محمدجواد توسلی،کارشناس رسانه طی یادداشتی در «فرهیختگان» نوشت: موضوع مهم پاسداری از تولید ملی و تلاش برای ارتقای آن، موضوعی است که همیشه و البته طی چند سال گذشته خیلی پررنگ مورد توجه رهبری هم بوده و ایشان همواره تلاش کردند توجه مردم و مسئولان را به این موضوع جلب کنند. کارهای پژوهشیای در این زمینه انجام شده و البته تلاشهایی هم صورت گرفته تا این موضوع مهم با زبان و بیان هنری و فرهنگی ارائه شود. هرچند همه خوب میدانیم در این بخش ماجرا و فرهنگسازی به زبان هنر - هرچند بسیار هم تاثیرگذار است- در اغلب موارد چندان موفق نبوده و گاه ابزارهای تبلیغاتی اثرگذار را آنطور که باید شناسایی نکردهایم. در موارد زیادی هم افراد و نهادهایی که مشغول کارند، نتوانستهاند زبانی مشترک برای بیان محتوای موردنظرشان پیدا کنند؛ زبانی که هم برای مردم و هم مسئولان حرف و نکته داشته باشد و به هردو طرف تلنگری بزند و به فکر فرو ببردشان.
«بارکد» نماهنگی که از سوی مرکز موسیقی ماوا منتشر شده، حرف برای گفتن دارد. تلاش میکند در یک قالب بزرگ یادمان بیاورد هرکدام از ما چه سهمی در گردش چرخهای اقتصادی جامعه داریم، مسئولان چگونه و تا چه اندازه میتوانند به گردش چرخ اقتصاد و بهتبع آن رشد اوضاع معیشتی مردم کمک کنند و با برنامهریزی برای شکوفایی تولید ملی، فرصتهای شغلی بیشتری ایجاد کنند.
از طرف دیگر به مردم هم این نکته گوشزد میشود که خرید تولید ملی و تولید کالای داخل هم کمک به پیشرفت کشور است و هم اوضاع معیشتی خود و اطرافیانشان را بهبود میبخشد و این یعنی تولید یک اثر برای انجام فرهنگسازی، آن هم به شکلی که مردم و مسئولان را در کنار و همراه هم نشان دهد برای از بین بردن مشکلات کشور.
ما در مرکز موسیقی ماوا قبل از انتخابات دور قبل ریاستجمهوری تلاش کردیم به رئیسجمهور آینده نکاتی را گوشزد کنیم، در تولید شعر و تصویر تلاش کردیم بگوییم ارتقای تولید ملی و برنامهریزی درست برای آن چگونه میتواند آینده بهتری برای خانوادههای ایرانی رقم بزند.
حالا اما در بارکد جدید هرچند با همان فضا اما با تفاوتهایی روبهرو هستیم. این بارکد انتقادی است، مانند قبلی پایانی امیدبخش دارد اما این بار نوجوانهای توی تصویر به ما نشان میدهند از امید به تنهایی و حتی داشتن فکرها، ایدهها و آرزوهای خوب نتیجه چندان مطلوبی به دست نمیآید و همه این خوبها نیاز به عمل دارند تا تغییری در جامعه ایجاد کنند.
نماهنگ «بارکد ۲» قصه پدری است که به سبب تعطیلی کارخانه بیکار شده است و تن به دستفروشی بر سر چهارراهها داده تا خانواده متوجه بیکاریاش نشوند. پدری که دستفروشیاش برای مردم خیابان عادی است اما برای پسر و همکلاسیهای پسرش نه.
از اینرو آنها دست به اعتراض و مطالبه میزنند و فریادشان را به ساختمان سر به آسمان رسانده گمرک میرسانند بلکه صدایشان شنیده شود و شرایط تغییر کند، آنها در واقع به مسئولان یادآوری میکنند کنترل نشدن واردات و حضور کالاهایی که مشابهش در وطن تولید میشود چگونه به تعطیلی کارخانهها و بیکار شدن مردم میانجامد و زندگیشان را تحتالشعاع قرار میدهد، پدرانشان را از داشتن نقشی در تولید به سمت مشاغل کاذبی چون دستفروشی سوق میدهد و فرصت پیشرفت را از کشور میگیرد.
نوجوانها نسل آیندهاند، آیندهای را میخواهند تا چرخ صنعت بچرخد و خود شغلی و امنیتی داشته باشند برای فردا، فردای مشترک خودشان و وطن. از اینرو میتوان گفت آنها بهترین گزینهاند برای اینکه سرود بخوانند و در گوشهگوشه تصویر با تکاپو حرکت کنند تا هم به همنسلان خود و هم مردم و مسئولان یادآوری کنند، این خانه تنها به امید و رویاهای دور و دراز، به خیال آمدن روزهای بهتر نیاز ندارد، این جامعه حالا بیش از هر چیز به مسئولان عملگرایی نیاز دارد تا رویاهای خوب به واقعیتهای عینی بدل شود.
و در پایان اینکه «بارکد» یادآوری میکند، هر کشوری برای دستیابی به توسعه پایدار، نیازمند حمایت از تولید داخل در رقابت با کالاهای خارجی است. در ایران هم هرچند مسئولان و اقتصاددانان بر این باورند که راه رسیدن به توسعه اقتصادی از مسیر تقویت تولید داخلی و حمایت از تولیدکنندگان میگذرد، اما این تئوری هنوز آنطور که باید جامه عمل به خود نپوشیده است، «بارکد» جدید با یادآوری این کاستی حرفهایی را که دولتمردان چهار سال پیش نشنیدند و در اداره دولت عملی نکردند، به دولت آینده میگوید، به این امید که دولت تازه عملگراتر باشد و روزهای بهتری را برای مردمی که حالا بیش از هر چیزی منتظر یک تدبیر واقعیاند، فراهم بیاورد.