به گزارش «فرهیختگان»، خیلی قائل به این دوگانهسازیها نیستم. اینکه عدهای به هیاتهای عزاداری میروند و عزاداری کرده و پروتکلها را رعایت میکنند و درنهایت بهعنوان مقصر اصلی افزایش احتمالی آمار ابتلا به کرونا معرفی شوند یا برعکس آنهایی که مسافرت میروند و پروتکلها را رعایت میکنند یا نمیکنند مقصر وضعیت وخیم احتمالی آینده باشند. البته این بهمعنی این نیست که سهمی برای دو طرف قائل نباشم، نه، بحث من کمی فراتر از افعال شخصی و گروهی آدمهاست. بحث من بر سر حکمرانی و اعمال سیاستهاست. سیاستهایی که اولویت آن حفظ جان و سلامت مردم کشور است. سیاستهایی که اگر همین الان از هر کسی، حتی در همین خیابان و بین عابران در رابطه با آن سوال کنید، مطلعند و چند موردی را بداهه برای شما میشمارند، منتها در سطوح کلان حکمرانی، فعلا خبری از اجرا شدن آنها نیست! بگذارید اصلا با دو نقل قول و دو آمار جدید گزارش را شروع کنیم.
سیدکمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور چند روز پیش و در جریان مسافرتهای مردم در ایام تعطیلی تاسوعا و عاشورای حسینی گفت: «بهرغم تاکید ستاد ملی کرونا و مسئولان به کاهش سفرها حتی سفرهای ضروری، متاسفانه در این ایام شاهد افزایش 80 درصدی سفرها به نسبت تعطیلات نوروز بودیم.» طبق آمار و اطلاعات دیگر و بهگفته ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی روز پنجشنبه گذشته شاهد دو میلیون و 566 هزار سفر بین استانی بودیم که حتی نسبت بهمدت مشابه سال گذشته که خبری از کرونا هم نبود، افزایش 9 درصدی داشته است! اینها همه یعنی ذیل سیاستگذاری نادرست و سادهانگاری در مواجهه با این بیماری همهگیر که باعث شده تا ابتداییترین افعال مورد انتظار از مردم، یعنی مسافرت نرفتن، اجتماع نکردن و رعایت مسائل بهداشتی هم دستنیافتنی بهنظر برسد.
2 پیک کرونا را از سر گذراندیم، پیک سوم در راه است؟
پیشتر در همین صفحه و روزنامه ذیل پیشنهادهایی تعدادی از مطالبات و توقعات از دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا را لیست کردیم. آن جا و آن موقع گفتیم مادامی که سیاستگذاران در مقام سخنگویی و تحلیل وضع موجود مدیریت کنند و دست بهسمت الزام و اجبار برای ایجاد برخی از محدودیتها نبرند، وضعیت همان خواهد بود که هست. اینکه استفاده از ماسک باعث کنترل حداکثری بیماری میشود را همه میدانیم، منتها سوای اینها، ممانعت از ورود و خروج به شهرها و ایجاد محدودیتهای سفت و سختتر هم مطالبات جدی است که انتظار میرفت تا دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا آن را اتخاذ کرده و اجرایی کند، ولی این اتفاق جز در برهه کوتاهی طی چند ماه پیش، دیگر اتفاق نیفتاد. اگر یادتان باشد ابتدای گزارش نوشتم به دوگانهسازیها و مقابل هم قرار دادن موضوعات مختلف اعتقاد زیادی ندارم و اساسا با آن موافق نیستم، منتها در مقابل با عادیسازی شرایط بحرانی و عادی جلوه دادن وضعیت نامطلوب هم مخالفم. بعد از شیوع کرونا و همهگیری این بیماری کشنده در ایران، یعنی همان اواخر بهمنماه 98 و ابتدای اسفندماه گذشته، تا به امروز چند دوره پیک و شرایط بحرانی و آمار ابتلا و مرگومیر بالا را تجربه کردیم و رکوردزنیهایی هم داشتیم. در یک دستهبندی کلی میتوان این دورهها را به سه قسمت تقسیم کرد. اولین پیک بعد از ایام تعطیلات عید نوروز و برداشته شدن محدودیتها، دومین پیک بعد از عید فطر و کاهش توجهات عمومی به رعایت نکات بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی و در کل سست شدن اجرای فرامین بهداشتی و احتمالا پیک سوم هم بعد از این مسافرتهای عجیب و سنگین ایام تعطیلات پایان دهه اول ماه محرم خواهد بود.
