به گزارش «فرهیختگان»، سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل منطقه طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: پس از انفجار بندر بیروت و استعفای یکباره کابینه حسان دیاب، نخستوزیر وقت لبنان، موضوع انتخاب نخستوزیر با فراز و فرودهایی همراه بود. در روزهای گذشته با توافق بین جریانهای مختلف سیاسی و توجه به نظر نخستوزیران، یکی از دیپلماتهای لبنان به نام مصطفی ادیب بهعنوان نخستوزیر آینده لبنان انتخاب شد. توافق بر سر نخستوزیری ادیب آن هم در یک بازه کوتاه، نشاندهنده تلاش همه جریانات سیاسی در لبنان برای تشکیل دولت است. آنچه در این میان از اهمیت بالاتری برخوردار بوده، درک شرایط حساس لبنان از سوی جریانات سیاسی این کشور است، زیرا رژیم صهیونیستی و ایالاتمتحده آمریکا تمایل نداشتند دولت لبنان با چنین سرعتی احیا شود. پیش از حادثه بندر بیروت، آمریکا تلاش کرد تا حسان دیاب استعفا کند و لبنان دچار بیدولتی شود. در آن دوران، رژیم صهیونیستی درگیر انتخاباتهای متوالی بود و آمریکا میخواست با ایجاد خلأ قدرت در لبنان، به افزایش امنیت رژیم صهیونیستی کمک کند. در دوره فعلی نیز آنها چنین نقشهای داشتند اما معرفی سریع نخستوزیر جدید نشان داد نوعی وحدت ملی در میان جریانات سیاسی لبنان ایجاد شده است.
مصطفی ادیب، برآیند همه جریانات موجود در پارلمان لبنان است. حزبالله و جنبش امل پس از معرفی وی بهعنوان گزینه نخستوزیری، مخالفتی نداشتهاند و به همین دلیل نیز ادیب بلافاصله پس از معرفی رسمی از جانب میشل عون، رئیسجمهور لبنان، به نخستوزیری رسید. این وضعیت نشان میدهد که ادیب احتمالا در تشکیل دولت نیز با مشکل زیادی روبهرو نباشد و تشکیل دولت بهسرعت انجام شود.
درباره سیاستهای ادیب باید به این نکته توجه کرد که آینده لبنان بدون نظر مقاومت نمیتواند رقم بخورد و این مسیر از قبل تعیین شده است. شخص نخستوزیر نیز با توجه به نظام پارلمانتاریستی در لبنان، باید تمامی اقدامات خود را با نظر پارلمان انجام دهد. درحالحاضر پارلمان لبنان علیرغم نظر کشورهای خارجی و بخشی از تظاهرکنندگان، یک پارلمان مقاومتی است. میشل عون، رئیسجمهور لبنان نیز بهعنوان فردی که یکی از ارکان کشور را در دست دارد، عنایت ویژهای به مقاومت دارد. او مواضع بسیار مناسبی درمقابل رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده و توانسته از استقلال کشورش دفاع کند. مجموع این موارد نشان میدهد شرایط لبنان نگرانکننده نیست و براین اساس به نظر میرسد که اولویت آینده لبنان در همان مسیر مقابله با رژیم صهیونیستی و مخالفت با دستاندازیهای تلآویو باشد. اما نباید از گرایشهای غربگرایانه جریان 14 مارس بر مواضع دولت آینده لبنان غافل بود. آنها بهدنبال اثرگذاری بر دولت هستند اما اولویت دولت ادیب باید حل مشکلات اقتصادی و ترمیم تبعات انفجار بندر بیروت باشد.
پس از انفجار بندر بیروت، آمریکا و فرانسه اختلافاتی در مساله لبنان با یکدیگر داشتند. سیاستهای نظام سلطه در نقاطی با یکدیگر تفاوت پیدا میکند اما باید درنظر داشت هدف یکی است و این تفاوت در شیوههاست. یکی از دلایل تفاوت نظر فرانسه در لبنان، قصد پاریس برای جبران عقبماندگیهایش در نظام بینالملل است که این کشور تلاش دارد آن را از طریق نفوذ در منطقه غرب آسیا و بهخصوص لبنان جبران کند. نفوذ فرانسه در لبنان به دههها پیش بازمیگردد. بخش زیادی از این نفوذ به دوران استعمارگری فرانسویها در این کشور مربوط میشود. لبنانیها دههها قبل با توجه به نگاه استقلالطلبانهشان دست فرانسه را از این کشور کوتاه کردهاند اما همچنان جریاناتی در این کشور بهطور مستقیم تحتتاثیر فرانسه هستند و پاریس نیز علاقهمند است با استفاده از نفوذش در لبنان، جای پای خود را در منطقه غرب آسیا حفظ کرده تا بتواند در این منطقه اعمال نفوذ کند. درباره طرح سیاسی فرانسه در لبنان این نکته را باید درنظر داشت که سفر نخست امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه به لبنان که بلافاصله پس از انفجار بیروت صورت گرفت، بدون هماهنگی و نظر آمریکاییها نبود. در این رابطه نوعی تقسیم کار و دادن نقش به فرانسه در منطقه غرب آسیا صورت گرفته تا بتواند در این منطقه اعمالنظر کند و نظرات نظام سلطه را در غرب آسیا پیش ببرد.
نفوذ فرانسه در لبنان کاهش پیدا کرده اما به هرحال این نفوذ در سطوحی وجود دارد و حزبالله نیز با توجه به شناخت دقیق از لایههای اجتماعی لبنان نسبت به طرح فرانسه واکنش منفی انجام نداده است. بااینحال حزبالله هیچ تغییری در سیاستهای خود نداده و نخواهد داد. این مساله در سخنان سیدحسن نصرالله به مناسبت عاشورای حسینی مشهود بود. او به مساله رژیم صهیونیستی نیز اشاره کرده و از معادله بازدارندگی در برابر این رژیم صحبت کرد. این معادله مساله جدیدی نیست. این مساله از گذشته تحتعنوان استراتژی موازنه وحشت مطرح بوده که تقریبا بعد از جنگ 33 روزه، حزبالله آن را در برابر رژیم صهیونیستی به اجرا درآورده است. بیان مجدد آن توسط سیدحسن نصرالله به این دلیل بود که یک بازخوانی را در این موضوع به رژیم صهیونیستی اعلام کند؛ اگر انتقام شهید علی کامل انجام نشده است ما دست از این استراتژی برنداشتهایم بلکه بر آن تاکید داریم. دبیرکل حزبالله قصد داشتند این وحشتی را که در رژیم صهیونیستی بهطور مشهودی شکل گرفته، تداوم داشته باشد.