• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۱۱-۲۹ - ۱۰:۱۸
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
سریال «ملکه گدایان» سراغ کهن‌الگوی فقیر و غنی رفته اما در ارائه مصادیق ناموفق بوده است‌

فقرمانکنی

ملکه گدایان داستان تقابل فقیر و غنی است اما معلوم نیست چرا طبقات پایین خیلی آشنا نیستند و چرا صورت حرف‌هایشان کلیشه‌ای است و محتوایشان فلسفی و سنگین. چرا دیالوگ‌های طبقات مرفه و طبقات ضعیف تفاوتی با هم ندارند.

فقرمانکنی

سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار: داستان‌هایی که محور آنها تقابل خیر و شر یا فقیر و غنی بوده همیشه یکی از جذاب‌ترین مدل‌های داستانی بوده و هنوز هم هست. این علاقه در هر زمان و مکانی و بسته به شرایط جغرافیایی و سیاسی آن کشور و مردم کم و زیاد شده است. در کشور ما و از اواسط دهه 80 و به‌طور ویژه دهه 90، این علاقه افزایش پیدا کرد. برتری فقیر بر غنی، نه به اندازه سینمای هند، اما برای مخاطبان اهمیت داشت. حتی مظلومیت فقیر هم نماد دیگری از پیروزی و برتری بود. در نمونه خاصی مانند فیلم «نیاز» داودنژاد، دو نوجوان فقیر، با شرایط ناعادلانه می‌جنگیدند و در نمونه سینمایی دیگر مثل «جدایی نادر از سیمین» قرار است از فقر یک‌طرف استفاده یا سوءاستفاده شود. در سینماهای مهمی مانند آمریکا، هند و کره‌جنوبی هم این تقابل بار دیگر طرفداران بیشتری یافته و نمونه آخر و مشهورش فیلم «انگل» است. جهان در شرایطی است که شکاف طبقاتی در کشورهای مختلف روزبه‌روز بیشتر می‌شود و سینما و تلویزیون سعی می‌کنند حداقل در نمایش آنها عقب نمانند. سینما و تلویزیون در این ماجرا یا صرفا راوی هستند یا پا را فراتر می‌گذارند و در جایگاه قاضی قرار می‌گیرند. هرچه باشند می‌دانند که مخاطبان ناتوان از برخورد با این شکاف عمیق طبقاتی، آنها را دوست دارند و دیده می‌شوند. این اقبال عمومی اما این معنی را نمی‌دهد که هرچه برایشان ساخته شوند را دوست دارند. این مخاطبان اغلب، فقر و تبعیض را بهتر از سازندگان می‌دانند و از شکل حرف‌زدن تا نوع پوشش طبقه ضعیف را می‌شناسند و حواس‌شان هست که افراط یا تفریطی در این خصوص نشود. همان اندازه که حواس‌شان به محتوای حرف‌هاست به فرمی که جلوی‌شان می‌گذارند هم توجه دارند.

یکی از سریال‌هایی که می‌خواهد آشکارا به این تقابل بپردازد و نمونه دیگری هم پس خواسته‌اش دارد، سریال «ملکه گدایان» ساخته حسین سهیلی‌زاده است. سهیلی‌زاده که پیش از این «مانکن» را برای شبکه نمایش خانگی ساخته بود، این‌بار سراغ موضوعی رفته که خودش قبلا در سال 92 آن را در قالب «آوای باران» برای شبکه سه ساخته بود. این‌بار اما کودکان کار دورچین داستانی‌اند که قرار است معمایی باشد و همزمان هم عاشقانه و گاهی هم پلیسی‌-‌جنایی.

قسمت اول «ملکه گدایان» یکی از بهترین افتتاحیه‌های سریال‌سازی چند سال اخیر است. آنهایی که قسمت اول را دیده بودند بی‌صبرانه منتظر قسمت‌های بعدی بودند و گره‌های بی‌شماری در ذهن‌شان وجود داشت که با تماشای قسمت‌های بعدی، فقط کاسه‌های آب سرد بود که روی سرشان ریخته می‌شد و گره‌ها بدون هیچ تلاشی باز می‌شدند. ملکه گدایان داستان تقابل فقیر و غنی است اما معلوم نیست چرا طبقات پایین خیلی آشنا نیستند و چرا صورت حرف‌هایشان کلیشه‌ای است و محتوایشان فلسفی و سنگین. چرا دیالوگ‌های طبقات مرفه و طبقات ضعیف تفاوتی با هم ندارند. تصویری که از طبقه ضعیف نشان داده می‌شود بیشتر شبیه به یک کاریکاتور است. حتی در سوراخ بودن جوراب «افرا» با بازی باران کوثری هم ناشیانه رفتار شده است و کارگردان محترم، خوشبختانه جوراب سوراخ از نزدیک ندیده است و جای قیچی روی انگشتان جوراب بریده‌شده را نادیده گرفته است.
 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

مناظره‌های دور دوم، چقدر شما و اطرافیانتان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کرده است؟



مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