علی کاشفی‌خوانساری در گفت وگو با «فرهیختگان»:
نویسنده کودک و نوجوان گفت: درحقیقت می‌توان گفت با وجود کمیت بسیار زیاد کتاب‌‌های عاشورایی در میان کتاب‌‌های کودک و نوجوان تقریبا کتابی که با زبان و بیانی کودکانه و متناسب سلیقه و فهم بچه‌‌ها آنها را با مفهوم اصلی عاشورا و این اتفاق آشنا کند، نداریم.
  • ۱۳۹۹-۰۶-۰۳ - ۱۴:۵۱
  • 00
علی کاشفی‌خوانساری در گفت وگو با «فرهیختگان»:
کتاب خوبی که بچه‌‌ها را با مفهوم اصلی عاشورا آشنا کند، نداریم
کتاب خوبی که بچه‌‌ها را با مفهوم اصلی عاشورا آشنا کند، نداریم

به گزارش «فرهیختگان»، علی کاشفی‌خوانساری، نویسنده کودک و نوجوان است. او تاکنون بیش از صد جلد کتاب در حوزه مسائل نظری ادبیات کودک و نوجوان، تاریخ ادبیات و مطبوعات کودکان ایران منتشر کرده ‌است. با او هم‌صحبت شدیم تا برایمان از ملاحظات تولید آثار عاشورایی مختص کودک و نوجوان بگوید و اینکه در حوزه ادبیات چه کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان طراحی شده است. آنچه می‌خوانید یادداشت شفاهی کاشفی‌خوانساری است.

عاشورا یک مفهومی است که مصادیق متعددی می‌تواند داشته باشد و ساحت‌‌های مختلفی پیدا کند. ممکن است سوال کنید که چه ضرورتی دارد بچه‌‌ها با این موضوع آشنا شوند؟ یک زمانی از منظر اطلاعات دینی، به این سوال پاسخ می‌دهند که بچه‌‌ها بدانند امام حسین(ع) به چه صورتی و در چه حادثه‌ای به شهادت رسیده است. در مدل تبیین، اطلاعات معطوف به داده‌‌های تاریخی است. نقطه‌نظر دیگری هم وجود دارد که متصل به فرهنگ عامیانه و آیین‌‌های ماست یعنی ایرانی‌‌ها توجه ویژ‌ه‌ای به این مناسبت تاریخی دارند و برای این مناسبت برنامه‌‌های مختلفی را جزء آداب و رسوم خود می‌دانند و برنامه‌‌های مختلفی اعم از عزاداری، توسل‌ها، زیارت، شبیه‌گردانی‌‌ها و... در فرهنگ مردم جا دارد و انجام می‌شود.

اما به نظر من از همه این موارد مهم‌تر، مفهوم اصلی عاشورا و آن‌چیزی که دانستن آن می‌تواند در زندگی بچه‌‌ها موثر و در شکل‌گیری شخصیت آنها تاثیرگذار باشد، چیز دیگری است و آن هم برمی‌گردد به ارتباط معنوی فرد با مفهوم امام. این که امام را بهتر بشناسیم و بدانیم چه جایگاهی در تصور، فرهنگ و تفکر ما دارد. انتقال این مفهوم مهم است که بگوییم امام حسین(ع) وقتی با یک ظلم، تحریف بزرگ، دروغ و مردم‌فریبی مواجه شد چگونه از همراهی با آن سر باز زد با وجود اینکه این عقیده‌اش به قیمت از دست دادن جان خود و همراهانش تمام شد و خانواده‌اش هم به اسارت رفتند.

اگر کتاب‌‌های کودک و نوجوان امروز را ببینیم، حجم و کمیت کتاب‌‌های عاشورایی بسیار زیاد است. اکثر این کتاب‌‌ها کوشیده‌اند آن داستان یا‌ بخشی از آن داستان‌‌ها و یکی از شخصیت‌‌های بزرگ در این واقعه را به‌شکل داستانی و روایی همراه با آرایه‌‌های ادبی و جملات حسی و تاثیرگذار منتقل کنند.

نتیجه چنین متن‌‌هایی می‌تواند به ایجاد علاقه در کودکان بینجامد یعنی اینکه شخصیت یا شخصیت‌‌هایی را دوست داشته باشند. این اتفاق خوبی است اما کافی نیست. فراتر از دوست داشتن یا احساس علاقه کردن بحث شناخت امام است که باید شکل بگیرد که بتواند بینش بچه‌‌ها نسبت به دنیا و منش و رفتار آنها را شکل دهد، با این گزاره‌‌های احساسی و روایت ساده اتفاقات یک جنگ حاصل نمی‌شود.

واقعیت این است که افراد حاضر در کربلا و اصحاب امام حسین(ع) و ارزش وجودی آنها صرفا به‌دلیل شجاعت و سلحشوری آنها نیست. چقدر در طول تاریخ وجود دارند افراد دیگری که جنگاورتر، دلاورتر و سلحشورتر بودند. در فرهنگ‌‌های مختلف در کشور‌های مختلف ممکن است چنین افرادی پیدا شوند که دلاوری، سلحشوری و شجاعت برتری به این افراد داشته باشند.

ارزش این اتفاق در ظلم و جوری که نسبت به این خاندان روا شده، نیست. همین امروز در گوشه و کنار دنیا یا در جنگ‌‌های مختلف تاریخ بسیار جنایت‌‌ها و خونریزی‌ها، قتل و غارت‌‌ها رخ داده که رقت‌آورتر و دلسوزانه‌تر از آن حادثه است. علت اهمیت آن حادثه این نیست که بگوییم لشکر چند هزار نفری چند ده نفر را قتل‌عام کرده‌اند. این اتفاق بار‌ها و بار‌ها رخ داده است یا با اسرا بدرفتاری کرده‌اند که بدرفتاری‌‌های بسیار وقیحانه‌تر و زشت‌تر و بی‌شرمانه‌تری در طول تاریخ با اسرای جنگی رخ داده و هنوز هم شاید این اتفاق رخ دهد. ارزش آن اتفاق و پیام اصلی عاشورا چیزی است که در هر داستان و روایتی از آن غفلت می‌شود، که یک مفهوم برای امام و ولی خدا در نظام هستی تعریف شده و آدم‌‌ها با شناختن ولی خدا و تبعیت از او چگونه می‌توانند در مسیر کمال خود و کسب رضایت الهی قدم بردارند.

مساله مهم این است که یک ولی خدا چگونه با اتفاقات زمانه خود مواجه می‌شود؟ در کجا سکوت می‌کند؟ در کجا اعتراض می‌کند؟ کجا تذکر می‌دهد؟ در جایی که تحریف و دروغ و عوام‌فریبی بزرگی را می‌بیند، با آن همراه نمی‌شود و آن را تایید نمی‌کند حتی به قیمت کشته شدن خود، خانواده و یاران خود باشد.

درحقیقت می‌توان گفت با وجود کمیت بسیار زیاد کتاب‌‌های عاشورایی در میان کتاب‌‌های کودک و نوجوان تقریبا کتابی که با زبان و بیانی کودکانه و متناسب سلیقه و فهم بچه‌‌ها آنها را با مفهوم اصلی عاشورا و این اتفاق آشنا کند، نداریم. شاید یک علت به این برگردد که همیشه سعی شده در قالب ادبیات چنین مفهومی منتقل شود و خاصیت شعر و داستان اثرگذاری بر احساس آدم‌‌هاست و خیلی این قالب‌‌ها کشش بحث‌‌های منطقی و تفکر خالص را ندارند.

شاید جا دارد در قالب کتاب‌‌های غیرداستانی و مجزا، ساده و کودکانه این مفهوم به کودکان منتقل شود. درحقیقت می‌توان گفت از منظر آسیب‌شناسی کتاب‌‌های عاشورایی کودک و نوجوان گرچه آثار ادبی ارزشمند، تاثیرگذار و از نظر ادبی متین پدید آمده و براساس نیت پدیدآورندگان آنها حتما نویسندگان آن نزد خداوند ماجور خواهند بود، اما عملا ما به جز انتقال یک‌سری اطلاعات تاریخی و در کنار آن قدری بحث‌‌های احساسی که حتی شاید برخی از آنها مستندات تاریخی هم نداشته باشند و درمورد حقیقی بودن آن نمی‌توان اطمینان کامل داشت، درباره اصل مفهوم عاشورا و جایگاه امام و ولی خدا در میان مردم و نگاه حضرت سیدالشهدا(ع) به این واقعه و عملکرد ایشان در این برهه شاید بتوان گفت کار قابل‌توجهی در دست نداریم.اما درمورد اینکه راهکار این موضوع چه چیزی می‌تواند باشد که ما در کتاب‌هایمان، این راهکار را لحاظ کنیم، یک مطلب این است که شاید باید به روایت در کنار آثار ادبی یعنی شعر و داستان به‌طور جدی در قالب آثار غیرتخیلی برای بچه‌‌ها در این زمینه فکر کنیم. باید توجه داشته باشیم برای خلق چنین آثاری نه به‌تنهایی تخصص در ادبیات کودک و نوجوان کافی است و نه به‌تنهایی تخصص در حوزه علوم دینی یا تاریخی! اینها بحث‌‌های معرفتی است که حتما نیازمند تامل و تعمق بیشتر از سوی نویسندگان است و تا وقتی کسی خود به‌طور دقیق در این موضوع جست‌وجو نکرده و با توجه به منابع اصیل به برخی حقایق دسترسی پیدا نکرده باشد طبیعتا نمی‌تواند این کار را انجام دهد. بسیاری از نویسندگان ما براساس محبتی که در دل خود نسبت به اهل‌بیت(ع) دارند، بدون اینکه کوچک‌ترین اطلاعات درباره فلسفه و دین و معارف اسلامی و حکمت‌‌های مربوط به اهل‌‌بیت(ع) داشته باشند صرفا با شنیده‌‌های خود که در کودکی و جا‌های دیگر در برنامه‌‌های تلویزیونی یا در مدرسه و احیانا مجالس عمومی مذهبی و عزاداری شنیده‌اند، براساس همان شنیده‌‌ها عناصر روایی، ادبی، زیبایی‌شناسانه را به آنها اضافه می‌کنند و اثری را ارائه می‌دهند. تقریبا کمتر نویسنده کودک و نوجوانی برای خلق چنین آثاری سراغ منابع دست‌اول می‌رود، سراغ بحث‌‌های حکمی و ولایی می‌رود که باید آن را در آیات قرآن، در میان احادیث، در میان برخی مناجات‌‌ها که درباره جایگاه واقعی امام و نقشی که می‌تواند برای مردم ایفا کند، جست‌وجو کرد. صرفا با اتکا به شنیده‌‌ها اثری را تنظیم کردن و نوشتن نمی‌تواند راهگشا باشد.

* نویسنده: احمد شیرازیان، خبرنگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