میلاد جلیل‌زاده:

سنت خاطره‌نویسی نزد سیاسیون ایرانی چندان جا نیفتاده است. معمولا رجال سیاسی ایران نمی‌توانند با لحن بی‌تعارف خودنوشت‌های روزانه کنار بیایند. در شعر و ادبیات ایران اعتراف به شکست‌ها و ضعف‌ها کاملا جا افتاده بود و حتی یک سنت زیبایی‌شناسی را تشکیل می‌داد؛ اما بین سیاسیون ایران اعتراف به واقعیت‌های رخ‌داده هنوز به شکل چیزی درنیامده که انجام آنها عرف شده باشد.

  • ۱۳۹۹-۱۲-۱۰ - ۱۰:۲۲
  • 00
میلاد جلیل‌زاده:

خاطره‌نویسی سیاسی و خطراتی که در مسیر آن باید پذیرفت

خاطره‌نویسی سیاسی و خطراتی که در مسیر آن باید پذیرفت
میلاد جلیل زادهمیلاد جلیل زادهخبرنگار

میلاد جلیل‌زاده ،روزنامه‌نگار: خاطره‌نویسی رجال سیاسی چنان‌که توسط خود آنها انجام شود، غیر از اهمیت ادبی‌اش، یک چشم‌انداز قابل‌توجه به مخاطبان تاریخی رویدادها می‌دهد. نویسنده چنین خاطراتی باید جرأت بیشتری به خرج بدهد و فراتر از تعارفات معمول در عالم سیاست، حقایق خرد و کلان را در نوشته‌هایش بیان کند. به‌رغم اینکه سفرنامه‌نویسی به‌عنوان یکی از انواع خودنوشت در ایران از دیرباز باب بوده، ما هنوز در خاطره‌نویسی به نقطه مطلوبی نرسیده‌ایم و جز چند نمونه معدود، نمی‌توان مواردی را یافت که رجال سیاسی به قلم خودشان خاطرات روزمره را مرتبط با مسائل سیاسی پیرامون نوشته باشند. خاطره‌نویسی تاریخی در مقیاس جهانی سابقه‌ای بسیار طولانی دارد، اما از قرن بیستم به این سو بود که چنین شیوه‌ای اهمیت و بسامد بسیار بالا پیدا کرد. وجود انقلاب‌های متعدد و جنگ‌های خانمان‌سوز و گرم در این قرن، روی این قضیه بی‌تاثیر نبودند. در ادامه به تعریف ادبی خاطره‌نویسی سیاسی، روندهای جهانی آن و وضعیتی که در ایران تابه‌حال داشته، پرداخته شده است.

    ژانر خاطرات؛ فرزند مشترک ادبیات و سیاست

ژانر خاطرات، نزدیک به زندگینامه است که خودنوشت و داستان زندگی را به هم پیوند می‌دهد، اما با آن متفاوت است، زیرا بر زمینه تاریخی زندگی نویسنده، بیشتر از شخصیت و زندگی درونی او تاکید می‌کند، بنابراین خاطره‌نویسی‌ها بخشی از تاریخ و تاریخ‌نگاری هستند. کیفیت ادبی برخی از این متون باعث شده آنها متعلق به ادبیات باشند و از این لحاظ می‌توانیم از ژانر ادبی خاطرات صحبت کنیم. خاطره‌نویسی ژانری ادبی در تقاطع زندگینامه و تاریخ است. تفاوت عمده زندگینامه‌ها و خاطرات در ماهیت واقعیت‌های گفته‌شده، نهفته است. در زندگینامه‌ها، داستان زندگی خصوصی نویسنده بیان می‌شود و در خاطرات، داستان زمان. در خاطرات، نویسنده از زندگی خودش می‌گوید، اما داستان خود را معطوف به آن دسته از واقعیت‌های تاریخی می‌کند که به‌عنوان بازیگر شاهدشان بوده یا در آنها شرکت داشته است. بنابراین خاطرات به کسانی که آنها را می‌سازند اجازه می‌دهند که زندگی خصوصی و عمومی را با یکدیگر مخلوط کنند، اما به زندگی دوم عمق بیشتری ببخشند. نویسنده با استفاده از این سوگیری، شهادت و روشنایی خود را درمورد یک دوره تاریخی مشخص ارائه می‌دهد و غالبا از این فرصت استفاده کرده و عمل خود را به یاد می‌آورد و از دیدگاه خود امتیاز می‌گیرد. البته لازمه این کار شهامت گفتن بدون تعارف بخش‌هایی از واقعیت است که معمولا در گفتار رسمی بیان می‌شوند. برای همین کتاب خاطرات بسیاری از رجال سیاسی بعد از مرگ آنها منتشر می‌شود. خاطره‌نویسی با گفت‌وگوی مفصل و تاحدودی بی‌پرده که رجال سیاسی انجام می‌دهند هم پهلو می‌زند، اما کاملا مثل آن نیست، چون در خودنوشت‌ها جزئیاتی بیان می‌شود که ممکن است ابتدا بی‌اهمیت به‌نظر برسند، اما گذر زمان اهمیت‌شان را مشخص می‌کند.

