به گزارش «فرهیختگان»، دکتر سیدابوالحسن حسینی،پژوهشگر هسته احیای امر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) نوشت:
احیاء امر
یکی از موضوعاتی که در روایات معصومین(ع)، مکررا نسبت به آن تاکید و سفارش شده است، احیاء امر اهلبیت است. گاهی با لسان تشویق و ترغیب: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا»1 و گاهی با صیغه امر: «أَحْیُوا أَمْرَنَا». 2 جستوجویی ساده در کتب روایی و مواجهه با تعداد بالای این روایات، نشان از اهمیت این موضوع داشته و ضروری میسازد که اولا بدانیم امر اهلبیت(ع) چیست و ثانیا چگونه میتوان این امر را زنده و زندهتر ساخت؟
احیاء ولایت و حاکمیت
با توجه به کثرت این روایات، علمای مختلف شیعه در شرح معنای امر و چگونگی احیای آن قلم زدهاند. 3 در شرح معنای امر اختلافی نیست و شاید بتوان گفت معنای امر را همه به موضوع «ولایت اهلبیت» بازگردانده و معنی کردهاند؛ اما در اینکه احیاء امر چیست و چگونه میتوان امر اهلبیت را احیا کرد، نظرات متعدد و گوناگونی وجود دارد. شاید در یک نگاه، این تعدد بهعنوان نوعی اختلافنظر تعبیر شده و ناشی از فهمهای درست و غلط نسبت به معارف اهلبیت تلقی شود؛ اما در نگاهی دقیقتر میتوان گفت تمامی این معانی صحیح است. چراکه هرکدام به یکی از راههای احیاء امر اهلبیت اشاره داشته است.
به تعبیر ساده هر آنچه منجر به شکوفایی بیشتر و تحقق بهتر اسلام و معارف اهلبیت در افراد و جوامع شود، احیاء امر اهلبیت است. برهمین اساس در طول تاریخ شیعه برخی بزرگان را با نگارش یک کتاب محققانه یا پرورش شاگردانی اسلامشناس یا پایهگذاری حوزه علمیه، به احیاکنندگان امر اهلبیت ملقب کردهاند؛ که شاید سرآمد همه آنها در عصر غیبت، امام خمینی(ره) بودند که در دوران معرفی دین بهعنوان افیون تودهها، با برپایی حکومتی دینی روحی تازه به اسلام ناب بخشیدند و آن را از غربت و انزوا خارج کردند. روایاتی نیز که امر و احیاء امر را به عصر ظهور پیوند میزنند در همین چارچوب معنایی قرار میگیرند و درحقیقت به نقطه اوج تحقق حقیقی امر اهلبیت(ع) اشاره میکنند.
«جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ» (توبه، 48)
مسیر اوسع و اسرع
اما در بین همه مواردی که بهعنوان احیاء امر بیان شده، یکی از موضوعاتی که شاید بیشترین تکرار را در روایات داشته است و اتفاقا بیش از سایر موارد نیز دور از ذهن است زیارت و ملاقات مومنین است. 4 چنانکه امام صادق(ع) میفرمایند: «تَزَاوَرُوا فِی بُیُوتِکُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ حَیَاةٌ لِأَمْرِنَا»5 «فَإِنَّ فِی اجْتِمَاعِکُمْ وَ مُذَاکَرَتِکُمْ إِحْیَاءً لِأَمْرِنَا»6 و یا در روایت دیگر میفرمایند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاکَرُوا وَ أَحْیُوا أَمْرَنَا».7 اما چرا روایات، زیارت مومنین را دارای چنین جایگاه بلندی شمردهاند؟ به تعبیر دقیقتر در چه صورت است که زیارت مومنین، چنین اهمیت و جایگاهی پیدا میکند؟
امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند: «شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا، المتحابّون فی مودّتنا، المتزاورون فی إحیاء أمرنا»8 شیعیان ما کسانی هستند که بهقصد احیاء امر ما به دیدار یکدیگر میروند. به تعبیر دقیقتر امیرالمومنین اجتماع شیعیانی که حول ولایت اهلبیت(ع) جمع شدهاند و محبتشان به اهلبیت(ع) را اظهار میکنند، چنین اجتماعی و چنین ملاقاتی را زیارتی در احیاء امر اهلبیت(ع) معرفی میکنند.
بنابراین ملاقاتی که حول ولایت اهلبیت و با اظهار محبت و مودت به ایشان باشد و بهقصد احیاء امر آنها صورت گیرد، اجتماعی متفاوت و البته برجسته است. در وصف چنین مجالسی است که امام صادق(ع) به فُضَیل، میفرمایند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا».9 از این تعبیر حضرت اینچنین برداشت میشود که گویا، خود همین مجالس نوعی احیاء امر اهلبیت است! و سوال اصلی نیز همینجا مطرح میشود که چرا و چگونه در این مجالس، چنین امر عظیمی رخ میدهد؟
امام صادق(ع) در ادامه همین روایت به فُضَیل میفرمایند: «یَا فُضَیْلُ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا، یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ»10
تعبیرات حضرت صادق(ع) در این روایت بسیار تاملبرانگیز است. پس از آنکه میفرمایند خدا رحمت کند آنکه امر ما را احیا کند، بلافاصله میفرمایند هر آنکس که یاد ما کند یا در نزد او ما را یاد کنند و از چشمانش بهاندازه بال مگسی اشک جاری شود، خداوند گناهان او را حتی اگر از کف دریا نیز بیشتر باشد میبخشد؛ و این بخشش، تفسیر همان «فَرَحِمَ اللَّهُ» است که در ابتدای روایت بیان فرموده بودند. به تعبیر دیگر حضرت میفرمایند آنکه احیای امر ما کند، مورد رحمت الهی قرار میگیرد و این رحمت را بخشش تمام گناهان او تفسیر میفرمایند؛ اما نکته اصلی و مهم حضرت در میانه این دو بخش روایت است، آنجا که احیای امر را تفسیر میکنند؛ «مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ»
اما ارتباط احیاء امر اهلبیت با اشک بر اهلبیت چیست؟ چرا حضرت پس از آنکه میفرمایند خدا رحمت کند آنکه امر ما را احیا کند، میفرمایند هر که اشکش به یاد ما جاری شود گناهانش آمرزیده میشود؟ مگر با جاری شدن اشک ما به یاد اهلبیت چه اتفاقی رخ میدهد که آن را احیاء امر معرفی میفرمایند؟ خصوصا که این تعبیر و تعبیرات مشابه در روایات متعددی تکرار شده است و بیشترین بسامد را در روایات احیاء امر دارد.
این موضوع در لسان روایات که اجتماع شیعیان، در اشک بر اهلبیت را احیاکننده امر اهلبیت معرفی میفرمایند11 موضوعی است که در معارف شیعه بهخوبی تحلیل و تبیین شده است. علمای شیعه با طرح ارتباط ولایت معصومین، یعنی همانها که خداوند در قرآن کریم «أُولِی الْأَمْر» خطابشان کرده است، با ولایت الهیه و رابطه ولایی میان مومنان به این موضوع پرداخته و آن را تشریح کردهاند. تحقق ولایت الهیه با جامعهپردازی حول امام و با رابطه ولایی و محبتآمیز میان مومنین و بر محور امام شکل میگیرد که فرمود: «فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلَایَتَکَ بِوَلَایَتِنَا وَ وَلَایَتَنَا بِوَلَایَةِ اللَّهِ»12
یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ (رعد، 21)
اما فارغ از تمامی براهین موجود در این خصوص که برگرفته از آیات و روایات است، باید به دو مطلب توجه داشت. اول آنکه بدیهی است بهترین کسی که میتواند چگونگی احیاء امر اهلبیت را تعیین کند، خود ایشان هستند. خود ایشان اولی هستند، برای اینکه بگویند چگونه امر ما احیا میشود و برای احیاء امر ما چه کنید. اینجاست که طلب استدلال ما، ما را همانند کودکی میسازد که از والدین خود دلیل امری را طلب میکنند؛ درحالیکه نه نسبت به والدین و نیازهای ایشان شناخت کاملی دارند و نه نسبت به قوای خود به درک کاملی رسیدهاند و نه آنکه وجوه متعدد امر والدین برای ایشان قابل فهم است. بنابراین چه استدلالی بالاتر از اینکه خود معصوم فرموده است احیاء امر ما با اجتماع شما، ملاقات یکدیگر، یاد ما و اشک بر مصائب ما حاصل میشود.
أَتَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ (هود، 73)
مطلب دوم آنکه در مطالعه روایات معصومین، پس از اطمینان و وثوق نسبت به صدور این روایات از معصوم، باید در مقام تسلیم قرار گرفت. در معارف معصومین مطالب متعددی وجود دارد که بالاتر از افق فهم ماست. همانطور که باید قوای جسمی و روحی خود را تسلیم معصوم قرار دهیم، قوه عاقله و منطق فهم ما نیز باید تسلیم باشد.
و شاید یکی از دلایلی که فرمودند شیعیانی که ولایت ما را پذیرفتهاند و محبت ما را اظهار میدارند و یاد مصائب ما میکنند و اشکشان جاری میشود، جمعشان را دوست دارم و این اجتماع احیاء امر ماست همین مطلب باشد. چراکه چنین شیعیانی میتوانند به مقام تسلیم بسیار نزدیک شوند.
توضیح آنکه از خواص محبت، تبعیت محب نسبت به محبوب است و هر قدر این محبت افزایش پیدا کند، تبعیت به تسلیم نزدیکتر میشود تا بهتدریج به عالیترین مراتب تسلیم که تمامی قوای انسان تسلیم محض حبیب میشود، برسد. تحقق چنین تسلیمی در سطح قلب و عقل انسان، اگر نگوییم فقط از طریق محبت محقق شدنی است، باید گفت به این سادگی و به این سهولت و سرعت محقق نخواهد شد. این اکسیر مجالس حسینی است که با توجهدهی شیعه به مصائب اهلبیت، محبت آنها را در قلوب برافروخته میکند و شیعه را به بالاترین مقامات قرب رسانده و آماده برای احیاء امر اهلبیت و تحقق حاکمیت و ولایت آنها میکند؛ سادهترین، عمومیترین و اثربخشترین مسیر.
از احیاء ذکر تا احیاء امر
آنچه درخصوص مجالس اهلبیت و هیاتها و مجالس حسینی بیان شد، صرفا یک بحث نظری نبود و سابقه تاریخی شیعه موید این امر است. در تمام طول تاریخ شیعه موتور محرک تمامی حرکتهای اجتماعی شیعه، همین مجالس بوده اند.13 تاریخ معاصر ما نیز این مطلب را تایید میکند. پیروزی انقلاب اسلامی بهتصریح بنیانگذار این انقلاب بدون بهرهگیری از جریان هیاتها تحققپذیر نبود. 14
بر همین اساس است که دشمنان اسلام نیز در طول تاریخ برای مقابله با این جریان برنامهریزیهای متعدد و پیچیده کردهاند و تلاش کردهاند هیاتها را در نقطه آغازین خود که «احیاء ذکر»15 اهلبیت است، نگاه دارند و اجازه ندهند در مسیر اعتلای نام اهلبیت تا «احیاء امر» پیش بروند.
هرچند «احیاء ذکر» مقدمه واجب و مرتبهای از مراتب «احیاء امر» است، اما اکتفا به این حداقل، شایسته این جریان اصیل و عمیق نیست و قدرناشناسی بزرگی است در برابر نعمتی عظیم. 16
پینوشتها:
1. الخصال جلد 1 صفحه 14.
2. أمالی الطوسیّ جلد 1 صفحه 59.
3. علامه مجلسی، مرآهالعقول، جلد 9، صفحه 252 و مجموعه آثار شهید مطهری، جلد 25، صفحه 493 و ...
4. البته توجه داریم که زیارت مومنین یا سایر مواردی که پیشتر بیان شد یا در ادامه خواهد آمد، همگی مواردی هستند که منجر به احیاء امر میشوند و احیاء شدن امر اهلبیت، نتیجه حاصل از آنهاست.
5. الخصال جلد 1 صفحه 14 و مجلسى، بحار الأنوار جلد 71؛ صفحه 352
6. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، 1414 ق. جلد 3، صفحات 530-531 و بشاره المصطفى صفحه 133
7. أمالی الطوسیّ جلد 1 صفحه 59 و مجلسى، بحار الأنوار، جلد 71؛ صفحه 352
8. الکافی (ط- الإسلامیه)، جلد 2، صفحات 236 و 237
9. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، 1414 ق. جلد 3، صفحه 530 و قرب الإسناد صفحه 36
10. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، 1414 ق. جلد 3، صفحه 530 و قرب الإسناد صفحه 36
11. البته این احیاگری، مراتبی دارد و رعایت برخی اصول میتواند هیاتها را در مراتب مختلف این احیاگری قرار دهد.
12. الکافی (ط- الإسلامیه)، جلد 2، صفحه 174
13. جهت توضیحات تفصیلی رجوع شود به جزوه فرمایشات استاد دکتر رجبی دوانی در هسته احیاء امر مرکز رشد، با عنوان «هیات در آینه تاریخ؛ مروری بر تاریخ و سیر تطور عزاداری اباعبدالله(ع) و شکلگیری هیاتهای مذهبی»
14. صحیفه امام، جلد 10، صفحه 315 و جلد 13، صفحه 327 و جلد 17، صفحات 55-58 و جلد 16، صفحات 346-348
15. برخی روایات، بهجای تعبیر «احیاء امر» از تعبیر «احیاء ذکر» استفاده کردهاند؛ مانند روایت امام جواد(ع) که میفرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا ذِکْرَنَا قُلْتُ مَا إِحْیَاءُ ذِکْرِکُمْ قَالَ التَّلَاقِی وَ التَّذَاکُرُ عِنْدَ أَهْلِ الثَّبَاتِ» (ابنبابویه، مصادقه الإخوان، 1402 ق. صفحه 34) تعابیر این روایت در تعریف احیاء ذکر در مقایسه با روایاتی که پیشتر بیان شد و احیاء امر را تعریف میکرد، بهروشنی نشان از آن دارد که احیاء ذکر، مرتبه آغازین یک هیات است.
16. شایسته است به این موضوع نیز اشاره شود که یکی از راهبردهای مهم درراستای تحقق این امر، برپایی روضههای خانگی است. هرچند در اینجا بهدنبال اثبات این مطلب نیستیم و تشریح و تبیین آن، یادداشتی مجزا و تفصیلی میطلبد، اما تکرار واژه بیت در روایات باب احیاء امر، زمینهساز توجه و تاملی جدید است؛ «... وَ أَنْ یَتَلَاقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ فَإِنَّ فِی لِقَاءِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَیَاةً لِأَمْرِنَا ثُمَّ قَالَ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا» و «تَزَاوَرُوا فِی بُیُوتِکُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ حَیَاةٌ لِأَمْرِنَا» و …