ایران در آستانه مواجهه با پیک سوم کرونا
بگذارید کمی مساله را بازتر کنیم. بعد از شیوع کرونا و اوجگیری آن در روزهای پایانی سال 98 و روزهای ابتدایی سال 99، بالاخره دولتی و سیاستگذاران ستاد ملی کرونا دست از سیاستهای سادهانگارانه برداشته و محدودیتهای جدی را خصوصا در مساله مسافرتهای بینشهری ایجاد کردند. البته این محدودیتها هم خیلی سنگین و طولانی نبود منتها بعد از این روزها شاهد کاهش چشمگیر آمارها بودیم، بهطوریکه تعداد مرگومیر در کشور براثر کرونا به زیر 30 نفر در روز رسیده بود و امیدواریهای زیادی مبنیبر مدیریت این بیماری در کشور ایجاد شد. اما متاسفانه بازگشت دوباره به سیاستهای سادهانگارانه و آغاز سریع روند بازگشاییها شرایط را خیلی زود به حالت قبلی بازگرداند و حتی بدتر از آن هم کرد. بهقول وزیر بهداشت ما در لحظات پایانی از کرونا گل خوردیم و متاسفانه تمام آنچه بر اثر سیاستهای نیمچه سختگیرانه حاصل شده بود، از بین رفت. آمارها روزبهروز افزایش یافت و تعداد مرگومیر بهطرز قابل توجهی رشد پیدا کرد. منتها این اوجگیری هم خیلی عمری نداشت و ماه مبارک رمضان و شرایط خاصی که مردم در رفتارها و مراعاتهای شخصی و گروهی درنظر گرفتند، شرایط را تا حدی بهبود بخشیده بود. اما باز هم ایران نتوانست شرایط نسبتا مطلوبش را حفظ کند و با بازگشاییهای دوباره و انجام سفرهای گسترده در ایام عید فطر و عدم اعمال محدودیتهای سنگین در ارتباط با مسافرتها، دیری نپایید که آمارها برای بار چندم روند صعودی به خود گرفت و دقیقا در روزهایی که تمام کشورهای دنیا، خصوصا آنهایی که آمارهای فاجعهآمیزی در تعداد ابتلا و مرگومیر داشتند روند نزولی پیدا کرده بودند، ما وارد پیک دوم کرونا شدیم تا اولین کشوری باشیم که این پیک را تجربه میکند! دوباره اگر قرار بر بازخوانی و بازنمایی سهم مقصران بروز این وضعیت باشد. ستاد ملی کرونا و مسئولان دولتی بهدلیل عدماجرا و اعمال محدودیتهای سنگین جایگاه نخست را دارند. با این همه با الزامی شدن استفاده از ماسک توسط مردم و مراعات مردم در عدمایجاد تجمعات و... با سرعت کمی شاهد کاهش تعداد موارد ابتلا و مرگومیر طی روزهای اخیر بودهایم. اما متاسفانه در این ایام رویدادهایی واقع شد که همگی بر نگرانیها برای تغییر در روند رشد یا کاهش موارد افزود. یکی از این رویدادها برگزاری آزمونهای سراسری آن هم با سستی در رعایت پروتکلهای بهداشتی بود که نگرانیها را برای ابتلای گسترده داوطلبان کنکور ایجاد کرد. بعد از آن ماه محرم و برگزاری مراسم عزاداری یکی دیگر از نگرانیهایی بود که وجود داشت. اما در این مورد، هیئات مذهبی بعد از سخنان مقاممعظمرهبری در ارتباط با رعایت پروتکلهای بهداشتی و فرامین ستاد ملی مبارزه با کرونا شاهد نظم و رعایتهای خوبی بودیم. هرچند در مواردی هم حتما سهلانگاریهایی وجود داشت، اما هیئات بزرگ و شاخص همگی پروتکلها را رعایت کردند و امکان بهانهجوییها را از برخی گرفتند. اما سومین مساله نگرانکننده، تعطیلیهای نسبتا طولانی روزهای آخر هفته بود که توقع از مردم این بود که بیشتر رعایت کنند، اما با فشار سنگین مسیرهای بینشهری و مسافرتهای مردم همراه شدیم. بالاتر هم گفتیم، رشد 80 درصدی مسافرتها به نسبت مسافرتهای نوروزی سال 99 و رشد 9 درصدی به نسبت مدت مشابه سال گذشته آن هم در شرایط کرونایی، خود نشاندهنده بیتوجهی مردم و نبود عزم جدی در دولت برای کنترل شرایط است. شرایطی که به گفته کارشناسان تا چند 10 روز دیگر دوباره تغییر کرده و نمودارهای ابتلا و مرگومیر را دستخوش تغییرات نگرانکنندهای خواهد کرد.
