پای صحبت‌های پیام لاریان، نویسنده و کارگردان «و‌ چند داستان دیگر...»
فرهیختگان: سال گذشته برای پیام لاریان سالی همراه با موفقیت بود‌. او در سی‌و‌پنجمین جشنواره تئاتر فجر با نمایش«پرسه‌های موازی» در بخش مرور جشنواره حضور داشت که در این بخش مورد تقدیر هیات داوران قرار گرفت‌.
  • ۱۳۹۶-۰۲-۰۶ - ۱۵:۳۸
  • 00
پای صحبت‌های پیام لاریان، نویسنده و کارگردان «و‌ چند داستان دیگر...»
نگاه تماشاگران عوض شده است
نگاه تماشاگران عوض شده است

 سید حسین رسولی
 خبرنگار گروه تماشا

علاوه‌بر این نمایشنامه «پروانه الجزایری» از نوشته‌های او توانست جایزه بهترین نمایشنامه را در بخش مسابقه نمایشنامه‌نویسی این جشنواره به دست بیارود. لاریان این روزها «و چند داستان دیگر...» را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است‌. در این نمایش اپیزودیک نویسنده و کارگردان تلاش کرده که شکل متفاوتی از تئاتر رئالیستی را به تماشاگرش عرضه کند‌. این نمایش متشکل از پنج اپیزود است که می‌توان آنها را داستان‌هایی درباره خشونت نامید. به مناسبت اجرای این نمایش پای صحبت‌های پیام لاریان نشسته‌ایم.

ایده نمایش «و چند داستان دیگر...» از کجا شکل گرفت و چه روندی طی شد تا این نمایش روی صحنه بیاید؟
ایده نمایش مربوط به سال ۱۳۸۹ است. فیلمی به اسم «۹ زندگی» به کارگردانی رودریگو گارسیا دیدم. او پسر گابریل گارسیا مارکز است. فیلم خیلی ایده خوبی دارد و ۹ زندگی مختلف را روایت می‌کند. از قضا کتابی می‌خواندم که در آن یک آموزه علمی مطرح می‌شد و بعد نویسنده یک داستان تعریف می‌کرد. دوباره یک آموزه علمی می‌گفت و بعد یک داستان تعریف می‌کرد. به نظرم فرم جذابی آمد‌. فکر کردم در نمایشنامه هم می‌توان یک آموزه علمی گفت و آن را به صورت داستان تعریف کرد. متن را در همان سال 1389 نوشتم؛ اما شرایط کار پیش نیامد تا رسیدیم به اسفند ۱۳۹۵. در نوبت  رزرو تماشاخانه ایرانشهر بودم که زنگ زدند و گفتند جا خالی شده و بیا کار کن. پرسیدند می‌توانی کار کنی. دیدم زمان خیلی کوتاه است. اول گفتم نه! بعد دیدم فرصتی پیش آمده تا این نمایشنامه را کار کنم. متن اپیزودیک است و راحت‌تر می‌شود آن را تمرین کرد. از همان چهارم و پنجم اسفند تمرینات را شروع کردم. ۲۵ جلسه تمرین داشتیم تا در نهایت کار به اجرا رسید.

در اجراهای شما یک بستر و فضای رئالیستی شکل می‌گیرد که مسائل روزمره اجتماعی را واکاوی می‌کنید. مثل همین «خشونت» در زندگی جاری که ایده‌محوری «و چند داستان دیگر...» است. چطور به این شکل اجرا رسیدید و چرا مساله خشونت را انتخاب کردید؟
 همه نوع خشونت به شکل پنهان و عریان در زندگی ما در جریان است. به نظر مساله خشونت‌های پنهان و آشکار یکی از مهم‌ترین بحث‌های جامعه ماست که باید درباره‌اش صحبت کنیم. حتی خشونت‌های فیزیکی هم در جامعه ما زیاد است. هر لحظه ممکن است یک اتفاق وحشتناک برای شما بیفتد. این موضوع خیلی برایم جذاب شده است. در حال حاضر این موضوع را دنبال می‌کنم و کماکان در متن‌های بعدی که می‌خواهم بنویسم این موضوع در  پس ذهنم خواهد بود.

شما مدیر تماشاخانه «استاد انتظامی» خانه هنرمندان هم هستید. شرایط تازه تئاتر ایران را چگونه می‌بینید؟
 اضافه شدن تالار‌های خصوصی زیست تئاتر ایران را دچار تغییرات جدی کرده است.
تئاتر ما بیمار است. خیلی هم بیمار است. به نظرم صرفا هم در این مساله دولت‌ها و نظام‌ها دخیل نبوده‌اند. بخشی از آن مربوط به ما تئاتری‌ها می‌شود. تماشاگر را بد پرورش داده‌ایم. آنها را عادت به چیزهای دیگری داده‌ایم. مناسبات تئاتر عوض شده است. شکل نگاه کردن و گوش دادن تماشاگر عوض شده است. حالا تماشاگر در واکنش به تلخی‌هایی که در جامعه وجود دارد دیگر نمی‌خواهد روی صحنه تئاتر تلخی ببیند. این رفتاری است که ما هنرمندان هم به آن دامن زده‌ایم. به نظرم همه در حال دست و پا زدن در یک گرداب هستیم. حاضریم هر کاری کنیم که غرق نشویم. خیلی وحشتناک است که برای غرق نشدن هر کاری می‌کنیم!   الان تئاتر ما مانند بچه‌ای است که نه زبان دارد و  نه راه رفتن بلد است.  تئاتر برای یک قشر و طبقه خاص شده است. تئاتر محدودتر به تعداد آدم‌های کمتر شده است. امروز به سادگی نمی‌شود از تئاتر ارتزاق کرد. خیلی محدود آدم‌هایی هستند که هنوز آن کاری را که دل‌شان می‌خواهد، انجام می‌دهند.

در اجرای شما چند کارگردان جوان هم بازی می‌کنند. بازی گرفتن از کارگردان‌ها چطور است‌؟
 در این اجرا سه کارگردان خیلی خوب برای من بازی کردند. ملودی آرام‌نیا، افشین زمانی و عامر مسافر آستانه هر سه از جمله کارگردان‌هایی بوده‌اند که سال گذشته موفقیت‌های خوبی در تئاتر داشته‌اند  و در جشنواره فجر هم بوده‌اند. این دوستان  به شکل کامل در اختیار کار بودند. هیچ بحث و صحبتی نبود. اختلاف نظر خاصی هم نداشتیم. خیلی هم‌فکر بودیم.

اگر حرفی در پایان مانده‌، بگویید.
خیلی دوست دارم که تماشاگر بیاید کار ما را ببیند. واقعا بیایند کارهای تئاتر را ببینید و بدش را هم بگویند. فقط ببینید. اگر تماشاگر نباشد مثل این می‌ماند یک پاتیل قرمه‌سبزی درست کرده باشید، بعد مجبور باشید تنهایی آن را بخورید.  از تئاتر‌دوستان دعوت می‌کنم  بیایند این کار را ببینند. خوشحال می‌شوم که مشکلات و ایرادات کار را بگویند. خیلی دوست دارم این مشکلات را در کارهای بعدی رفع کنم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران