به گزارش «فرهیختگان»، تا کی مجبور به تحمل این وضعیت خواهیم بود را نمیدانم، تا کی مجبور به شنیدن اظهارات ضدونقیض و واکنشهای بیمنطق و غیرکارشناسانه خواهیم بود را نمیدانم، اما این را میدانم که به این زودیها از این وضعیت رها نخواهیم شد. یادم هست در روزهای ابتدای شیوع کرونا یکی از اصلیترین انتقاداتی که از مجموعه ستاد ملی مقابله با کرونا و دولت داشتیم، ماجرای عدماطلاعرسانیهای صحیح و اظهارات ضدونقیض مسئولان و... بود. این ماجرا ادامه پیدا کرد و همچنان هم ادامه دارد. ولی خب اگر قبلتر صرفا این اظهارات محدود به آن سطح از تصمیمگیری بود حالا در تمام زیرمجموعهها و وزارتخانهها و نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نیز این ناهماهنگی و سردرگمی مشاهده میشود. مثال دست به نقد و تازه هم کم نداریم. کافی است چند روزی به عقب برگردیم و به ماجرای کنکور و برگزاری و عدمبرگزاری آزمونهای سراسری نگاهی بیندازیم یا چند ساعتی به عقب برگردیم و اخبار متعدد حول ماجرای بازگشایی مدارس کشور در آغاز سال تحصیلی را مرور کنیم. اینها همه بهخوبی نشان میدهد کشور ما در مساله حکمرانی خصوصا در ایام کرونا با چالشهای جدی مواجه است که کوچکترین کنشها و افعال آن سوای بار روانی سنگین روی مردم جامعه، هر نوع برنامهریزی و برداشت صحیح از سیاستهای اعمال و اجراشده را غیرممکن میکند. برای بهتر روشنشدن مساله بد نیست همین مورد آخر، یعنی ماجرای بازگشایی مدارس را با هم مرور کنیم.
پاییز و زمستان سخت، سختتر میشود؟
برای بررسی آنچه در ارتباط با آغاز سال تحصیلی جدید رخ داده است میتوان به چند محور و مساله اشاره کرد. اولین مساله ماجرای روزهای سختی است که به دلیل شیوع کرونا و همزمانی آن با شیوع آنفلوآنزا در کشور در پیشرو داریم. البته این یک توهم و اطلاع شخصی نیست، ماجرایی است که بارها از سوی مقامات وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا عنوان شده و هشدارهای زیادی در رابطه با آن داده شده است. برای نمونه بد نیست ارجاعی به سخنان وزیر بهداشت داشته باشیم.
سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، همین چند وقت پیش طی سخنانی تاکید کرد: «باید درمورد کرونا در حالت آمادهباش باشیم. زیرا اگر ویروس تغییر رفتار دهد، تمام معادلات ما بههم میریزد. برآورد میشود در پاییز امسال، آنفلوآنزا و کرونا باهم بروز کنند و پیشبینی میشود یکی از پاییزهای سخت را در پیش داشته باشیم. اگر چنین شد، باید آمادگی کامل داشته باشیم.» خب با این تفاسیر و با توجه به آمار روزانه ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا در کشور بعید میرسد چیزی تغییر کرده باشد و ما از وضعیت بحرانی خارج شده باشیم. پس چه استدلال و منطقی برای بازگشایی حضوری مدارس در این وضعیت وجود دارد؟ همه ما به خوبی میدانیم پروسه تحصیل و آموزش در مدارس در فضای باز صورت نمیگیرد و دانشآموزان در محیطهای کوچک کلاسها و در فاصله اندک از یک دیگر مینشینند و نهتنها هوا به خوبی رد و بدل نمیشود که حتی فاصله فیزیکی بین دانشآموزان نیز حتما رعایت نخواهد شد. مضاف بر این در تمام این ایام تعطیلی هیچگونه آموزش و امکانات خاصی برای این شرایط ویژه در نظر گرفته نشده است و دانشآموزان نمیدانند در یک چنین شرایطی چگونه زیستی باید داشته باشند. خب باز هم این سوال را باید تکرار کنیم که با چه منطق و استدلالی در چنین شرایطی دانشآموزان باید بهصورت حضوری سال تحصیلی جدید را آغاز کنند؟
بیان این نکته هم حتما بد نیست که آلمان بهعنوان یکی از اولین کشورها در حوزه بازگشاییها، خصوصا بازگشایی مراکز آموزشی بعد از این کار با مشکلات جدی مواجه شد. اوایل شهریورماه بود که روزنامه گاردین طی گزارشی نوشت: «تنها حدود دو هفته پس از بازگشایی ۸۲۵ مدرسه در برلین، پایتخت آلمان موارد ابتلا به بیماری کووید-۱۹ حداقل در ۴۱ مدرسه این شهر گزارش شد. طبق گزارشهای منتشرشده، موارد جدید ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در تمامی گروههای سنی و در تمامی مقاطع تحصیلی مشاهده شده است.»
در شرایطی که مراسم مذهبی با وسواس خاص و رعایت پروتکلهای بهداشتی انجام شدهاند و نگرانیها در رابطه با بازگشایی مدارس پیش از این بارها اطلاعرسانی شده بود، این مدل آغاز سال تحصیلی محل سوال است.
سندروم اطلاعرسانی ضعیف
مساله دومی که باید در رابطه با آن حرف بزنیم و چندباره از آن گلایه کنیم، ماجرای نوع اطلاعرسانیها و تصمیمگیریهاست. چند وقت پیش و در لابهلای اخبار مختلف پیرامون چگونگی بازگشایی مدارس محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی خاطرنشان کرد: «شروع سال تحصیلی از 15 شهریور است ولی کیفیت شروع سال تحصیلی بهصورت حضوری، غیرحضوری یا ترکیبی قابلتغییر است و این بستگی به وضع مناطق خواهد داشت. در حدود ۴۰ درصد مدارس، تعداد دانشآموزان بهگونهای است که با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی بتوانیم کلاسها را دایر کنیم اما در مدارسی که تراکم دانشآموزان بالاست؛ دانشآموزان را به دو دسته تقسیم میکنیم و براساس آن، گروهی از دانشآموزان در روزهایی که به صورت حضوری حاضر میشوند بخشی از درس را فرا میگیرند و در روزهای دیگر که در کلاس حاضر نیستند، بخش دیگری از همان درس را به صورت غیرحضوری دریافت میکنند. ستاد ملی کرونا اجازه فعالیت این نوع مدارس را که روزهای پنجشنبه تعطیل بود، داده است تا از 6 روز کاری برای آموزش استفاده کنیم و اگر شرایطی با وضع سفید باشد کلاسها به صورت حضوری برگزار خواهد شد.»
رضوان حکیمزاده، معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش و رئیس ستاد ثبتنام نیز در گفتوگو با «فرهیختگان» گفته بود: «برای امسال با در نظر گرفتن شرایط، تقسیمبندی انجام دادیم که کشور را به مناطق قرمز، زرد و سفید تقسیم کردیم. مناطق سفید ما عمدتا روستایی و عشایری هستند و معمولا مدارس کمجمعیت داریم و با حفظ پروتکلهای بهداشتی آموزش حضوری امکانپذیر است و اگر جریان آموزش حضوری را تعطیل کنیم ممکن است دانشآموز از هیچ بستر دیگری نتواند دسترسی به آموزش پیدا کند. در شهرهای بزرگ با توجه به دسترسیهایی که فناوری ایجاد کرده، تنوعبخشی به منابع، انعطاف یادگیری در زمان و مکان صورت گرفته و حتما در کنار آموزش حضوری از این فضای فناوری هم استفاده خواهیم کرد. در شرایط زرد به شکل ترکیبی خواهد بود و قسمتی از آموزش به صورت حضوری و قسمتی در بستر فضای مجازی و تلویزیون آموزش ارائه میشود. در شرایط قرمز عمدتا آموزشها غیرحضوری خواهد بود و آموزشهای تلویزیونی ادامه دارد. آن چیزی که برای ما بهعنوان اصل است، حفظ سلامت دانشآموزان بهعنوان اولویت اول و مهمترین اولویت است و در این زمینه هم ما تابع دستورات ستاد ملی کرونا هستیم. همه شیوههایی که بهکار میگیریم با رعایت این اصل بنیادین است که بههیچوجه نباید سلامت بچهها به خطر بیفتد، بنابراین این اطمینان را به خانوادهها میدهیم که دغدغههای آنها لحاظ میشود.»