    خاطره‌نویسی؛ از دوران باستان تا نیمه‌های قرن بیستم

اولین خاطرات مکتوب بشر در دوران یونان باستان نوشته شده است؛ جایی که تفسیرهای نمادین جولیوس سزار درمورد جنگ‌های گالیک نوشته شد. سپس این ژانر در قرون وسطی با جفروی دی ویلهاردوئین، ژان دو ژوینویل یا فیلیپ دی کمینس به شکلی که با فرم امروزی‌اش همخوان‌تر باشد، تاسیس شد و این قبل از آن بود که در اواخر رنسانس چنین شیوه نگارشی توسعه یابد. اتفاقا ادیبان و داستان‌نویسان بزرگی هم پس از رنسانس وجود داشتند که خاطره‌نویسی کردند؛ مانند استندال، بالزاک، دوما یا مارگاریت یوسنار. خاطره‌نویسی‌های معطوف به وقایع سیاسی در قرن بیستم ابعاد تازه‌تری پیدا کرد. نخستین‌بار در جنگ جهانی اول بود که این سبک نگارش تا این حد موردتوجه قرار گرفت. ارنست یونگر، نویسنده آلمانی با شرکت در این جنگ به‌مثابه یک شاهد تاریخ معاصر اروپا عمل کرد. سبک کار او بعدها توسط الی ویزل اهل رومانی و پریمو لوی ایتالیایی، دو نویسنده یهودی که تجربه حضور در اردوگاه‌های کار اجباری را داشتند، پی گرفته شد و به این ترتیب افراد غیرسیاسی، زندگینامه‌هایی نوشتند که بخشی از تاریخ را درون خود جا می‌داد. تقریبا معاصر با همین رویداد یعنی جنگ جهانی دوم، آرتور کوستلر انگلیسی که به اسپانیا سفر کرده بود و در جریان شکست جمهوری آزادی‌خواهانه چپ‌ها از دولت فاشیستی فرانکو دستگیر شد و تا پای مرگ هم پیش رفت، یکی از بهترین خاطره‌نویسی‌های معاصر را انجام داد. نام این کتاب «ملاقات با مرگ» بود و غیر از تاریخ‌نگاری، جنبه‌های عمیق فلسفی هم پیدا می‌کرد. تا اینجای کار هنوز چندان باب نشده بود که افراد بلندپایه سیاسی خاطرات‌شان را بنویسند و در آن به خیلی از چیزهایی که معمولا در گفتمان‌های رسمی اشاره‌ای نمی‌شد، اشاره کنند و این اتفاق، حتی در مواردی که خاطرات به مسائل سیاسی ارتباط داشتند، توسط ادبا و روزنامه‌نگاران می‌افتاد.

