امیر خراسانی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه اقتصاد سیاسی در ارتباط با حمایت سازمان نظام پزشکی از سلبریتیها برای دریافت در اولویت واکسن کرونا در ایران به «فرهیختگان» گفت: «این ماجرا توضیحی از جنس جامعهشناختی ندارد؛ یعنی توضیح از جنس روابط قدرت است. یک زمانی در همه دنیا سلبریتی دارید، ولی بخشی از این سلبریتی سازوکار نولیبرالیسم است. نولیبرالیسم با مرجعسازی گروه سلبریتی معنا پیدا میکند. سلبریتیها میتوانند برخی امور را با سرعت زیادی همگانی کنند. بدون توجه به اینکه نسبت آنها با حاکمیت رسمی چه باشد میتوانند این کار را انجام دهند و این قدرت سلبریتی است. مثلا بگویند پودر عقرب بخورید فلان اتفاق برای شما میافتد، خیلیها انجام میدهند.
وی ادامه داد: لازم است توضیحی بیان کنم؛ مساله سرکوب. یک زمانهایی با ایجاد فراموشی سرکوب میکنید و تاریخ دولتی مینویسید، در تاریخ رسمی یکسری چیزها را تغییر میدهید، براساس آموزههای خاصی قدم برمیدارید، خیابانها را بر شیوه خاصی نامگذاری میکنید، براساس ایدئولوژی خودتان است. به هر تقدیری که هست سعی میکنید مردم چیزهایی را فراموش کنند، چیزهایی را باب روز میکنید تا مساله اصلی فراموش شود. این سازوکار سرکوب سازوکاری بود که همواره سرمایهداری انجام میداد. مکانیسم سلبریتیها متفاوت است که صرفا بر تولید فراموشی نیست. در ایجاد عادتهای جدید کار میکنند و این مکانیسم پیچیدهای است. یعنی چیزی را طرد یا سرکوب نمیکنید، بلکه نوع معینی از بدل میسازید. باید همه خوشتیپ همانند فلان بازیگر باشند، خانمها پوشش اینچنینی داشته باشند. درواقع بر ایجاد حق انتخاب است، درنتیجه در امتداد بازار قرار دارد؛ یعنی سرمایهداری در یکجایی با ایجاد قابلیتهایی سرکوب میکند و شما را تبدیل به آدمی میکند که مدام میگوید مهارت فلان داشته باشید و 12 ساعت در روز کار کنید تا فلان موقعیت را بهدست بیاورید؛ یعنی بدن شما را تبدیل به آدمی میکند که قابلیت کار کردن 12 ساعت را دارید. یک کتابی درباره سرمایه داریم با موضوع قهوه که سرمایهداری چطور نتوانسته خواب را فتح کند. این حجم از قهوه نوشیدن در غرب و برای ما با چای، برای این است که بدنی را خلق کنید که بیشتر کار کند و قابلیت بهرهکشی داشته باشد. اسم بدن را بدنی نمیگویید که بهرهکشی میشود بلکه اسم آن را مهارت فلان کار داشتن میگذارید.
خراسانی افزود: اگر من و شما توامان بخواهیم در شرکتی ثبتنام کنیم، قاعدتا بدنی که تربیتشدهتر است، شانس بیشتری دارد. در این سازوکار سلبریتیها نقش جدی را بازی میکنند، چون قبلا که گروه مرجع، روحانیون، روشنفکران یا گروههای فکری بودند اصولی داشتند. روحانیون قواعدی داشتند، روشنفکران قواعد دیگری داشتند و خودشان قواعدی خلق میکردند و حالا گروه مرجع یک گروه ژلهای شده که هیچ چیزی ندارد. یک روز لاک فلان میدهد، یک روز ذهنیت انتخاب فلان گزینه را میدهد.
جامعهشناس و پژوهشگر حوزه اقتصاد سیاسی گفت: من معتقد نیستم دوره قبل یا ادوار قبلی سلبریتیها با تطمیع پای انتخابات آمدند و انتخابات را داغ کردند، چراکه اینها بهلحاظ اقتصاد سیاسی با این مدل برخورد گره خوردهاند. هم طبقهای ژلهای هستند که بهلحاظ سبک زندگی و منطق بازار به آن گروه نزدیکتر هستند، درنتیجه طبیعی است بخواهند رای بدهند این کار را میکنند. برای همین من فکر میکنم از این دو جهت بسیار مهم است؛ یکی ژلهای بودن و میتوانند نه با سازوکار طرح و نصب بلکه با تسهیل سازوکار به ایجاد قابلیتهای جدید کمک کنند. یک مورد دیگر قشر ژلهای هستند که چون اصول مشترکی ندارند هر چیزی را میتوانند بیان کنند، درنتیجه حفظ این گروه مهم است. وضعیت موجود مسیر آمریکایی شدن است. در آمریکا هم سیستم اینچنین است، در هند هم سیستم از آنها حمایت میکند. این امر عجیبی نیست. این در ماهیت سلبریتیسازی و گروه مرجعسازی است. در تاریخ ما روحانیت رابطه خیلی سینوسی با حاکمیت تا قبل از انقلاب داشت. روشنفکران هم همینطور بودند و بسیاری با حاکمیت بد بودند و خیلی مواقع با حاکمیت بر اساس اصولی همراه نبودند.