مسعود رضایی تشریح کرد
کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به عملیات بیت‌المقدس در خرداد 61 گفت: «پس از این عملیات تحلیل و جمع‌بندی کشور این بود که اینجا به هیچ‌عنوان نقطه پایانی جنگ نیست و اگر در این نقطه جنگ را متوقف کنیم، به احتمال فراوان مساله پایان نخواهد یافت.»
  • ۱۳۹۹-۰۷-۰۱ - ۰۰:۲۲
  • 00
مسعود رضایی تشریح کرد
۵ دلیل برای تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر
۵ دلیل برای تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر

به گزارش «فرهیختگان»، مسعود رضایی، کارشناس تاریخ معاصر در گفت‌وگو با «فرهیختگان» چرایی ادامه جنگ پس از بازپس‌گیری خرمشهر را بررسی کرد. وی در ابتدای این گفت‌وگو با اشاره به عملیات بیت‌المقدس در خرداد 61 گفت: «پس از این عملیات تحلیل و جمع‌بندی کشور این بود که اینجا به هیچ‌عنوان نقطه پایانی جنگ نیست و اگر در این نقطه جنگ را متوقف کنیم، به احتمال فراوان مساله پایان نخواهد یافت.»

وی با برشمردن دلایل مسئولان وقت کشور برای این استدلال گفت: «اولین دلیل این بود که پس از فتح خرمشهر ارتش بعثی هنوز از همان امکانات اولیه جنگ برخوردار بود و این‌طور نبود که ما با عملیات بیت‌المقدس توانسته باشیم سیستم و ساختار ارتش عراق را از بین ببریم یا آن را تضعیف جدی کنیم. یعنی تحلیل‌ها از توانمندی آنها حکایت داشت، هرچند در یک جبهه ضربه سختی خورده و عقب نشسته بودند. نکته دوم این بود که این ارتش همچنان از حمایت کامل غربی‌ها و شرقی‌ها برخوردار بود. قدرت‌های سلطه‌گر غربی و شرقی هر دو در حمایت از عراق درحال تلاش و فعالیت بودند، یعنی برخلاف اینکه این دو مجموعه کشور در زمینه‌های مختلف با هم اختلاف داشتند، در یک نقطه که مخالفت با انقلاب اسلامی بود به توافق رسیده بودند. فرانسه به‌صورت عمده و بعد آلمان و انگلیس به‌اضافه کشورهای مرتجع عربی همگی عراق را حمایت می‌کردند.»

رضایی سومین علت را روحیه صدام دانست و گفت: «نکته مهم در این زمینه این بود که فردی به‌نام صدام‌حسین در عراق حاکم است که همچنان انگیزه تهاجم دارد و ممکن است پس از این شکست با انگیزه بیشتر دوباره به ایران یورش ببرد. باید به این دقت کرد که یک‌بار او حمله کرده و سپس عقب نشسته بود و قاعدتا باید برای مدیریت افکار عمومی پاسخی برای مردم خودش می‌داشت، بنابراین انگیزه حمله مجدد در او قوی بود و احتمال فراوان می‌دادیم با تجربه گرفتن از شکست‌های قبلی و با فراهم آوردن امکانات و تجهیزات بیشتر مجددا به ما حمله کند. از این‌رو مشخص بود که این صلح برفرض اینکه به نتیجه هم برسد، یک صلح پایدار نیست و درواقع یک صلح مسلح است؛ یعنی ما درمقابل خودمان همچنان ارتشی را داشتیم که با امکانات گسترده خود و با پشتیبانی‌هایی که می‌شد، هرلحظه امکان داشت دوباره به خاک ما حمله کند.»

این پژوهشگر تاریخ معاصر چهارمین علت تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر را تلاش برای آزادسازی دیگر مناطق اشغالی توصیف کرد و گفت: «پس از عملیات بیت‌المقدس مناطقی در جبهه‌های میانی ازجمله نفت‌شهر و قصرشیرین و... همچنان در اختیار عراق بود و تضمینی هم برای تخلیه این مناطق ازسوی عراق وجود نداشت. ما نمی‌توانستیم ببینیم یک وجب از خاک ما در اختیار عراق است و از طرف دیگر هیچ تضمین و امکانی هم برای اعتماد به تخلیه مناطق وجود نداشت.»

رضایی افزود: «علاوه‌بر همه اینها ما به این نقطه رسیده بودیم که چنین ضربه بزرگی را به دشمن وارد کنیم. هر عقل سلیمی این تجویز را داشت که برای آزادسازی بقیه کشور و عقب راندن همیشگی دشمن باید تلاش بیشتری کرد و ضربه بعدی را به او وارد آورد.» 

وی پنجمین دلیل را فقدان یک موضع بین‌المللی ازجمله قطعنامه‌های سازمان ملل دانست و گفت: «علاوه‌بر همه اینها ما در سال 61 هنوز هیچ قطعنامه قابل‌قبول یا حتی نسبتا قابل‌قبول درباره جنگ با عراق در سازمان ملل نداشتیم. هیچ‌چیز قابل‌اتکایی در فضای بین‌المللی در سال 61 وجود نداشت. ما درطول این سال‌ها جنگیدیم، عملیات‌های مختلفی انجام دادیم، فاو را گرفتیم، کربلای5 را در سال 65 انجام دادیم و ضربات زیادی به ارتش بعث عراق وارد کردیم و کار را به آنجایی رساندیم که شورای امنیت سازمان ملل به‌سراغ تدوین قطعنامه598 در تیرماه سال66 رفت. این قطعنامه به‌لحاظ محتوایی متفاوت از پیشنهادهای قبلی بود و باوجود اینکه همه آن‌چیزی که ما می‌خواستیم را در خود نداشت، اما بالاخره چیزی بود که می‌شد به آن اتکا کرد.»

رضایی در جمع‌بندی این بخش از سخنان خود گفت: «در سال 61 ما در شرایطی قرار داشتیم که باید این اطمینان را حاصل می‌کردیم که عراق دیگر بنایی برای تجاوز به ایران ندارد یا اینکه این رژیم و این ارتش آن‌قدر ضعیف شده که دیگر توانی برای حمله ندارد. مخصوصا اینکه این دشمن به هیچ قاعده، قانون، عرف و اخلاق دینی یا بین‌المللی پایبند نیست و هرچه از دستش بربیاید، انجام می‌دهد. علاوه‌بر این اگر ما در آن موقع که در روند پیروزی و حملات قدرتمندانه بودیم، فریب این ندای صلح‌طلبی صدام را می‌خوردیم و بعد مانند آنچه در حمله به ما و سپس درخصوص کویت انجام داد، اتفاق می‌افتاد و ما بخش‌هایی از کشور را از دست می‌دادیم، آیا نسل‌های بعدی یا حتی همان کسانی که مدافع پذیرش صلح بودند ما را موردمواخذه قرار نمی‌دادند و نمی‌گفتند چرا شما ساده‌لوحی کردید و به او فرصت تجدیدقوا و حمله‌مجدد به خودتان را دادید؟»

این پژوهشگر تاریخ معاصر در ادامه این گفت‌وگو و در پاسخ به این سوال که چرا در سال 67 باوجود اینکه عراق هم تجهیزات داشت و هم از حمایت خارجی برخوردار بود و هم صدام همچنان همان روحیه تجاوزگری خود را حفظ کرده بود، ما قطعنامه 598 را پذیرفتیم، گفت: «در سال 66 توان نظامی ما از آنچه در انتهای عملیات کربلای5 بود چیزی اضافه نشده بود، ولی درطول سال 66 همان کشورهایی که از آن یاد کردم، ارتش عراق را به‌شدت تجهیز و تقویت کردند که شاید بشود گفت اواخر سال 66 ارتش آنها نه‌تنها همه خسارات را جبران‌شده می‌دید که تجهیزاتی فراتر از قبل هم در اختیار داشت.»

وی اضافه کرد: «در سال 67 با چنین شرایطی که عرض کردم، حملات عراق با شدت بسیار زیاد به مواضع ما صورت گرفت؛ مواضعی که هیچ امکانی برای تقویت آنها نداشتیم. به‌علاوه اینکه بعثی‌ها چراغ‌سبز را از تمامی کشورهای قدرتمند جهانی برای استفاده از سلاح‌های شیمیایی گرفته بودند که به‌وفور از آنها در این عملیات‌ها استفاده کردند. برای مثال پیش از آغاز عملیات زمینی عراقی‌ها در فاو، به‌صورت خیلی وحشتناکی از تسلیحات شیمیایی در منطقه استفاده کردند و هیچ‌کس هم در دنیا آنها را محکوم نکرد و خیال‌شان از این بابت راحت بود.»

رضایی با اشاره به اینکه قطعنامه 598 چند ویژگی مهم داشت که امکان پذیرش آن را برای ایران فراهم می‌آورد، گفت: «در این قطعنامه تاکید شده بود قوای دو طرف باید به مرزهای بین‌المللی برگردند و این متفاوت از آن چیزی بود که در قطعنامه‌ها یا پیشنهادات صلح قبلی ذکر شده بود، چراکه در آنها عمدتا آمده بود که آتش‌بس صورت گیرد و بعدا مذاکره برای بازگشت نیروها و... انجام شود. ایران همیشه و درطول این سال‌ها می‌گفت چون ارتش عراق در خاک من است، نمی‌توانم پیشنهاد آتش‌بس را بپذیرم و اگر این پیشنهادات را بپذیرم، ارتش بعث در کشور ما تثبیت خواهد شد. در قطعنامه آمده بود که بعد از بازگشت نیروها آتش‌بس برقرار شود و مرزها از جانب نیروهای حافظ صلح کنترل و حمایت شود. در یکی دیگر از بندهای این قطعنامه آمده بود هیاتی باید برای تشخیص متجاوز شکل بگیرد و پس از مشخص شدن، ازسوی متجاوز غرامت پرداخت شود.»

 

اخبار مرتبط:

 
مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