و اما واکنش دولت
نگاهی به اخبار و اطلاعات موجود و تجربیاتی که از سر گذراندیم بهخوبی نشان داد که مسافرت رفتن یکی از اصلیترین علل شیوع ویروس کرونا در کشور است. همین تجربیات این را هم نشان دادند که هروقت محدودیتهایی در این حوزه ایجاد شده است یا شرایط کشور به دور از تعطیلات و فضای مسافرتی بوده است، آمارها روند نزولی به خود گرفتهاند و این مهم در کاهش روند ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا اثرگذار بوده است. منتها خروجی سیاستهای دولتی تا به این جا خیلی نزدیک به این موارد نبوده است. برای مثال نمونه آخر مواجهه وزیر بهداشت با مساله مسافرت رفتن مردم را بخوانیم.
سعید نمکی، وزیر بهداشت در حساب اینستاگرام خود نوشت: «پس از روزهای سخت و نفسگیر و مهار موارد ابتلا و مرگومیر در اقصی نقاط کشور با تلاش شبانه روزی همکارانم و شهادت، ابتلا و زمینگیر شدن تعدادی از آنها و نزدیک شدن مجدد مرگومیرها بهسمت دو رقمی، ایکاش توانی، اختیاری، ابزاری یا مددی فراتر از تمنا و خواهش و التماس داشتم تا با این ترددهای بیرویه برای روزهای سخت خیز مجدد بیماری و زحمت و گرفتاری همکارانم مضطرب نمیشدم و تا این حد از مظلومیت، خستگی و بردباریشان شرمسار نمیگشتم. ایکاش میتوانستم با تمسک به شیوههایی سختگیرانهتر و تادیب اندکی که رعایت نمیکنند و با بیتوجهی حقوق شهروندی انبوهی را که رعایت میکنند زیر پا میگذارند در مهار بیماری توفیقات بیشتری تقدیم مردم نازنین سرزمینم کنم. گرچه شهادت منتهای آرزوی ما در خدمتگزاری به مردم دردمند کشورمان است، اما ایکاش عزیزترین فرزندان رنج کشیدهمان بهعنوان مدافع سلامت، قربانی سادهانگاری و بیتوجهی گروهی نمیشدند. ایکاش همگان با رعایت شیوهنامهها فرصت بازتوانی دیگرمان ببخشند تا اگر خدای ناکرده پاییزی سخت در راه بود، همکاران رنجورم شاداب و باطراوت همچون گذشته درمقابل هجمه سنگین بیماری تاب آورند. ایکاش هنگامی که برای تهیه مایحتاج روز مبادا التماس میکنم، گروهی دردنامههایم را تقاضای عادی در شرایط غیراضطراری نپندارند. ایکاش خداوند بهحرمت شبهای سوزناک عزای حسینی این بلا را از جان ملت امام حسین(ع) و عالم بشریت دور کند.»
این دلنوشته عالیترین مقام حوزه بهداشت و درمان ایران، وزیر بهداشت کشور است که همچون دفعات گذشته به روشنی از نبود اختیارات کافی و وجود دستاندازهایی در سطوح مختلف سیاستگذاری و تصمیمگیری در دولت سخن میگوید. اما خروجی این مدل مواجهه آیا کمکی به بهبود وضعیت موجود میکند؟ آیا با التماس کردن و خواهش و تمنا گره کور بیماری کرونا در ایران باز میشود؟ حتما نه خصوصا وقتی جادهها باز است و طرح ترافیک در تهران برقرار، همه کارمندان در سرکار حاضرند و کنکور برگزار میشود و مدارس هم در شرف بازگشایی هستند. با این وضعیت نهتنها کرونا را شکست نخواهیم داد، بلکه مدل بسیار ضعیفی از حکمرانی در شرایط بحرانی را ارائه میکنیم که مردم هم منبعد نه به آن اعتقادی خواهند داشت و نه گوش به دستوراتش میسپارند. ما حتی از تجربه کشورهایی نظیر ایتالیا، آلمان و اسپانیا که اوضاعی بدتر از ما داشتند درس نگرفتیم و سیاستی را در پیش گرفتیم که خروجیاش تجربه متعدد پیکهای کرونایی است. آن هم چند روز مانده به پاییز و شرایط سختی که سرما برای ما ایجاد خواهد کرد. خلاصه اینکه خدای نکرده اگر موج سومی از همهگیری کرونا را تجربه کردیم، کسی دنبال مقصر در لب سواحل و داخل هیئات نگردد، مقصر جایی و افرادی جز مسئولان ستاد ملی کرونا و دولت کشور نیست. چراکه برخورد سختگیرانه را به خواهش و تمنا ترجیح نداد و جان و سلامتی مردم اینطور بازیچه شمایل دموکراتمآبانه دولت شد.