف بودند اما تا قبل از بحران کرونا و تعطیلی فرآیند آموزش اقدامی در این زمینه انجام نشد، امروز هم باید توجه شود در سال گذشته مشکل عمومی دانشجویان دسترسی به اینترنت مناسب بود و در مناطق محروم مشکلات بیشتری در این زمینه وجود داشت. با اینکه از مزایای کرونا گسترش آموزش الکترونیک و به وجود آمدن زیرساختهای آن بود اما به علت بحرانی شدن وضعیت بازهم مشکلات دیگری ایجاد شد. کیفیت تدریس و ارزیابی در بسیاری از حوزهها کاهش چشمگیری داشت و اساتید تا قبل از این بحران آموزشی در زمینه تدریس به شیوه مجازی ندیده بودند.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه علم و صنعت با تاکید بر اینکه با وجود تمام مشکلات برخی دانشگاهها اقدام به جذب دانشجوی بینالمللی از کشورهای همسایه کردند، ادامه داد: «باید بررسی شود این اقدام تا چه حد کارشناسی بوده یا فقط بهخاطر انتفاع مالی دانشگاهها صورت گرفته است. بحران کرونا با همه فرازونشیبهایی که برای فرآیند آموزش عالی کشور پیش آورد در برخی بخشها به یک تحول منجر شد که اجرای آن در شرایط عادی حتی غیرممکن بود؛ چراکه در گذشته برگزاری یک رویداد مجازی با حضور اساتید از سراسر کشور بسیار مشکل بود اما به لطف کرونا الان اینگونه نیست و طبیعتا این دستاوردها باید حفظ شوند نه اینکه پس از کرونا به فراموشی سپرده شوند.»
عبدالعالی اظهار داشت: «یکی از مشکلات مدیریت آموزش ما بیتوجهی به دستاوردها پس از رفع مشکل است. برای الکترونیکسازی فرآیند آموزش در سال جاری میلیاردها تومان صرف شده و این یک فرصتسوزی بزرگ است که پس از کرونا کنار گذاشته شود. البته بسیاری از اساتید همین الان هم از آموزش مجازی ناراضیاند و بهسختی با آن کنار میآیند، طبعا این طیف از اساتید خواستار بازگشت به شیوههای رایج آموزشی هستند. اساتید جوانتر که با تکنولوژی و فضای مجازی تعامل بهتری دارند اشتیاق بیشتری به آموزش مجازی نشان میدهند و شور جوانی آنها باعث شده در این فضا به تولید محتوای بسیار مفید بپردازند، اما درهر حال تعامل نزدیک و چهره به چهره چیز دیگری است؛ چراکه آن گرمی فضای کلاس و نشاط حضور دوستان به فرآیند تدریس رنگ و بوی دیگری میدهد.»
او در پاسخ به این سوال که امکان دارد بعد از پایان همهگیری کرونا بخشی از فرآیند آموزش را در بستر مجازی دنبال کرد؟ گفت: «در گذشته برودت هوا و آلودگی باعث تعطیلی بسیاری از شهرهای بزرگ میشد. در این شرایط برای کاهش تردد در شهرها مجازی شدن کلاسها بسیار مفید است و به کاهش آلودگی کمک میکند. یا در فصلهای سرد و در استانهای کوهستانی هم همینطور، در صورتی که برای دانشجویان مناطق محروم که رفتوآمد به دانشگاهها برایشان دشوار است دسترسی مناسبی به اینترنت و آموزش مجازی فراهم شود در هزینههای آنان هم صرفهجویی بسیاری صورت خواهد گرفت. ادامه آموزش در بستر مجازی پس از کرونا کمک میکند تا هزینههای پنهان آموزش که بردوش خانوادهها و دانشجویان است بسیار کم شود.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه علم و صنعت افزود: «مشکل سیاستگذاری در حوزه آموزش عالی این است که پس از ایجاد بحران و وقتی که مشکلات بسیاری ایجاد شده، به فکر رفع آن میافتند. در وضعیتهای اینچنینی هم به علت خطرات و عجله در حل مشکل کارها با مشکلات زیادی روبهرو میشوند. برای مثال در همین بحث آموزش مجازی ابتدا تصور این بود که کرونا سهماهه به پایان میرسد و هیچ فکری برای آموزش مجازی صورت نگرفته بود، پس از جدی شدن مشکل و اجباری شدن آموزش مجازی مشکلات دیگری سر باز کرد. برای مثال سرعت کم اینترنت دانشجویان یا مشکلات سامانههای آموزش مجازی خصوصا در زمان امتحانات که کیفیت ارزیابی را به صورت جدی کاهش داد.»
عبدالعالی خاطرنشان کرد: «برای برگزاری واحدهای عملی در شرایط کرونا برنامهای وجود نداشت و بیشتر خود دانشگاهها مدیریت میکردند. همچنین فراخوانهای پیاپی که هربار لغو میشدند بسیاری از دانشجویان را خسته کرده بود، خصوصا دانشجویانی که مجبور بودند صدها کیلومتر را برای رسیدن به کلاس در شرایط کرونا طی کنند. از اینرو در سیاستگذاری آموزش عالی باید یک تحول جدی ایجاد شود؛ چراکه اگر قبلا به فکر آموزش مجازی افتاده بودند با این مشکلات مواجه نمیشدیم، کمااینکه در بسیاری از کشورها از قبل انجام شده بود و پس از کرونا با مشکل جدی زیرساخت مواجه نشدند. این پسینی بودن سیاستها باعث شده است حتی اگر تصمیم درستی هم اتخاذ شود در اجرا با مشکل روبهرو شود.»
نویسنده: خدیجه معینی، خبرنگار