با این تفاسیر و باوجود اینکه قرار بود نگرانیهای خانوادهها برای بازگشایی مدارس مدنظر قرار گیرد، به یکباره تصمیمات سمتوسوی دیگری گرفت. حاجیمیرزایی همین هفته گذشته و در نشست خبری خود، اعلام کرده بود مدارس در مناطق قرمز و تهران به صورت غیرحضوری بازگشایی خواهند شد، اما جز آغاز سال تحصیلی مجازی توسط رئیسجمهور، الباقی دانشآموزان و مسئولان باید در مدارس حاضر باشند!
محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزش و پرورش روز پنجشنبه و در جریان رونمایی از نسخه جدید شبکه شاد درباره بازگشایی مدارس از روز شنبه گفت: «روز شنبه ۱۵شهریور همه مدارس با حضور دانشآموزان بازگشایی خواهد شد اما در مدارسی که تعداد دانشآموزان بیشتر از پروتکل است، ناگزیر هستیم دانشآموزان را گروهبندی کنیم و برخی در روزهای زوج و برخی روزهای فرد بیایند.» عایدی این ادعاهای چندگانه تا اینجا و روز اول بازگشایی مدارس چیزی جز سرگردانی خانوادهها و دانشآموزان نبوده است. بسیاری از خانواده حتی قید تحصیل امسال فرزندانشان را زدهاند و ذیل این ناهماهنگی حسابی شاکی و سردرگم هستند.
آموزش حضوری بهنفع مدارس پولی!
و اما سومین مسالهای که میتوان در رابطه با آن سخن گفت و من هم البته خیلی دوست ندارم ماجرای بازگشایی مدارس را با آن پیوند بزنم، مدارس پولی و نقش آنها در این تغییر موضع ناگهانی وزیر آموزش و پرورش است. مدارس پولی و نقشآفرینی آنها در روند آموزش در دوران کرونایی مساله پرچالشی بود که از ابتدا مسائل مختلفی را ایجاد کرده بود. یکی از مسائل نوع و نحوه ارائه آموزش بود که با استفاده از ابزارهای پیشرفته و ارائه مدل خاصی از آموزش (البته در برخی مدارس شاخص و به قول معروف برند) سعی کردند تا از سایر مدرسهها عقب نیفتند و دانشآموزان و والدین آنها را راضی نگه دارند. بالاخره منطق بازاری و اقتصادی این نوع مدارس ایجاب میکرد مخاطبان خود را خصوصا برای سال تحصیلی آینده حفظ کنند. حالا و بعد از اعلام اخبار بازگشایی حضوری مدارس یکی از اصلیترین شبهاتی که پیرامون این تصمیم و اتفاق مطرح میشود، حفظ انتفاع و کسب درآمد این مدارس است. بههرحال براساس اطلاعات و اخبار موجود بعد از شیوع کرونا مخاطبان و دانشآموزان مدارس غیردولتی و پولی کاهش چشمگیر داشته است، چراکه قرار بر ادامه روند آموزش مدارس بهصورت غیرحضوری بوده است و برای خیلی از خانوادهها این مهم نیست که دانشآموزان حتما در مدارس غیردولتی باشند و به همین خاطر هم هست که زمزمههایی در رابطه با کاهش تعداد مخاطبان این مدارس و تعداد ثبتنامهای آنها به گوش میرسد.
به هر شکل حفظ انتفاع و درآمد این مدارس هم مساله مهمی است که مساله حضوری شدن بازگشایی مدارس شبهاتی را پیرامون با آن مطرح کرده است. در این بخش بد نیست به یک مساله دیگر هم اشاره کنیم. ماجرای ضعفهای شبکه دانشآموزی شاد بهعنوان بستر اصلی و رسمی آموزش آنلاین و عدمتوانایی نظام آموزشی در پیشبرد پروسه آموزش دانشآموزان از راه دور هم بهعنوان یکیدیگر از اصلیترین موارد از علل بازگشایی حضوری مدارس بیان میشود. به هرحال در چند ماه اخیر بارها خواندیم و مشاهده کردیم شاد نتوانست آنطور که باید، خصوصا در مناطق کمبرخوردارتر و ضعیف روند آموزش را پوشش بدهد و دانشآموزان را یاری دهد. به هر شکل مهمترین چیزی که باید در این جریان مدنظر قرار داد، سلامت دانشآموزان و در عین حال آموزش با کیفیت است، مسالهای که گویا وزارت آموزشوپرورش در مدیریت آن عاجز مانده است.
