پیش از این، در ستونی تحتعنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز میپرداخت. بنمایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علیاکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواستهای متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیقتر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواستهای مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته بهجهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.
سیداسماعیل جرجانی را مردی دقیق، موشکاف، میانهرو و عارفمسلک معرفی کردهاند. در مقام علمی وی ذبیحالله صفا نوشته است: «اهمیت جرجانى در طب از دو جهت است اول آنکه او بعد از ابنسینا نخستین کسى است که در آثار خود همه مباحث علم طب را چنانکه قدما مى اندیشیده اند، با تحقیقات و مطالعات جدید مورد مطالعه قرار داد و دیگر از آن باب که مهمترین آثار طبى را در زبان فارسى پدید آورد و جمیع مباحث مربوط به علم پزشکى را در آن کتب مورد بحث و تحقیق قرار داد و بسیارى از اصطلاحات پارسى را در این علم که تا آن عهد وجود داشت و ممکن بود بهتدریج از میان برود در کتب خویش گردآورد.»1 بیهقی او را مردی جدی و سخاوتمند وصف کرده و ابن ابیاصیبعه او را پزشکی بزرگ و بسیار شایسته ذکر کرده است. او صرفا پزشک دربار نبود، بلکه در هر دانشی رایزن و مشاور بود. منصب پزشکی نظامی را نیز برعهده داشت؛ چنانکه در فصلهایی از کتابهای پزشکی خود به زخمهای سوارکاری و آسیبهای ناشی از جنگ بر پوست و بدن پرداخته است حتی تنها اشاره او به بیماریهای چشم، اشاره او به درمان زخم پیکان در چشم است.
سیداسماعیل جرجانی سفرهایی به چند شهر ایران داشته که علتش بهدرستی روشن نیست؛ شاید برای کسب فضیلت و استفاده از محضر استادان یا برای امرار معاش و تمتعیافتن از فراوانی نعمت و آبادانی برخی شهرهای ایران و اندوختن تجربه بوده است. نشانی از جرجانی در بلخ در دست داریم؛ زیرا این عبارت از کتاب ذخیره خوارزمشاهی دلالت دارد که وی سفری به بلخ کرده است: «گوارش عنبر: بدان که این گوارش معروفست که از بهر کسی ساختهاند و بدو بازخوانند. من به شهر بلخ یکی را دیدم که او را درد معده بود؛ بسیاری علاج وی را کرده بودند؛ [اما] از هیچ دارو شفا نیافت. به این گوارش در حال صحت بازآمد. بدین سبب آزمودم [و دریافتم که] سخت نیکوست» (آغاز باب نهم قرابادین). همچنین از سفر به قم نیز آگاهی داریم و میدانیم که وی در آنجا با فرزندان کیا کوشیار، منجم صاحبنام ایرانی، آشنا شده است زیرا که خویش میگوید: «امروز فرزندان او [= کوشیار] اندر نواحی قم مقام دارند و علم نجوم بدانند و بنده ایشان را به شهر قم دید[هام] و اندر دست ایشان کتابها دید[هام] به خط کوشیار» (آخر کتاب نهم). همین سفرهای جرجانی نشان میدهد که آثار مکتوب او مبتنی بر مشاهده و آزمایش بوده، نه علم خشک نظری و این خود دلیل دیگری است بر عظمت مقام علمی جرجانی.2 به نظر میرسد جرجانی نیمه اول عمر خود را به درک محضر بزرگان دین و عرفان، و نیز کسب دانش نظری و تجربی پزشکی اختصاص داده بوده است.3
پینوشت:
1- صفا، ذبیحالله (1353). تاریخ ادبیات در ایران، تهران، دانشگاه تهران، ج 2، ص 315.
2 - بینش، تقی (1341-آبان). «نفائس کتابخانه آستان قدس رضوی: ذخیره خوارزمشاهی، بخش اول: معرفی کتاب و مولف»، نامه آستان قدس، ش 13، ص 51.
3- امینی، فرشید (1388-تیر). «ذخیره خوارزمشاهی»، کتاب ماه علوم و فنون، دوره دوم، ش 115، ص 18.