    جنگ جهانی دوم و فوران خاطره‌نویسی‌های رجال سیاسی

اوج خاطره‌نویسی‌های معطوف به وقایع تاریخی در همان جریان جنگ جهانی دوم و توسط شخصیت‌هایی مثل مارشال دوگل و وینستون چرچیل در فرانسه و انگلستان رقم خورد. چرچیل حتی برای کتاب خاطراتش در سال1953 جایزه ادبی نوبل را گرفت؛ هرچند گفته می‌شد این جایزه را به او داده‌اند، چون دشوار بود که به یک فرمانده جنگی، جایزه صلح نوبل را بدهند. اما با این‌حال خاطرات این افراد، هم به‌دلیل اهمیت جایگاه‌شان و هم اهمیت آن دوره تاریخی که جزء بازیگرانش بودند، کتاب‌های بسیار مهمی شد و به ژانر خاطره‌نویسی سیاسی، نیروی فراوانی بخشید. پس از جنگ هم والری ژیسکار دستن، سیاستمدار فرانسوی که بین سال‌های 1974 تا 1981 رئیس‌جمهور این کشور بود و پیش از آن سمت وزارت دارایی را داشت، کتاب خاطرات دوران ریاست خودش را نوشت و غیر از آن هم برخی از رهبران معنوی و سیاسی مانند گاندی، نهرو، توماس ادوارد لارنس، تنزین گیاتسو (دالایی‌لامای فعلی) یا مالکوم‌ایکس، زندگینامه‌های خودشان را نوشتند. البته گاهی هم می‌توان از خاطرات برای تبلیغ و شخصیت‌پرستی استفاده کرد. این مورد، در سه‌گانه خاطرات لئونید برژنف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دیده شده است. روس‌ها این کتاب را در بهترین شمایل و با تیراژ بالا منتشر کردند و به آن جایزه ادبی لنین را هم دادند، اما این کتاب برژنف را به یک اثر قابل‌توجه که در تاریخ ماندگار شود، تبدیل نکرد. همچنان‌که ریچارد نیکسون، یکی از روسای‌جمهور آمریکا که ناچار شد به‌دلیل رسوایی واترگیت استعفا بدهد، کتابی نوشته که بیشتر از زندگینامه، به بیانیه‌ای در دفاع از آرمان و رویای آمریکایی شبیه است و اساسا نام کتاب خاطراتش را گذاشته است «در مسیر آزادی». این درحالی است که کتاب خاطرات خورشچوف، یکی دیگر از رهبران شوروی، با صداقت بیشتری نگارش شده است و یا رونالد ریگان، رئیس کاخ‌سفید در زمان ریاست‌جمهوری و به‌عبارتی زمانی که ماجرای مشهور به مک فارلین یا همان ایران-کنترا رخ داد، در این‌باره کتابی نوشته که صادقانه به ضعف‌ها و شکست‌های خود اعتراف می‌کند.

    اهمیت خاطرات افراد میان‌پایه‌ سیاسی

بسیاری از خاطرات سیاسی مهم را کسانی نوشتند که اگرچه در منصب‌های سیاسی قرار داشتند، اما رهبر یک حزب یا جریان نبودند. بوریس باژانوف، دستیار ویژه استالین که از رژیم شوروی فرار کرد و یک کمونیست مرتد به‌حساب می‌آمد، خاطرات خود را چنان نوشت که بازتاب‌دهنده بخش مهمی از آنچه در دوران اقتدار استالینیستی می‌گذشت، باشد. آلن جانسون، سیاستمدار حزب کارگر انگلستان که سمت‌های مختلفی ازجمله وزارت امور داخلی، آموزش‌وپرورش و بهداشت را در کابینه‌های بلر و براون برعهده داشت و سال‌ها عضو مجلس عوام انگلستان بود، نوع دیگری از خاطره‌نویسی را انجام داد که در آن به زاده شدن و رشد خود در یک خانواده بسیار فقیر کارگری می‌پرداخت و این کتاب به‌نوعی دستمایه‌ای برای نقد ژنریک جامعه و سیاست انگلستان فراهم می‌کرد. برای مقایسه خاطره‌نگاری‌های افراد سیاسی صاحب‌منصب و میان‌پایه، می‌توان دو کتاب از تروتسکی و رید را که با عنایت به یک دوره تاریخی واحد نوشته شده‌اند، موردتوجه قرار داد. کتاب تاریخ انقلاب روسیه نوشته لئون تروتسکی اگرچه نام تاریخ را در تارک خود دارد و نویسنده‌اش تلاش کرده خود را از دل روایت‌ها بیرون بکشد، از آن جهت که توسط یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب اکتبر نوشته شده، ارزش و اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. مورد تروتسکی از این جهت اهمیت پیدا می‌کند که نشان می‌دهد قصد یک نویسنده برای فرار از خودش و رسیدن به ساحت مرگ مولف، چقدر دشوار محقق می‌شود. تروتسکی نمی‌خواسته خاطره بنویسد اما کتابش به آن دلیل که خود او در دل آن وقایع حضور داشته اهمیت پیدا می‌کند و البته به‌دلیل جزئیات گاهی پیش‌پاافتاده‌ای که نویسنده‌اش نقل می‌کند. درکنار تروتسکی، جان رید، روزنامه‌نگار کمونیست آمریکایی هم راجع‌به انقلاب اکتبر کتابی نوشت به‌نام «ده روزی که دنیا را لرزاند». این کتاب که کاملا به سبک خاطره‌نگاری تنظیم شده است، اتفاقا به یکی از منابع تاریخی مهم درباره آن رویداد تبدیل شد و در عین حال جزئیاتی را درون خود قرار داده مثل آن زمزمه‌هایی که داخل صف‌های خرید خوراک منزل بین زن‌های روس می‌گذشت و القصه تمام جزئیات یک برگ پرتلاطم از خاطرات یک زندگی. جالب اینجاست که تروتسکی از شوروی طرد شد و رید به‌خاطر همین کتاب خاطرات، در کاخ کرملین کنار رهبران انقلاب شوروی دفن است.

