به گزارش «فرهیختگان»، الهام امینزاده، معاون حقوقی رئیسجمهور در دولت یازدهم و کارشناس مسائل بینالملل است. برای بررسی اظهارات و مواضع ضعیف مسئولان درباره عدم صدور نفت و تبعات چنین مواضعی به سراغ او رفتهایم؛ مشروح گفتوگوی امینزاده با «فرهیختگان» در ادامه آمده است.
درخصوص صحبتی که اخیرا نوبخت و برخی دولتیها داشتند مبنیبر اینکه نمیتوانیم یک قطره نفت هم صادر کنیم، آیا چنین مواضع و اظهاراتی نشاندهنده ضعف کشور و درصورت مذاکره خطرناک نیست؟
درباره مواضع افرادی که مسئولیتی دارند و سخنگوی نظام هم محسوب میشوند، این اظهارات صحیح نیست، بهخصوص اینکه در زمان مذاکره پیام ضعف بدهیم؛ این درحالی است که میدانیم فروش نفت در کشور ما و بین کشورهای مختلف جهان امر محالی نیست و راههای بسیار متنوع و متفاوتی برای آن وجود دارد.
صحبت از ناتوانی در صدور نفت در زمان تلاش آمریکا برای صدور قطعنامه اشتباه است
لذا هر نوع پیامی که طرف مقابل و غربیها و کسانی که منتظر دریافت آمارهایی، چه صحیح و چه غلط، هستند تا متوجه شوند تحریمها چقدر اثر کرده است و در کجا و به چه نحوی اثر داشته، اشتباه راهبردی است و جامعه هدف را تحتتاثیر قرار میدهد، لذا این مسائل صحیح نیست، بهخصوص در برههای که آمریکا در شورای امنیت تلاش میکند تا قطعنامه تحریم یا سیستم ماشه را فعال کند.
کسانی که در دستگاه دیپلماسی مسئولیت مذاکره را برعهده داشتند، میدانند در زمانی که مذاکرات برجام را انجام میدادند، با اقتداری که داشتند توانستند حداقلهایی در برجام اعمال کنند.
اظهار ضعف مسئولان مخالف مذاکره موفق و عزتمندانه است
یعنی با چه مولفه هایی؟
اقتدار و توانمندی هستهای کشور، اقتدار دفاع موشکی، اقتدار نفتی و توان اقتصادی کشور و سرمایه انسانی چهار مولفه قدرت بود که وجود داشت و هریک را بخواهیم معامله کنیم یا کوتاه بیاییم و در این خصوص اظهار ضعف کنیم، قطعا مذاکره موفق و عزتمندانه نخواهیم داشت.
هر نوع اظهار ضعفی مذاکره برای مذاکره ایجاد میکند
دو جنس موضعگیری برای مذاکره اشتباه است، بهطور مثال قبلا گفته شد برای آب خوردن خود هم نیاز به مذاکره داریم که یعنی سطح نیازمندی ما بسیار بالاست و دیگر اینکه بگوییم نمیتوانیم نفت صادر کنیم یا گفته شود خزانه خالی است. به فرض اینکه بخواهیم مذاکره کنیم، آیا این نوع مواضع راه مذاکره و توافق خوب را نمیبندد؟
صددرصد باعث فشار بیشتر میشود، چون هر نوع اظهار ضعفی میتواند مذاکره برای مذاکره ایجاد کند. مذاکره برای حلوفصل اختلافات، برای استقرار صلح در منطقه و جهان قطعا عاید آن نیست.
این باعث میشود یک طرف فرودست و مقهور شود و ایران در شرایط پایینتر قرار گیرد و طرف مقابل بخواهد زیادهخواهی و زورگویی کند و این خود، عاملی است که صلح و امنیت بینالمللی را بهخطر میاندازد.
هرچه اقتدار بیشتر باشد و رفتار دولتمردان و دستگاه دیپلماسی ما همراه با قدرت باشد، طرف مذاکرهکننده غربی احساس نیاز میکند که باید مذاکره کند، بهعلاوه اینکه ایران یکی از کارهایی که باید بکند و خیلی کمتر انجام میدهد این است که طرف مقابل غربی ما باید احساس کند عدم مذاکره و عدم توجه به خواستهای ایران برای او هزینهبر است.
اظهارات مقتدرانه مسئولان نیازمند توجه به روانشناسی و جامعهشناسی بینالمللی است
این یعنی عدم توجه برای ایران ایجاد هزینه میکند، لذا طرف غربی باید با سعهصدر بیشتری جلو بیاید. این نوع موضع مولفههای بسیار ظریف و روانشناسی بینالمللی، جامعهشناسی بینالمللی و حقوق بینالملل را میطلبد که نمیدانم در دستگاه دیپلماسی چقدر به این مسائل بها داده میشود.
در شکل کلیتر آیا شما با مذاکره ایران و آمریکا در مقطع کنونی موافق هستید؟ برخی معتقدند چون نزدیک انتخابات ترامپ است، این امر اشتباه است و صرفا میخواهند از طرف ایرانی امتیاز بگیرند، ولی بعضا زمزمههایی درباره این مذاکره بهصورت غیرعلنی شنیده میشود.
یک زمانی طرف مقابل در ضعف قرار دارد و نیازمند مذاکره است و زمان باجگیری و دستیابی به اهدافی است که باید دنبال کنیم، لذا آنموقع وقت باجگیری او نیست و وقت این نیست که یکسری از امتیازات را به ما بدهد.
در این شرایط اگر طرف مقابل بخواهد امتیازاتی را درنظر بگیرد - باتوجه به این آمریکاییها هیچگاه این کار را نمیکنند؛ یعنی همیشه در موضعی هستند که باوجودی که حتی نیاز دارند باز هم میخواهند به ما تحمیل کنند- ولی در فرضی که بسیار نادر است و ممکن است این نباشد، در آن فرض اکنون آمریکاییها نیاز به این مذاکره دارند، چون میخواهند به جامعه آمریکایی اثبات کنند دولت ترامپ توان مدیریت و حلوفصل اختلافات بینالمللی و منطقهای بهخصوص در منطقه خلیجفارس را دارد تا از مردم کشور خود رای بگیرند.
قاعدتا اگر سربازان آمریکایی بخواهند اعزام شوند و اگر کشته بدهند و اگر کار به جنگ کشیده شود، این ناتوانی آمریکا را میرساند، لذا آمریکاییها الان در شرایطی هستند که حاضرند هر کاری بکنند تا بتوانند خود را به عنوان مدیر قابلی برای مسائل منطقهای به جامعه آمریکایی بشناسانند.
اینجا مدیریت دستگاه دیپلماسی ماست که باید بهاندازهای قوی باشد که بهجای اینکه باج بدهد، امتیازاتی را از طرف مقابل بگیرد و آنها را هرطور میخواهد، به مردم خود بفروشد.
اخبار مرتبط: