تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 46)
سیداسماعیل جرجانی احتمالا در حدود 52 سالگی یعنی در سال 504 ق به شهر خیوه، مرکز فرمانروایی سلطان قطب‌الدین محمد بن یمین‌الدین تَکِش خوارزمشاه، که سلطان دست‌نشانده سلطان سنجر بن ملکشاه سلجوقی در خوارزم بود، رفت و به خدمت او درآمد. در این زمان، جرجانی پزشکی حاذق شده بود.
  • ۱۳۹۹-۱۲-۰۳ - ۱۱:۴۷
  • 00
تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 46)
سیداسماعیل جرجانی-۴
سیداسماعیل جرجانی-۴

 پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده‌ و سپس، بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

سیداسماعیل جرجانی احتمالا در حدود 52 سالگی یعنی در سال 504 ق به شهر خیوه، مرکز فرمانروایی سلطان قطب‌الدین محمد بن یمین‌الدین تَکِش خوارزمشاه، که سلطان دست‌نشانده سلطان سنجر بن ملکشاه سلجوقی در خوارزم بود، رفت و به خدمت او درآمد.  در این زمان، جرجانی پزشکی حاذق شده بود. شهرهای منطقه خوارزم در آن زمان، به‌سبب چند ویژگی اهمیت بسیاری داشتند. نخست آنکه کشاورزان آن سرزمین با بهره‌برداری از آب آمودریا (جیحون) سرزمینی حاصلخیز و آبادان داشتند. میوه‌های خوارزم در همه‌جای ایران مثال‌زدنی بود. دوم آنکه به‌علت واقع‌شدن در کنار دریاچه‌های آرال و مازندران، انواع خوراکی‌های دریایی در آن‌جا یافت می‌شده است. سوم آنکه خوارزم جایگاه مبادله فرهنگی و اقتصادی سرزمین‌های مسلمان، بودائیان و اسلاوها بود. پایتخت این سرزمین آباد، شهر گرگانج یا اورگنج، مرکز داد و ستد بازرگانان ترک، اسلاو، عرب و ایرانی بود.  سبب رفتن جرجانی به خوارزم آن بود که هم از رفاه آن سرزمین آبادان برخوردار شود و هم از امنیت حاکم آنجا بهره گیرد؛ زیرا در آن روزگار آشفته، امنیت نعمتی گران‌بها و ارجمند بود که در سرزمین‌های دور جسته می‌شد.  جرجانی خود در دیباچه کتاب ذخیره خوارزمشاهی درباره علت سفرش به خوارزم می‌نویسد: «چون تقدیر ایزد تعالی چنان بود که جمع‌کننده این کتاب، بنده دعاگوی خداوند خوارزمشاه [...] قصد خوارزم کرد و به‌خدمت این خداوند نیک‌بخت شد، اندر سال پانصد و چهار از هجرت، و خوشی هوا و آب این ولایت بدید و سیرت و سیاست و عدل این خداوند بشناخت و امنی که اندر [این] ولایت هست از هیبت و سیاست او، مژه آن بیافت [= اوضاع آن به مزاق خوش آمد] و اینجا مقام اختیار کرد و اندر سایه عدل و دولت او بیاسود و به نعمت و حشمت او مستظهر گشت و آثار نعمت او بر احوال خود بدید، واجب دانست حق نعمت شناختن و شکر آن گزاردن و رسم خدمت به‌جای آوردن، و ثمره علمی که مدتی از عمر خویش اندر آن گذرانیده است اندر ولایت این خداوند نشر کردن.»  
سیداسماعیل جرجانی در دربار قطب‌الدین محمد، هم پزشک بود و هم منصب ریاست داروخانه شهر را برعهده داشت. شغل دوم درآمد بیشتری داشت و ماهانه هزار دینار به وی می‌پرداختند. گویا اشتغال وی در داروخانه تمام وقت او را می‌گرفته و زمان پرداختن او به تالیف را محدود می‌کرده است. چندی پس از ورود جرجانی به خوارزم، سلطان قطب‌الدین محمد از او خواست تا کتابی جامع درباره فن پزشکی به زبان فارسی بنویسد تا فارسی‌زبانان بتوانند از آن بهره‌مند شوند. جرجانی این را پذیرفت و پس از پایان کار، برای قدردانی از سلطان محمد خوارزمشاه آن را ذخیره خوارزمشاهی نام نهاد.  جرجانی این کتاب را به‌طور مصور و به نثر فارسی، در 6 بخش یا به‌عبارتی، 6 کتاب نوشته است.  ذخیره خوارزمشاهی را به‌صورت مخفف، ذخیره هم نوشته‌اند؛ چنان‌که ریو در فهرست نسخه‌های خطی فارسی و شادروان ملک‌الشعرای بهار  آن را ذخیره هم نوشته‌اند. جرجانی خود نیز در آثارش گاهی همین صورت ساده و مخفف را بر نام اصلی کتاب ترجیح داده چنان‌که در دیباچه خُفّیِ علائی، دیگر اثرش، می‌گوید: «... که کتاب ذخیره کتابی بزرگ است؛ بایستی مختصر به بر دست توان گرفت... .»

  پی‌نوشت:
1-  خالدپور، سیروس (1377-پاییز). «پایه‌گذار نمودارِ تَب در جهان پزشکی: اخوینی بخاری»، ایران‌شناسی، سال دهم، ش 3، صص 510-509.
2- امینی، فرشید (1388-تیر). «ذخیره خوارزمشاهی»، کتاب ماه علوم و فنون، دوره دوم، ش 115، ص 19.
3- دریایی، محمد (1391). طب شیعه، میراث گران‌بهای اسلام: نگرشی نوین به تاریخ تحول طب اسلامی و سنتی، تهران، سبحان نور، ص 197.
4- جرجانی، سیداسماعیل بن حسن (1355). ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی از روی نسخه خطی مورخ 603ق، به کوشش علی‌اکبر سعیدی‌سیرجانی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ص 32.
5-  ‌امینی، فرشید (1388-تیر). «ذخیره خوارزمشاهی»، کتاب ماه علوم و فنون، دوره دوم، ش 115، صص 20-19.
6- بهار، محمدتقی ملک‌الشعراء (1370). سبک‌شناسی، تهران، امیرکبیر، ج 2، ص 364، پانوشت 1.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