

اگر اردیبهشت هزار یاد و خاطره در دل دارد و ماه خاطره هاست، صاحب حداقل یکی از آن خاطرهها معلم است. برای یک عاشق همه ماهها میتواند اردیبهشت باشد و همه روزها روز معلم. معلم را میتوان در اردیبهشت دید و بویید، قدمهایش را شمرد و حضورش را حس کرد و تا فراسوی خیال با او رفت. اردیبهشت پر از خاطره است و این فضای نوستالژیک و غریب گره میخورد به یاد معلمی که جایش در فکر و ذهن است؛ درست در خانه خاطرات. در خانه خاطرات هرکس شاید جایی برای اردیبهشت و معلمی عاشق باشد؛ همو که با گچ سفید روی تخته سیاه نوشت و با صدایش روشنی بخش وجودمان شد و نوری بر راه تاریک ما تاباند. معلمی که موهایش را در گذر زمان در کلاس درس سفید کرد تا یک نسل روسفید باشند. معلم همچو باغبانی است که بیمزد و منت روزها را پشت سر هم سپری میکند تا باغی به بار بنشیند؛ حالا باغهای بیشماری به بار نشسته و ثمراتش من و تو هستیم که میخوانیم و مینویسیم. این قصه، روایتگر مهربانی است که مشق عشق کرد و الفبای عشق آموخت و مثل شمع قطره قطره به پای شاگردانش آب شد؛ در راهی سخت ایستاد و از جانش مایه گذاشت تا جانمان با علم و معرفت آشنا شود. اگر گفته میشود عشق، به پاس فداکاریهایی بود که معلمان در سراسر این آب و خاک از خود نشان دادند و جانشان را به پای نجات دانشآموز گذاشتند و پروانهوار رفتند. یادگاری که از او به جای ماند یک تصویر زیبا و مهمتر از همه دانشآموزی است که همچنان در حال آموختن است. برای همین است که میگویند معلم عاشق است و تنها عاشق است که چون پروانه از آتش عشقهراسی ندارد. معلم تا ابد زنده و نام و یادش جاودانه است.
به قول حافظ: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما
دسترنج و خون دل خوردنهای معلم مادامی که دانش و معرفت هست، فراموششدنی نیست و نامش زینتبخش باغ معرفت است. برای همین است که پس از گذشت سال ها معلم جزء خاطرات اصیل دست نخورده و ارزشمند ماست. اصلا سادهتر بگویم این روزها حال و هوای عجیبی دارد. اردیبهشت خاطرات است و جدول مندلیف، فرمولهای پیچیده فیزیک و ریاضی، فلسفه افلاطون و ارسطو، اشعار شیرین حافظ و صناعات ادبی با گل و شکوفه و باران همه دست به دست هم میدهند تا دوباره یاد معلم را زنده کنند. همه میگویند اردیبهشت زیباترین ماه سال است، اما راستش را بخواهید اردیبهشت به خاطر وجود شماست که زیباست.
