

ولی سیمین دانشور با ورود به عرصه ادبیات داستانی، این توفیق را پیدا کرد تا فارغ از شهرت و محبوبیت، یکی از زنان پیشرو در این وادی نیز باشد. درباره سیمین همین بس که با وجود آنکه همسر جلال آلاحمد بود، در نوشتن، از سبک و شیوه نگارش و نثر و از همه مهمتر زاویهدید خود بهره برد و در حیطه فعالیت ادبی هیچگاه زیر سایه جلال نماند. بهشخصه براین باورم یک اثر داستانی خوب، پیش از هر چیز باید با تجربههای زیستی نویسنده پیوند و قرابت داشته باشد و این مولفه در اغلب آثار سیمین، بهویژه «سووشون» به چشم میخورد. او با تکیه براین تجربه زیستی، دست به نگارش رمان عظیم و سترگی چون «سووشون» زد و به واسطه شخصیتپردازیهای ماهرانه و قابل لمس، ترسیم کردن برشی از وقایع تاریخی زمان رضاشاه و بهکارگیری نثری ساده و خوشخوان، توانست نام خود را بهعنوان یکی از معدود نویسندگان زن در ایران بلند آوازه کند. «سووشون» او در تاریخ ادبیات معاصر ایران در کنار آثار ارزندهای چون «چشمهایش» بزرگ علوی، «طوبی و معنای شب»، «همسایهها»و... قرار میگیرد، هر کدام از این آثار بهنوعی توانستهاند در قدرتمندی شاکله ادبیات داستانی ایران نقش داشته باشند. اگرچه باقی آثار سیمین نیز بهفراخور درونمایهای که دارد دارای محاسنی است و از کیفیت بالایی برخوردار است. شخصیت خود او هم منحصربهفرد بود. یک شیرازی خوشاخلاق و با حوصله که ردپای این صبر و حوصله را در آثارش بهویژه، رمانهایش هم قابل مشاهده است. پرداختن به زنان و معضلات آنها در برهههای مختلف زمانی، از پررنگترین ویژگی آثار سیمین است. نکتهای که درباره کارنامه کاری سیمین حائز اهمیت است، ردپای تاریخ است. پرداختن به تاریخ تقریبا در تمام آثار او مشهود است. اینطور به نظر میرسد که سیمین در زمره نویسندگانی بوده که فارغ از روایتهایی که میخواسته به تبیین آنها بپردازد. دلبستگی زیادی به تاریخ نیز داشته است،کمااینکه این مولفه در رمانهای او بهخصوص، «سووشون» پررنگتر از سایر مولفهها ظاهر شده است. تصور میکنم اگر «سووشون» امروز توانسته به یکی از آثار جریانساز و تاثیرگذار در وادی ادبیات داستانی مبدل شود به این خاطر است که در ورای روایت داستانگونه، وقایع مستندی از برهههای تاریخی دهه 20 نیز گنجانده شده است.
*نویسنده
