

بهزاد صدیقی
روحیه جستوجوگری میهن بهرامی و مطالعه پیوسته در حیطههای مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و روانشناسی یکی از وجوه مهم شخصیتی او به شمار میرود و همین نیز به شخصیت او وجه ویژهای بخشیده و طبیعتا در عمقبخشی و غنای فکری و اندیشگیاش بسیار موثر واقع شده است. هر چند نباید از یاد برد که او در خانوادهای رشد پیدا کرد و پرورش یافت که در شکلگیری شخصیتی او بسیار تاثیرگذار بوده است و به گفته تنها فرزندش - ناتالی متوسلانی- «فرزند خانوادهای از زنانش پیشرو و توانمند بودند... مادرش نخستین آموزگار میهن و منیژه- تنها خواهر میهن- نخستین آموزگار و معلمشان در خیاطی، گلدوزی، طراحی لباس، مهمتر ازهمه زیباییشناسی و چشمی تیزبین در هنر بود.» و بعد آموختن نقاشی در 14 سالگی نزد جعفر پتگر- یکی از نقاشان بزرگ معاصر- شخصیت هنری او را قویتر کرد. طبیعی است که وقتی این هنرمند در چنین خانواده و نزد چنین مادری یا چنین هنرمندانی پرورش مییابد و بعد از دریافت مدرک دیپلم، تحصیلاتش را در رشته جامعهشناسی و فلسفه دانشگاه تهران و رشته فلسفه روانشناسی اجتماعی تا مقطع دکتری از دانشگاه یو سی ال ای ادامه میدهد، از او شخصیتی خاص و هنرمندی منحصربهفرد میسازد و از همین روی است که بعدها فرزندی را خود تربیت میکند و پرورش میدهد که در رشتههای موسیقی، تئاتر، ترجمه کتابهای تئوری و پژوهشی موسیقی و نیز ادبیات داستانی و نمایشی، زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و در سالهای اخیر در زبانهای یونانی، لاتین، اسپانیولی و نیز رشته دیرینهشناسی مسلط و متبحر میشود.
از پس این آموزشها و تحصیلات و البته پشتکار و استعداد و شاید نبوغی که در شخصیت میهن بهرامی وجود داشت، او بدل به هنرمندی تمامعیار، چندوجهی، نویسنده و مترجمی درجه یک در داستاننویسی، ترجمه نمایشنامه و متون روانشناسی، نقد فیلم، تئاتر و ادبیات، فیلمنامهنویسی و نقاش متبحری شد که آثارش به سرعت نزد هنرمندان، مخاطبان و منتقدان مورد توجه قرارگرفت و تاثیرگذار شد.
میهن بهرامی، مدیر و مدبری بود که در زندگی شخصی و خصوصی خود نیز به تمامی موفق بود. شاید کمتر بانوی هنرمندی یا اساسا هنرمندی بتواند میان زندگی شخصی، هنری و فرهنگی خود تعادلی مثالزدنی ایجاد کند که هم در امور خانه و رسیدگی به همسر، فرزند و میهماننوازی و هم در فعالیتهای نوشتاری، تصویری و خلاقیتهای هنری موفق باشد. مهرورزی و مهربانی به همنوع، جوانان و هنرمندان و حتی مهر به موجودات نباتی و حیوانی و علاقه وافرش به طبیعت همواره زبانزد همگان بود.
بهرامی برای خلق و به منصه ظهور رساندن آثار هنری هرگز عجله و شتابی نداشت و ترجیح میداد که به کیفیت آثار خلاقهاش فکر کند و نه کمیت. شاید از همین رو است که در داستاننویسی فقط دو مجموعه داستان حیوان (1364) و هفت شاخه سرخ (1379) و یک رمان زنبق ناچین آن هم در 17سالگی، در ترجمه آثار نمایشی و روانشناسی چند جلد کتاب به تعداد انگشتان یک دست منتشر کند و در برپایی نمایشگاه نقاشی به صورت انفرادی خیلی محدود عمل کند، زیرا او ترجیح میداده با عمقنگری در خلق آثارش فقط به کیفیت توجه کند و نه کمیت. هر چند نگارش نقدها و مقالات پژوهشی در حیطههای سینما، تئاتر و ادبیات داستانی و انتشار آنها در نشریات تخصصی فرهنگی هنری سبب میشد زمان زیادی از اوقاتش را به آنها اختصاص دهد. نگارش و تالیف و انتشار کتاب جستوجوگر (1368) که شامل فیلمنامه، قصه و افزودهها و توضیحاتی درباره شکلگیری نوشتن و ساخت فیلم جستوجوگر به کارگردانی همسرش، محمد متوسلانی، یکی دیگر از آثار خواندنی و مهم این نویسنده محسوب میشود.
در این زمان محدود حیف است که از نثر داستانی و غیرداستانی میهن بهرامی سخنی به میان نیاورم. آنان که آثار نوشتاری بهرامی چه ترجمهها، چه داستانها و چه نقدهای هنری و مقالات پژوهشیاش را خوانده باشند، میتوانند این عبارت نگارنده را تایید کنند که نثر آثار او نثری وزین، منحصربهفرد و درخشان و در عین حال سلیس و روان است که همواره آثار نوشتاریاش را ممتاز ساخته است.
امید دارم در فرصتی بهتر و کافیتر هم نگارنده درباره آثار او بتوانم تحقیق و جستوجو و بررسی کنم و هم دیگران؛ شاید برای نگاشتن کتابی پژوهشی یا بزرگداشتی درباره شخصیت و آثار هنری این بانوی فرهیخته و هنرمند معاصر ایرانزمینمان که وظیفه نسل ما و آیندگان است که از میراث فرهنگی هنری ستارگان فرهنگ و هنر شخصیتهایی همچون سیمین دانشور، اکبر رادی، عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، محمود دولتآبادی و میهن بهرامی و... و دیگرانی از این دست حراست و نگهبانی کنیم.
به گمانم میهن بهرامی آنقدر شخصیتی فرهنگی و کاریزماتیک دارد میتوان به او بانویی برای تمامی فصلها لقب داد.