هم شرایط بهداشتی و هم شرایط آموزشی رعایت نشدهاند
در ارتباط با مسائلی که گفتیم، با عادل برکم کارشناس آموزشی گفتوگویی انجام دادیم تا بیشتر به زوایای این تصمیم وزارت آموزش و پرورش پی ببریم. برکم در گفتوگو با «فرهیختگان» خاطرنشان کرد: «مساله مهم این است که بخشی از بحث تخصص وزارت بهداشت است که باید در اولویت قرار گیرد ولی ضرورتی هم وجود دارد که کارشناسان بهداشتی هم باید بدان توجه کنند و آن هم آموزش مجازی است که بهدلایل مختلف اعم از کمبود امکانات، کمبود دانش فنی بین مسئولان و معلمان، زیرساخت جانبی کماکان مناسب نیست. زیرساخت شاد هنوز مناسب نیست و امکانات لازم برای تدریس را ندارد. این مسائل غیر از شکافی است که از نظر دیجیتالی وجود دارد. این مسائل آموزش مجازی را ناکارآمد میکند. اگر همه شرایط را ندید بگیریم در برخی دروس آموزش مجازی موثر نیست و باید آموزش حضوری باشد. مثلا دوره ابتدایی مثل خواندن و نوشتن و ریاضی درسهایی هستند که هر طور حساب کنید به صورت غیرحضوری و مجازی امکان تدریس ندارد. در مقاطع بالاتر برخی دروس را نمیتوان تماما بهصورت مجازی دنبال کنیم. به نظر من آموزشوپرورش میتوانست بهتر کار کند. این روش فعلی آموزشوپرورش نه شرایط کارشناسان وزارت بهداشتودرمان را تامین میکند و نه شرایط کارشناسان آموزشی را لحاظ میکند. آموزشوپرورش میتوانست با روش بهتری این راه را دنبال کند. همه دروس اهمیت دارد ولی چون الان در محدودیت قرار داریم باید یکسری از دروس را در اولویت قرار دهیم که از طریق آموزش حضوری دنبال شوند یا برخی دروس حذف شوند و محتوا حذف شود یا کمتر شود و نخواهیم مثل گذشته کار کنیم.»
من هم به بازگشایی حضوری بهنفع مدارس غیردولتی مشکوکم
برکم در واکنش به این مساله که این ماجرای حضوری کردن مدرسه چقدر میتواند بهدلیل جبران مالی مدارس پولی و حفظ حیات آنها باشد، گفت: «میشد این مساله طوری حضوری شود یعنی ساعت درسی کاهش یابد و مدرسه بتواند با ظرفیت بیشتری دانشآموز را پوشش دهد، چراکه ساعت مدارس کم میشود و میتوانست چهار، پنج گروه در کلاسهایی با ظرفیت کمتر باشد. میشد همین شرایط را انجام داد، من نمیگویم آموزشوپرورش حضوری کردن را برای حمایت مدارس غیردولتی انجام داده است اما شیوه حضوری کردن این شک را قویتر میکند که دلیل همین بوده است. روش پیشنهادی من این بود که معلمی که قرار بود چهار روز بیاید و چهار درس بدهد سه روز دو درس بدهد. دروسی را که میماند از طریق آموزش تلویزیونی کار کنند نه به معلم فشار بیاید که معلم این احساس را داشته باشد که مجازی انجام دهد و اگر دانشآموزان به مدرسه بروند و مابقی دروس از طریق آموزش مجازی، تلویزیون و مکتوب باشد حتی میتوان این دروس را موکول کرد و محتوا را کاهش داد. در این شیوه بازگشایی که الان میبینیم هیچ شرایط کرونایی را لحاظ نکردند و به این مسائل توجه نکردند، من هم میگویم نکند بهخاطر همین مدارس غیردولتی باشد. هرچند اینجا یک مساله وجود دارد که اگر میخواستند این کار را کنند چرا زودتر نکردند. الان خیلیها ثبتنام نکردهاند و این مساله پیش میآید که مدارس دولتی با جمعیت بیشتری مواجه شدهاند و اگر قرار باشد حضوری آموزشها دنبال شود این مساله پیش میآید که تاکنون نابرابری آموزشی بود و الان نابرابری سلامتی است. الان بیشتر مدارس دولتی در معرض کرونا قرار میگیرند، بهخاطر اینکه ظرفیت آنها بالاتر است و امکانات کمتر و فضای کوچکتری به نسبت جمعیت دانشآموزان دارند. باید برای این فکری شود. بعید نیست که اینها به این دلیل این کار را کرده باشند.»
* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه