بازی پیچیده ترکیه در عراق و سوریه و افزایش تنش با یونان کدام استراتژی را محقق می‌کند؟
اردوغان می‌خواهد از سیستم مدیریت یکپارچه، رشد اقتصادی، انسجام ملی، تفکرات ایدئولوژیک اخوانی و توان نظامی‌اش برای احیای قدرت ترک‌ها در مناطق تحت تسلط عثمانی سابق استفاده کند.
  • ۱۳۹۹-۰۶-۱۰ - ۰۸:۱۶
  • 00
بازی پیچیده ترکیه در عراق و سوریه و افزایش تنش با یونان کدام استراتژی را محقق می‌کند؟
شطرنج امنیتی در مدیترانه
شطرنج امنیتی در مدیترانه

به گزارش «فرهیختگان»، موفقیت‌های پی‌درپی زمانی که با غرور همراه شوند، می‌توانند مقدمه‌ای بر شکست باشند. اما نکته مهم آنجاست که باید دید در کجا نوار موفقیت‌ها گسسته شده و سلسله‌ای از ناکامی‌ها نمایان می‌شوند. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه یکی از همان افرادی است که توانسته موفقیت‌های پی‌درپی را برای کشورش رقم بزند. او را می‌توان یکی از موثرترین افراد در تاریخ ترکیه و عثمانی دانست که حتی بسیاری از حکام کشورهای جهان که موفق نامیده می‌شوند، قابل‌قیاس با اردوغان نیستند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، یکی از این افراد است که توانسته مسکو را از بحران‌هایی که از سال 1990 و پس از فروپاشی شوروی دچارش شده بود، نجات دهد. وضعیت او چند تفاوت اساسی با اردوغان دارد. او تنها یک دهه پس از فروپاشی یکجای بلوک شرق و شوروی بر سرکار آمد، درحالی‌که اردوغان 8 دهه پس از سقوط امپراتوری بیمار و ازهم گسیخته عثمانی بر سر کار آمد. علاوه‌بر این، فروپاشی شوروی، هیچ‌گاه با نابودی عثمانی یکسان نبود، زیرا این امپراتوری در پس سه دهه نزول تدریجی، به پایان خود رسید. از طرف دیگر پوتین وارث تمامی امکانات شوروی از سلاح‌های اتمی، تکنولوژی، ظرفیت‌های علمی، ده‌ها هزار مهندس و... شد و مقادیر فراوانی نفت و گاز نیز داشت. در مقابل اردوغان در کشوری برسر کار آمد که از دوران عثمانی تنها بدنامی برای ترکیه در اطرافش باقی مانده بود. با این‌حال مدیریت او موجب شد آنکارا به قدرتی غیرقابل مقایسه نسبت‌به دوران پیشااردوغان دست یابد. همین موفقیت‌ها باعث شده اردوغان دیگر خاک اصلی ترکیه را تنها محدوده عمل خود ندیده و کاری نیز با «سیاست تنش صفر» با همسایگان که زمانی بستر عمل حزب عدالت و توسعه بود، نداشته باشد. اردوغان می‌خواهد از سیستم مدیریت یکپارچه، رشد اقتصادی، انسجام ملی، تفکرات ایدئولوژیک اخوانی و توان نظامی‌اش برای احیای قدرت ترک‌ها در مناطق تحت تسلط عثمانی سابق استفاده کند.

ترکیه تا به اینجای کار باوجود اشتباهات مکرر نشان داده پایه‌های قدرت مستحکمی داشته که توانسته همچنان خود را در بازی قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای حفظ کند. آنکارا البته تنها به حفظ خود در بازی قدرت اکتفا نکرده و پا در زمین‌های بازی بیشتر، بزرگ‌تر، دورتر و پررقیب‌تر نیز گذاشته است.

در سوریه، ترکیه تنها بازیگری است که بخش اصلی سیاست‌هایش شکست خورده و با این‌حال همچنان در این کشور فعال است. عربستان، امارات، مصر، قطر و دیگر بازیگران سوریه، پس از ناکامی‌های عمیق، از میدان سوریه بیرون رفتند، اما ترک‌ها ماندند و به سیاست‌هایشان ادامه دادند؛ سیاستی که باوجود شکست در بخش‌های اصلی، هنوز با اشغال مناطقی از استان‌های شمالی سوریه توسط ارتش ترکیه و گروه‌های تروریستی وابسته به آن زنده است. ترکیه برای پیاده کردن نقشه‌هایش در سوریه با ائتلافی از بازیگران بزرگ در یک جبهه بود. آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس خواستار سقوط نظام دمشق بودند. این ائتلاف با صرف میلیاردها دلار، صدها هزار تروریست را به خاک سوریه کشاند و شدیدترین تحریم‌ها را نیز همزمان علیه آن تصویب کردند. درمقابل سوریه مدت‌ها تنها از حمایت رسمی ایران بهره می‌برد که بعدها روسیه نیز به آن افزوده شد. با شکست پروژه ائتلاف ضدسوری به رهبری غرب، اعضای پشت‌پرده‌تر آن همانند اتحادیه اروپا عقب‌تر رفته و بازیگرانی مانند عربستان و قطر نیز به‌طور مستقیم از معادلات سوریه حذف شدند. در این میان ترکیه به اقتضای سیاست‌های خود و به نمایندگی از غرب همچنان در بازی سوریه ماند و مجبور به ورود مستقیم‌تر به آن شد، به‌گونه‌ای‌که هم‌اکنون ارتش ترکیه نیز در شمال سوریه مستقر است. شکست پیشبرد سیاست‌های آنکارا آن‌هم در قالب ائتلافی سنگین‌وزن از قدرت‌های بین‌المللی اروپایی و آمریکایی و نیز قدرت‌های منطقه‌ای در چارچوب کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس دربرابر ائتلافی کوچک‌تر شامل ایران، روسیه و سوریه، نتوانست درس مهم خود را به ترکیه بدهد. آنکارا به ابتکار آستانه با حضور ایران و روسیه پیوست تا اوضاع معادله سوریه را آرام و دستاوردهایش را برای مدتی تثبیت کند. اما جاه‌طلبی‌های اردوغان، پای ترکیه را به چند بازی دیگر آن‌هم به‌صورت همزمان باز کرده است. این‌بار نوعثمانی‌گرایی اردوغان تیغ را علیه دیگر محورهایی که زمانی با آنها در جنگ سوریه همراه بوده، کشیده است.

  دریای مدیترانه و امنیتی‌سازی ترکیه

ترکیه باوجود صلح نسبی با ایران و روسیه و همچنین سوریه، این نکته را درنظر نگرفته که در پیش چشم آنها برای مدتی باوجود تفاهمات عملی، بازیگری توسعه‌طلب شناخته خواهد شد و به‌عبارت دیگر در این جبهه چهره ترکیه «امنیتی‌سازی» شده است. آنکارا بدون توجه به این نکته در چند زمین بازی ورود کرده که باعث شده در پیش چشم دیگر محورها نیز درمعرض امنیتی‌سازی شدن قرار بگیرد. ترکیه در دریای مدیترانه در دو پرونده بزرگ با اروپا و کشورهای عربی درگیر است. پرونده نخست مربوط به تعیین مرزهای دریایی کشورهای در دریای مدیترانه شرقی که به‌دلیل پیدا شدن منابع گازی در آن از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. از سال گذشته و به‌ویژه پس از تلاش‌های ترکیه، یونان و قبرس برای عملیات اکتشاف و حفاری گاز در دریا، تنش بین این سه کشور شدت گرفت، ولی پس از اعزام شناور تحقیقاتی «عروچ رئیس» ترکیه در 20 مرداد به آب‌های منطقه‌ای که یونان ادعای مالکیت بر آن را دارد، سطح تنش افزایش چشمگیری یافت. ترکیه در این پرونده به‌طور مستقیم با یونان، مصر، رژیم‌صهیونیستی و قبرس درگیر شده که اتحادیه اروپا و آمریکا نیز از آنها حمایت می‌کنند. حمایت این دو قدرت بین‌المللی از همسایگان ترکیه با اعزام ناوهای جنگی آمریکا و فرانسه برای تهدید ترکیه علنی شده است. اتحادیه اروپا حتی روز جمعه تهدید کرد که درصورت عدم پیشرفت در مذاکرات بین ترکیه و یونان، تحریم‌هایی را علیه آنکارا وضع خواهد کرد. آتن و آنکارا هر دو در روزهای گذشته رزمایش‌هایی را برای ارسال پیام به طرف مقابل برگزار کردند. ترکیه رزمایش خود را از روز شنبه در شرق دریای مدیترانه، به مدت دو هفته آغاز کرده و در واکنش به تلاش یونان برای دوبرابر کردن محدوده آب‌های سرزمینی، «مولود چاووش‌اوغلو» وزیر خارجه ترکیه هشدار داده است که «این [اقدام یونان] می‌تواند منجربه جنگ شود.»

پرونده دوم ترکیه در دریای مدیترانه به لیبی مربوط است. آنکارا از دولت وفاق ملی لیبی به رهبری فائز السراج به پایتختی طرابلس حمایت می‌کند که بخش‌هایی از غرب لیبی را در اختیار دارد. درمقابل بازیگران مهمی همانند فرانسه، روسیه، مصر، عربستان سعودی و امارات از ارتش ملی لیبی به فرماندهی خلیفه حفتر مستقر در بنغازی حمایت می‌کنند که شرق، مرکز و بخش‌هایی از غرب لیبی را در اختیار دارد. ترکیه در پرونده لیبی نیز مجدد با روسیه درگیر شده و با محور کشورهای محافظه‌کار حاشیه جنوبی خلیج‌فارس نیز شاخ‌به‌شاخ شده است؛ محوری که مصر با جمعیت بیش از 100 میلیونی در آن قرار دارد.

  حمله به کردها و ارتش عراق

این تمام مساله ترکیه نیست. ترکیه با انجام حملات متعدد به شمال عراق باعث شده کشورهای عربی که دل خوشی از بغداد ندارند نیز بنابر قاعده سیاست و نیز تعصب عربی، مقابل آنکارا موضع‌گیری کنند. این حملات به بهانه سرکوب کردها انجام می‌شود؛ مساله‌ای که فارغ از اعراب، روابط ترکیه با کردهای منطقه را نیز ملتهب ساخته است. ترکیه با احداث پایگاه‌های متعدد نظامی در خاک عراق، وسعتی معادل کشور لبنان را در شمال این کشور اشغال کرده است. ترکیه همچنین با حمله به جلسه مشترک ارتش عراق با گروه‌های نظامی کرد در خاک عراق باعث کشته و زخمی شدن ده‌ها تن از نظامیان و غیرنظامیان عراقی شد که نام دو تن از فرماندهان ارشد ارتش عراق نیز در میان آنها بود.

  اردوغان؛ افغانستان و یمن

ترکیه با درنظر گرفتن پرونده سوریه عملا در چشم قدرت‌های بین‌المللی مانند اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و کشورهای عربی به‌عنوان قدرتی هژمون‌طلب امنیتی‌سازی شده است. ترکیه حتی سعی داشته در دو پرونده‌ای که حضور در آنها برای ترکیه بسیار مشکل بوده نیز نقش‌آفرینی کند. اگر دخالت در سوریه، مدیترانه و حتی لیبی سنخیتی در بعد فاصله و نفوذ ترکیه دارند، قطعا افغانستان و یمن واجد چنین شرایطی نیستند. با این‌حال ترکیه سعی کرده با نزدیکی به عبدالرشید دوستم سیاستمدار برجسته و جنگ‌سالار ازبک‌تبار، جای پایی در افغانستان باز کند. آنکارا همچنین با کمک قطر به‌دنبال ایجاد پایگاهی مطمئن با ایدئولوژی‌اخوانی در یمن است.

  لبنان؛ نفوذناپذیر دربرابر آنکارا

نتیجه دخالت‌های کنترل‌نشده ترکیه را شاید بتوان در همکاری نسبی محورهای متعارض در لبنان دید؛ جایی‌که جناح نزدیک به محور مقاومت و کشورهای اروپایی سعی کردند با مدارا با یکدیگر راه نفوذ ترکیه را مسدود کنند. بیروت پایتخت لبنان مرکز استان شامات عثمانی بوده است، با این‌حال و باوجود طمع‌ورزی منطقه‌ای ترکیه، آنکارا در سال‌های اخیر موفق نشده به پرونده لبنان ورود پیدا کند. در این کشور طایفه شیعه با پشتیبانی از محور مقاومت مورد حمایت ایران هستند و درحال حاضر نیز بخشی از جامعه مسیحی و اهل‌تسنن نیز به محور مقاومت گرایش دارند. در سوی دیگر نیز بخش‌های باقی‌مانده مسیحیان مورد حمایت اروپا و آمریکا بوده و اهل‌تسنن نیز به‌طور کامل پیرو سعودی‌ها بوده‌اند. این یارگیری‌ها زمینی خالی برای ترکیه باقی نگذاشته بودند.

ترکیه سعی کرده در سال‌های اخیر با کمک مراکز فرهنگی غیردولتی خود در مناطق سنی‌نشین شمال لبنان برای خود جای پایی بیابد. آنکارا همچنین با ضعف روزافزون سعودی‌ها و کاهش توجه ریاض به لبنان توانسته بخش‌های میانی حزب المستقبل وابسته به سعد حریری را به خود جذب کند. سعد حریری، نخست‌وزیر سابق لبنان فرزند رفیق حریری نخست‌وزیر اسبق این کشور است که هردو به‌همراه خانواده‌هایشان سال‌ها در عربستان زندگی کرده و تابعیت این کشور را دارند. شکست سعد الحریری در عرصه سیاسی لبنان و ناتوانی‌اش در مقابله با جریان مقاومت باعث شد سعودی‌ها از او ناامید شده و رفتارهای تندی با وی انجام دهند. بازداشت او در سال 2017 که با وساطت فرانسه پایان یافت، نمونه‌ای از این رفتارهای تند بوده است. ترکیه با بهره‌گیری از این کشمکش‌ها، بخشی‌هایی از حزب المستقبل را به همکاری با خود واداشته، اما سطوح این همکاری‌ها هنوز مشخص نیست.

بنابر گفته برخی از تحلیلگران رفتارهای مثبت امانوئل مکرون در قبال حزب‌الله در جریان سفرش به بیروت و نیز واکنش مثبت این گروه و ایران به چنین سفری در راستای مقابله این دو محور رقیب با نفوذ ترکیه در لبنان است. رئیس‌جمهور فرانسه در بیروت برخلاف آمریکا علیه ایران و حزب‌الله موضع‌گیری نکرده و حتی گفته می‌شود قبل از سفرش آمریکا را نیز از چنین اقداماتی درقبال پرونده لبنان برحذر داشته است. مکرون همچنین برخلاف خواست جریان غربگرای 14 مارس در تنها دیدار خصوصی خود با فراکسیون‌های مجلس و پیش از دیگران با «محمد رعد» رئیس فراکسیون «وفا به مقاومت» وابسته به حزب‌الله دیدار کرد. او حتی برخلاف خواست آمریکا از طرح «دولت بیطرف» نامی نبرده و همراه با طرح سیاسی دیگر گروه‌های نزدیک به محور مقاومت خواستار تشکیل دولت «وحدت ملی» شد. در مقابل نیز سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان باوجود حواشی و جنجال‌های سفر مکرون به لبنان اعلام کرد حزب‌الله به سفر او با دید مثبت می‌نگرد. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز در گفت‌وگوهای خود پیرامون قضیه لبنان به‌نوعی از مواضع رئیس‌جمهور فرانسه در لبنان حمایت کرد.

محور اروپایی به رهبری فرانسه و نیز محور مقاومت با نمایندگی حزب‌الله در لبنان می‌دانند هرگونه عدم همکاری و درگیری میان آنها در شرایط فعلی به‌معنای ورود ویرانگرانه ترکیه به لبنان خواهد بود. از نگاه بازیگران منطقه‌ای و جهانی مداخلات ترکیه با سرعت بالایی در افزایش تنش‌ها و ویرانگری حاصل بوده است. از نگاه اروپا و محور مقاومت ورود ترکیه به لبنان با درگیری همراه خواهد بود، زیرا ترکیه قصد دارد در زمان بسیار کم با به‌راه انداختن سروصدا و جنگ داخلی در لبنان جای پایی هرچند کوچک اما قابل‌اتکا در لبنان برای خود بیابد. همانند آنچه در سوریه و لیبی توسط آنکارا انجام شده است. ترکیه به‌نسبت عامل تاریخ، وجهه خوبی در نظر بسیاری ندارد. عثمانی‌ها جهان مسیحیت اروپایی را درهم کوبیده و تا مرکز این قاره پیشروی کرده و پنج قرن بر مناطقی از آن حکومت کرده‌اند. آنها در شرق اروپا مسیحیان ارتدوکس اسلاو به رهبری روس‌ها را نیز بارها شکست داده و موجب آزارشان به مدت چند قرن بوده‌اند. در سمت مرزهای شرقی خود ایران تازه برخاسته را که تحت لوای صفویان بار دیگر ایران را احیا کرده بودند، شکست داده و تبریز پایتخت آنها را نیز اشغال کرده است.

عثمانی‌ها پنج قرن اعراب را نیز از مصر تا مغرب و یمن تحت استعمار خود داشته‌اند. عثمانی همزمان خاطره‌ای بد در ذهن اروپا، روسیه، ایران و جامعه عربی برجای گذاشته است و این میراث بی‌سابقه و شوم را بدون وجهه‌ای مثبت و دستاوردی به دوران ترکیه فعلی منتقل کرده است. حالا نیز سران ترکیه با رویای احیای این امپراتوری درپی کشورگشایی و مقابله با همان دشمنان قدیمی خود هستند و با اروپا، روسیه، ایران و اعراب درگیر شده‌اند. امنیتی‌سازی ساندویچی ترکیه که لایه زیر آن مربوط به حافظه تلخ تاریخی از عثمانی است و لایه رویی مربوط به توسعه‌طلبی‌های فعلی آنکارا است، درصورت مدیریت نشدن می‌تواند تبعات سنگینی برای ترکیه داشته باشد. لبنان گرچه کوچک است، اما در بسیاری از مواقع منشأ تحولات بزرگ‌تر بوده است. امنیتی‌سازی شدن چهره ترکیه در جهان البته چیزی نیست که نیازی به اثبات آن در وقایع لبنان و همکاری محورهای رقیب علیه آنکارا داشته باشد. مخدوش شدن چهره ترکیه واضح‌ترین مساله موجود است، اما اهمیت قضیه لبنان می‌تواند نشان‌دهنده شدت مخدوش شدن این چهره را نشان دهد؛ آن‌هم زمانی که دو طیف سازش‌ناپذیر بر سر نیامدن ترکیه سازش می‌کنند.

ترکیه اقدامات مخدوش‌ساز دیگری نیز داشته است. یکی از نمونه‌های برجسته آن تغییر کاربری بنای ایاصوفیه از موزه به مسجد است. این بنا در سال 1453 و پس از تصرف شهر استانبول توسط سلطان محمد فاتح، از کلیسا به مسجد تغییر کاربری داد، اما 86 سال پیش مصوبه هیات دولت، مسجد را به موزه تبدیل کرد. اقدام دادگاه عالی و دولت ترکیه در بازگرداندن کاربری این مسجد اگرچه از بعد اسلامی بسیار حائز اهمیت و ارزشمند بود، اما نتوانست اهداف اردوغان را تامین کند. اردوغان قصد داشت با این اقدام در داخل توجه اسلام‌گرایان و ملی‌گرایان را توامان به خود جلب کند که موفق شد اما در بعد خارجی این اقدام، شکستی تمام‌عیار بود. تغییر کاربری کلیسای ایاصوفیه در جهان اسلام با تشویق تعداد معدودی از کشورها و سیاستمداران همراه بود و درعمل نتایج موردانتظار اردوغان را درپی نداشت. درمقابل جهان مسیحیت شامل اروپا و آمریکا واکنش‌های شدید و تندی علیه این اقدام اتخاذ کردند. اردوغان در بعد خارجی قضیه ایاصوفیه هزینه‌ای بیشتر از پیش‌بینی‌اش پرداخت کرد و به حاصلی ناچیز دست یافت. او به‌جای سیاست تنش حداکثری را جایگزین تنش صفر کرده و اهداف کوتاه‌مدت را به منافع بلندمدت ترجیح داده است. با تداوم این وضعیت، خیلی طول نخواهد کشید که نوار موفقیت‌های اردوغان نه در یک نقطه که در چند محور دچار گسست خواهد شد.

* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