    فقر خاطره‌نویسی سیاسی در ایران

غیر از روزمره‌نویسی‌های سیاسی، خاطرات افرادی که در دو مقطع جنگ و انقلاب حضور داشته‌اند، معمولا موردتوجه است. در ایران هر دو رویداد انقلاب و جنگ با نسبت زمانی تقریبا نزدیکی رخ داده‌اند، چنان‌که افراد حاضر در این دو رویداد هنوز زنده هستند، اما سنت خاطره‌نویسی نزد سیاسیون ایرانی چندان جا نیفتاده است. معمولا رجال سیاسی ایران نمی‌توانند با لحن بی‌تعارف خودنوشت‌های روزانه کنار بیایند. در شعر و ادبیات ایران اعتراف به شکست‌ها و ضعف‌ها کاملا جا افتاده بود و حتی یک سنت زیبایی‌شناسی را تشکیل می‌داد؛ اما بین سیاسیون ایران اعتراف به واقعیت‌های رخ‌داده هنوز به شکل چیزی درنیامده که انجام آنها عرف شده باشد. در تاریخ ایران سفرنامه‌های بسیاری را می‌توان دید، اما خاطره‌نویسی‌هایی که دلالت بر رویدادهای سیاسی-اجتماعی داشته باشند، چندان به چشم نمی‌خورند. شاید یکی از اولین و مهم‌ترین نمونه‌ها در این مورد، تاریخ بیهقی باشد؛ چیزی که یکی از دیوانیان دربار غزنوی نوشته و همچنان نمونه‌های کمی را می‌توان مشابه آن یافت. بعضی از چیزهایی که در این خصوص نوشته شده، مصاحبه‌هایی است که به‌شکل مفصل با افراد سیاسی انجام شده‌اند؛ اما مصاحبه هم هیچ‌گاه نمی‌تواند کار خودنوشت‌ها را انجام بدهد؛ مثلا جایی که اسدالله علم در کتاب خاطراتش اشاره می‌کند روزی شاه اوضاع دماغی نامناسبی داشت و برای انبساط خاطر او قصه شکنجه منافی عفت یک روزنامه‌نگار طرفدار مصدق را تعریف کرده‌اند و اعلیحضرت حسابی خندیده‌اند و حال‌شان عوض شده، با آن جزئیات خجالت‌آور، بهانه‌ای ندارد که از دل یک گفت‌وگو بیرون بیاید، یا جایی که هاشمی رفسنجانی به جت‌اسکی‌سواری روی سد لتیان در روز تاسوعا به همراه خانواده اشاره می‌کند، چیزی را ننوشته که به‌راحتی بتوان آن را از دل مصاحبه بیرون کشید و اصولا مصاحبه‌کننده خودبه‌خود نمی‌تواند اطلاعی از این موارد داشته باشد تا درباره‌شان بپرسد. با این‌حال هنوز از بین رجال سیاسی ایران افراد زیادی را نمی‌توان یافت که به انجام چنین مصاحبه‌های مفصلی هم تن داده باشند.

به‌نظر می‌رسد چیزی که توسط سیاسیون ایرانی در این زمینه راجع‌به آن غفلت می‌شود، یکی اهمیت روایت تاریخ از چشم‌انداز شخصی خود آنهاست و دیگری لزوم پذیرفتن این نکته که همیشه تعارفات و تمجیدها نیستند که از یک رجل سیاسی، چهره‌ای محبوب می‌سازند. اینکه یک فرد سیاسی، خودخواسته به استقبال بیان تمام جزئیات برود، اگرچه به‌نظر یک نوع انتحار می‌رسد، اما درمجموع به نفع آن شخص خواهد شد؛ چون تابه‌حال هیچ شخصیت محبوب سیاسی در دنیا وجود نداشته که به‌دلیل مطالعه خاطراتش از محبوبیت سقوط کرده باشد و هیچ شخصیت پرحاشیه‌ای هم نبوده که به این ترتیب چیز چندان بیشتری را از دست داده باشد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران