

از آنجا که شما در سالهای اخیر یکی از مترجمان کتابهای موراکامی بودهاید باز هم قرار است کار تازهای از او به ترجمه شما منتشر شود، درست است؟
همینطور است، این اثر «1q84» نام دارد، این کتاب درواقع آخرین مجلد از سهگانه موراکامی است که در سال 2010 به همین نام منتشر شد و قرار است از سوی انتشارات کتابسرای نیک عرضه شود.
یکی دیگر از کتابهای موراکامی که طی سالهای اخیر به تعویق افتادن چاپ آن بحثهای زیادی را برانگیخته، «جنگل نروژی» است، چرا این کتاب تا امروز مجوز نگرفته است؟
حقیقتا درباره دلیل اصلی آن خود من هم چیزی نمیدانم، این کتاب در سالهای اخیر، چندین بار از سوی ناشر به وزارت ارشاد فرستاده شد، ولی هربار به بخشی از آن ایراداتی وارد و قرار شد به عنوان مترجم اثر، اصلاحاتی را انجام دهم که دادم، ولی بعد از هر اصلاحات که از سال 92 شروع شده، بازهم زمانی که این کتاب به وزارت ارشاد رفت با مشکلاتی در چاپ مواجه شد.
خلاصه این مشکلات تا امروز هم ادامه دارد، البته در ماههای اخیر چندین بار خبر رسید که قولهای مساعدی از سوی سیاستگذاران فرهنگی نسبت به انتشار این کتاب انجام شده، ولی تا امروز از چاپ آن خبری نیست. نکته جالب و در عینحال اسفبار این است که کتاب «جنگل نروژی» با ترجمه مترجم دیگری، اخیرا منتشر شده است. سوال من دراین زمینه از مسئولان امر این است چرا این کتاب با ترجمه دیگری مجاز است وارد بازار چاپ شود ولی ترجمه من که بارها و بارها هم مورد اصلاح و بازبینی قرار دادهام، مدتهاست از انتشار بازمانده است! بههرحال این مسائل طبعا برای مترجمی که یک سال از عمرش را صرف ترجمه کتابی میکند ناراحتکننده است و امیدوارم شرایطی فراهم شود تا ترجمه من هم از این کتاب موراکامی زودتر مجوز بگیرد و چاپ شود.
ظاهرا کتابی هم از یک نویسنده هندی به ترجمه شما اخیرا از سوی وزارت ارشاد مجوز گرفته است؟
بله، این کتاب «گرما و غبار» نام دارد و به قلم روت پریور جابوالا نویسنده هندیالاصل نوشته شده است. این کتاب داستان جذابی دارد که تماما در هند میگذرد. البته این کتاب هم چیزی نزدیک به چهارسال در انتظار مجوز بود تا این که به تازگی مجوز آن صادر شده و قرار است از سوی انتشارات افق منتشر شود.
با توجه به این که جابوالا در مقایسه نویسندگان، آنطور که باید نزد طیف مخاطبان ادبیات داستانی شناخته شده نیست چه ویژگیای در کتابهای او دیدید که احساس کردید ضرورت دارد این کتاب را ترجمه کنید؟
من از زمانی که به عرصه ترجمه وارد شدم، همواره براین باور بودم که بهعنوان مترجم وظیفه دارم نویسندگان جدیدی را به مخاطبان معرفی کنم. چندان که دراین سالها، کتابهایی از نویسندگان هندی، ژاپنی، افغانستان و دیگر کشورها را به فارسی برگردانده و مخاطبان را با این کتابها آشنا کردهام. بیشتر توجه من دراین سالها به نویسندگان این کشورها بوده است و خوشبختانه هرکدام از کتابها به فراخور مولفههایی که داشتهاند توانستهاند بهنوعی با مخاطبانشان ارتباط برقرار کنند.
قرار است شاهد عرضه کتابهای تازهای از شما در نمایشگاه کتاب امسال باشیم؟
کتاب «ترکم نکن» نوشته ایشی گورو اخیرا بعد از مدتها موفق به دریافت مجوز برای چاپ دوم شده است، احتمالا این یکی از کتابهایی است که امسال از سوی نشر افق در نمایشگاه امسال در معرض دید قرار میگیرد. همینطور کتاب دیگری باعنوان «این ناقوس مرگ کیست» اثر همینگوی از دیگر کتابهایی است که از سال 1380 برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد رفته و به تازگی مجوز چاپ آن صادر شده است.
تعجب من از این است که چطور با وجود انبوهی از کتابهای مجوز نگرفته یا دیر مجوز گرفته ناامید نشدهاید و همچنان به کارتان ادامه میدهید؟ چون بالاخره هر انسانی توان و ظرفیتی دارد؟
در پاسخ به سوال شما باید بگویم، دراین سالها و اساسا در این مسیر خیلی وقتها نا امید شدهام، ولی قصه قصه مجنون است که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست از لیلی دست بردارد. من دراین سالها کار خودم را کردهام و در انتظار ثمره و نتیجه نشستهام، این نتیجه گاهی زود میسر شده و گاهی هم دیر. ضمن اینکه در مسیر ترجمه هرکدام از کتابهایی که به آن اشاره کردم، به قول فاکنر عرقریزان روح داشتهام، بحث اصلا بر سر پول نیست، بحث عمری است که آدم برای ترجمه یک کتاب صرف میکند و طبعا دلش میخواهد در بازه زمانی مناسبی به نتیجه دست یابد.
حالا دراین برهه از زندگیتان تمایل دارید از کدام نویسنده اثری ترجمه کنید؟
من همیشه به آثار شکسپیر علاقهمند بودهام و دلم میخواسته بین آثارش سه کتاب «مکبث»، «هملت»و «شاه لیر» را ترجمه کنم، اگرچه میدانم ترجمه این آثار بهواسطه ویژگیهایی که نثر و شیوه نگارش شکسپیر دارد کاری دشوار است که ظرافتهای زیادی را در ترجمه طلب میکند، امیدوارم شرایطی فراهم شود تا بتوانم این سه کتاب را در آینده ترجمه کنم.
