به گزارش «فرهیختگان»، یک اتفاق غیرمنطقی و غیرعقلانی که از سال ۹۲ در ایران با وجود تمام انتقادها و مخالفتها رخداد و فضای افکارعمومی در کشور را بهشدت دگرگون کرد، گرهزدن وقایع درون کشور، انتظارات عمومی و پیشبینیها از آینده با وقایع و اتفاقات خارج از کشور، مسائل مربوط به سیاست خارجی و در این میان از همه مهمتر تحولات درون ایالاتمتحده آمریکا بود؛ بدینمعنا که از میانه سال ۱۳۹۲ دولت و جریان سیاسی و رسانهای حامی آن، برای تقویت بنیه خود در مذاکرات به ابزار خطرناکی متوسل شدند و همهچیز در درون کشور را به سیاست خارجی و حلشدن چالشهای آن گره زنند. در این میان اگر کمی دقیقتر به ماجرا نگاه کنید بهسادگی خواهید فهمید که دولت و حامیان اصلاحطلب آن خواه یا ناخواه مسائل داخلی را نه به سیاست خارجی، بلکه با زیادهروی و سوءتدبیر به تحولات درونی ایالات متحده گره زدهاند و از همان روزها تا ایام اخیر، اقتصاد و بعضا سیاست در کشور منتظر وقوع رویدادهایی در خاک آمریکاست تا خود را با آن تنظیم کنند. بهعبارتی همین شرطیسازی افکارعمومی هم بود که اثرات اقتصادی برجام را حداقلیتر از آن چیزی کرد که میتوانست اتفاق بیفتد و بعدا در جریان بازگشت تحریمها نیز همین روال اتفاق افتاد و در بسیاری از بازارها تاثیری فراتر از آنچه آمریکاییها انجام دادهاند، مشاهده شد.
بعید است کسی در کشور فراموش کرده باشد که بسیاری از فعالان بازارهای مختلف در این سالها بهجای اینکه گوششان به تصمیمات و اظهارات مسئولان داخلی باشد به قیام و قعودها و کنشهای کاخ سفید بود و از آن تاثیر میپذیرفتند. معالاسف این الگوی رفتاری در بخش قابلتوجهی از فعالان سیاسی اصلاحطلب و بخشی از دولتمردان همچنان قابل مشاهده است و به وضوح دیده میشود که عدهای منتظر نشستهاند تا نتیجه انتخابات ایالاتمتحده روشن شود تا شاید با پیروزی نماینده دموکراتها در کارزار انتخابات در وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران نیز تحول جدی و قابلتوجهی ایجاد شود، وضعیتی که بیشباهت به یک بحران نیست و باعثشده بخشی از تلاشها برای تغییر در فضای اقتصادی کشور به کما برود و مانع کوششهای موثر و پیگیرانه برای رفع مشکلات مردم شود.
واضحترین مثال در این خصوص، اظهارات بهزاد نبوی از فعالان موثر در جریان اصلاحات است، او که با روزنامه شرق گفتوگو کرده است در پاسخ به سوالی به این مضمون که «بهنظر میرسد دولتمردان ایران در انتظار نتیجه انتخابات آمریکا هستند، بهنظر شما این امر تاثیری در لغو تحریمها خواهد داشت»، گفت: «طبیعی است که اگر دموکراتها پیروز شوند سیاستهای آمریکا بهطور کلی تغییر میکند و احتمالا به برجام بازمیگردند و بدیهی است که تحریمها برداشته خواهد شد اما اگر ترامپ دوباره رئیسجمهور شود، آینده برایم چندان قابل پیشبینی نیست.» البته انتقادها به تصورات و رفتار اعضای دولت و حامیان اصلاحطلبشان بهمعنای این نیست که فعالان سیاسی و مسئولان سیاست خارجی نسبت به تحولات جهان ازجمله آمریکا بیتوجه باشند، چنانکه نتیجه چنین انتخاباتی میتواند برای ایران یا برخی از کشورهای جهان حائز اهمیت باشد اما بهواقع مقصود این است که حتما منتظر نشستن و چشم دوختن به تحولات ایالات متحده و امید بستن به اتفاقی که وقوع یا عدم وقوع آن دراختیار ما نیست، اشتباه جبرانناپذیر و خطای بسیار بزرگی است، علاوهبر اینکه در این مساله اطمینانی هم وجود ندارد با پیروزی بایدن آنچه خواسته فعالان دستگاه سیاست خارجی ماست رخ دهد چهبسا اینکه دموکراتها بهگونه دیگری راه ترامپ و جمهوریخواهان را ادامه دهند و شرایط 180 درجه متفاوت از انتظارات باشد. در این خصوص البته استدلالهایی هم وجود دارد که دقت در آنها توضیح میدهد چرا مسیری که برخی در داخل پیش گرفتهاند اشتباه اندر اشتباه است.
چه کسی بیشتر دشمنی کرده؟ جمهوریخواهان یا دموکراتها؟
اول: همیشه در داخل گفته شده جمهوریخواهان دشمن تند و تیزتری برای ایران هستند و برعکس دموکراتها اهل تعامل و گفتوگو هستند، یا به بیان حسن روحانی در توصیف اوباما، «مودب و باهوش» هستند. برای این استدلال عملکرد افرادی چون جرج بوش پسر یا هماکنون دونالد ترامپ ذکر میشود و دائما آنها را جنگطلب و در مقابل دموکراتها را صلحطلب میخوانند. البته در جنگطلب بودن جمهوریخواهان شکی نیست اما باید دید که حداقل در مقابل ایران دموکراتها آیا کاری کمتر از جنگ انجام دادهاند که مستحق تقدیر و توصیفاتی چون مودب و باهوش باشند؟
پاسخ به این سوال چندان پیچیده نیست و با یک سوال کوتاه و گرفتن پاسخ آن میتوان به تشریح ماجرا پرداخت. سوال کوتاه این است که هماکنون چالش اصلی میان ایران و آمریکا امکان وقوع جنگ است یا تحریمهای اقتصادی؟ و در گذشته چطور؟ پاسخ به این سوال احتمالا در کلام بسیاری از کارشناسان اعم از اصلاحطلب و اصولگرا این است که گزینه جنگ در کمتر ایامی نه روی میز که نزدیک به میز بوده و این چالش تحریم و مسائل اقتصادی است که مساله اصلی امروز و دیروز ایران و آمریکاست. با رسیدن به این نقطه و مشخص شدن موضوع اصلی حالا باید بررسی کرد چه کسی سازمان و ساختار اصلی تحریمها علیه ایران را چیده است؟ جمهوریخواهان یا دموکراتها؟
نگاهی به تحریمهای آمریکا علیه ایران از بدو انقلاب و جمهوری اسلامی نشان میدهد آمریکا از آغاز تا پایان دولت اوباما ۳۵بار ایران را تحریم کرده است که از این مجموعه ۲۴بار توسط دموکراتها و ۱۱بار جمهوریخواهان بوده. از طرفی از نظر کمیت اوباما با اعمال ۱۱تحریم علیه ایران رکورددار است و در دوره او بهاندازه تمامی دولتهای جمهوریخواه ایران تحریم شده است و از طرف دیگر مهمترین و سختترین تحریمها ازجملهCISSADA ، NDAA2012، CAATSA ، قانون محدودیت ویزا و... همگی یا تصویب یا اجرایشان مربوط به دولت اوباماست و درواقع بهتر است بگوییم دولت ترامپ صرفا تحریمهایی را که اوباما تدوین و ساماندهی کرده بود علیه ایران اجرا کرد. علاوهبر این درخصوص چالش این روزهای ایران با آمریکا که همان به کار گرفتن مکانیسم ماشه علیه ایران است هم باید گفت ترامپ در مسیری درحال حرکت است که اوباما و جان کری آن را ساخته و تسطیح کردهاند.
برنامه دولت بایدن درخصوص ایران چیست؟
دوم: دلیل دیگری که میتوان برای استدلال ذکرشده اقامه کرد و شاید از همه استدلالهای دیگر مهمتر باشد، نظر و ایده جو بایدن و همکارانش در حزب دموکرات برای اداره دولت درصورت پیروزی احتمالی در انتخابات است. مرور این استدلالها نشان میدهد اگرچه تیم بایدن همگی گفتهاند میخواهند در دولت آینده به برجام بازگردند اما هیچکدام تاکید نکردهاند که در این مسیر تحریمها را برخواهند داشت و حداقل به همان توافق اولیه پایبند میمانند، درواقع استنتاج نهایی از اظهارنظرهای آنها این است که دموکراتها بهدنبال توسعه برجام به مسائل موشکی و منطقهای هستند و بهدنبال رسیدن به توافقی بلندمدتتر با ایران که هم تضمینکننده محدودیتهای هستهای باشد هم موشکی و هم منطقهای. در ادامه برخی از مهمترین اظهارنظرها در این خصوص را مرور میکنیم. مشاوران جو بایدن این توافق را «توافق قویتر و بلندمدت» عنوان کردهاند.
جو بایدن، نامزد دموکراتها
جو بایدن همین چند روز پیش و زمانی که سیاستهایش در قبال ایران را تشریح کرد بهصراحت گفت بنا دارد اولا برجام را تمدید کند و ثانیا به مقابله با اقدامات ایران در خاورمیانه بپردازد.
نامزد حزب دموکرات در انتخابات آمریکا در یادداشت دو هفته قبل خود در مجله فارنافرز نوشت: «من درباره رژیم ایران هیچ توهمی ندارم. این رژیم اقدام به انجام فعالیتهای بیثباتکننده در سراسر خاورمیانه کرده است. تهران باید به پایبندی دقیق توافق هستهای برگردد. اگر این کار را انجام دهد، من به توافق هستهای بازمیگردم و از تعهدمان به دیپلماسی برای همکاری با متحدانمان در جهت قویتر کردن و تمدید این توافق استفاده خواهم کرد. همزمان اقدامات موثرتری برای مقابله با سایر اقدامات بیثباتکننده ایران انجام خواهم داد.»
کاملا هریس، معاون جو بایدن
اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا چندیپیش سیاست خارجی از منظر کاملا هریس معاون، نامزد نهایی دموکراتهای آمریکا در انتخابات 2020 را بررسی کرد و از او درباره موضوعات مختلف نظر خواست. هریس در این اظهارنظر درباره ایران توضیح داد برنامه دولت بایدن بازگشت به برجام با هدف افزایش محدودیتها برای برنامههای هستهای و همچنین ایجاد محدودیتهایی برای برنامه منطقهای و موشکی ایران است.
جیک سالیوان، مشاور سیاست خارجی جو بایدن
مشاور کمپین دموکراتها در مصاحبه با موسسه هادسون گفته است: «تحریمها بهرغم موثر بودن نتوانسته آن نتیجه مطلوبی را که ترامپ بهدنبال آن است دربر داشته باشد.» وی همچنین استدلال کرد: «مخالفان توافق هم اشتباه میکردند، چراکه بازگشت تحریمها پس از خروج ترامپ از توافق کار سادهای بود. نظر من، توافقنامه بعدی باید زمانبندی محدودیتها موسوم به بند غروب را تمدید کند.» وی همچنین گفت: «باید تلاش شود عناصر دیگری را هم در توافق تقویت کنیم. من فکر میکنم این یک استراتژی کاملا قابلقبول و مسیری بسیار عاقلانهتر از آن چیزی است که باعث خروج ایران از توافق و درنهایت جنگ شود.»
تونی بلینکن، مشاور بایدن وکاندیدای مشاور امنیت ملی
مشاور ارشد جو بایدن طی نشست مجازی کمیته یهودیان آمریکا گفت: «ایران باید مجددا به تعهدات خود در برجام بازگردد، در غیر این صورت واضح است که همه تحریمها به قوت خود باقی خواهند ماند.» او همچنین گفته است: «سیاست ترامپ در قبال ایران شکستخورده و فشار حداکثری، علاوهبر آنکه نتوانسته به ایجاد توافقی بهتر منجر شود ما را از شریکانمان دور کرده است. اما اکنون زمان گذشته و درصورت بازگشت ایران به پایبندی کامل [به برجام] بایدن بهدنبال ایجاد توافقی قویتر خواهد بود.»
* نویسنده: علی جمشیدی و مریم عاقلی، گروه سیاسی
اخبار مرتبط: