• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۰۵-۳۰ - ۱۴:۴۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

ما ملت امام‌حسینیم

اگر بخواهیم حضور باشکوه و همیشگی اشعار عاشورایی را در تاریخ ادبیات‌فارسی در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله چیزی نیست جز اینکه: «ما ملت امام حسینیم».

ما ملت امام‌حسینیم

  به گزارش «فرهیختگان»، نفیسه‌سادات موسوی، شاعر طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: اگر بپذیریم که ادبیات هر ملتی آینه افکار و اندیشه‌ها و باورها و اعتقادات آن ملت است، حضور پررنگ اشعار آیینی و مذهبی (چه اشعار با مضامین زرتشتی و چه اشعار با مضامین اسلامی) از ابتدای دوران حیات شعر فارسی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ اما آنچه در بررسی چندین قرن ادبیات منظوم فارسی به‌طور خاص توجه ما را به خودش جلب می‌کند، درخشش پرتوان مضامین عاشورایی و وقایع کربلا بین اشعار آیینی است. تا جایی که می‌توان به‌راحتی و از همان ابتدا شاخه‌ای مستقل به‌نام «ادبیات عاشورایی» را تعریف و دنبال کرد. ادبیات عاشورایی طی سال‌ها و قرن‌ها به یکی از غنی‌ترین و حماسی‌ترین سبک‌های شعری در ادبیات ما مبدل شده تا جایی که برخی شاعران عمده یا حتی تمام شهرت‌شان را مدیون سروده‌های عاشورایی خود هستند.

در نهضت عاشورا ما با چهار عنصر روبه‌روایم: حماسه، سوگ، عرفان و پیام. این چهار عنصر با شکوهی مثال‌زدنی در نقطه‌نقطه ماجرای کربلا درهم‌تنیده‌اند. شاعران در هر دورانی و با توجه به شرایط و جو حاکمیت جامعه بخشی از این عناصر را که می‌توانستند در شعرهایشان بازتاب داده‌اند. گاهی بنابر ضرورت به بیان جنبه‌های حماسی و اساطیری آن اکتفا کرده‌اند اما هرچه در تاریخ جلوتر می‌آییم و حاکمیت بیشتر به سمت تشیع و برپایی مراسم علنی و آزاد سوگواری برای امام‌حسین(ع) پیش می‌رود دیگر عناصر نیز خود را در شعرها به ما نشان می‌دهند و شعرها بیشتر به سمت عاطفی و مرثیه‌شدن و عرفانی‌شدن می‌روند تا درنهایت به دوران معاصر می‌رسیم و بعد از انقلاب اسلامی به‌دلیل روح عاشورایی حاکم بر فضا و مسیر پیروزی انقلاب شاهد ظهور و بروز پررنگ پیام‌های عاشورایی در اشعار هستیم .

به‌طور کلی ادبیات منظوم عاشورایی را در چهار دوره زمانی بررسی می‌کنند:

* قبل از شکل‌گیری حکومت صفوی
* عصر صفوی
 *دوران‌های افشاریه، زندیه و قاجاریه
دوران معاصر

تا پیش از حکومت صفویان بر ایران با توجه به شرایط حاکم بر جامعه و دربار ایران که مبتنی‌بر سرکوب شیعه و شیعیان بود (قرن 3 تا 6 هجری) تمرکز شاعران بر جنبه‌های حماسی واقعه کربلا بود. از اشعار عاشورایی احتمالی تا قبل از قرن سه و چهار اطلاعات و مجموعه‌های موثقی در دست نیست که علت این مساله حاکمان ضدتشیع و برخوردهای شدید با مروجان فرهنگ شیعه در جامعه بود. شاعران هم مثل بسیاری دیگر از اهالی فرهنگ و هنر در این دوران رو به تقیه آورده بودند و اثر مکتوب و قابل‌توجهی از ایشان برای ما باقی نمانده است.

کسایی‌مروزی، شاعری که صاحب اولین سوگنامه کربلا در شعر فارسی است پیشروی شعر عاشورایی است و در قصیده‌ای که در دوران هم‌زمان شدن فصل بهار و عاشورا سروده، آورده است:

میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا
آن میر سربریده در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا
بی‌شرم شمر کافر ملعون سنان ابتر
لشکر زده بر او بر چون حاجیان بطحا

ناصرخسرو هم شاعر نامدار دیگری است که خود را به قافله عاشورایی سرایان رسانده و می‌نویسد:

لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین

حتی حکیم سنایی‌غزنوی هم با وجود شرایط خاص حاکم بر دربار در روزگار حیاتش در رثای امام‌حسین(ع) اشعاری سروده است:

خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر خلق
خون روان گشته ست از حلق حسین در کربلا
 
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟

اما در ادامه در تاریخ هرچه به سمت سلجوقیان و خوارزمشاهیان پیش رفتیم به‌دلیل قدرت گرفتن حاکمان مذهب‌محور، شعر آیینی و در کنارش شعر عاشورایی هم رونق گرفت:

دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین
طواف کرد شبی گرد کربلای حسین
به روز واقعه‌ای ظالم خدا ناترس
بیا ببین که چه‌ها کرده‌ای به جای حسین

غزل معروف حافظ که مصرعی از آن «سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت» هم به گفته برخی ادبیات‌پژوهان اشاره مستقیمی به واقعه کربلا دارد که خواندن آن با این نگاه خالی از لطف نیست.

در دوران صفوی چون حاکمیت جامعه شیعه بود و واقعه عاشورا به‌عنوان بزرگ‌ترین اتفاق تاریخ تشیع شناخته می‌شود، شعر عاشورایی درکنار سایر هنرهای عاشورایی رشد چشمگیری داشت. محتشم‌کاشانی که پدر مرثیه‌سرایی ایران است و ترکیب‌بند معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» هنر اوست، از مشهورترین شاعران عاشورایی این دوران است. از محتشم اشعار عاشورایی زیادی به‌جا مانده و از آن جمله می‌توان به قصیده آشنای «این کشته فتاده به هامون حسین توست» هم اشاره کرد .

همچنین در همین دوران مقبل کاشانی با تغییر رویه‌ای آشکار در مضامین شعری‌اش به شعر عاشورایی روی آورد و وحشی‌بافقی نیز که شهرتش را مدیون غزل‌های عاشقانه‌اش است، قصاید عاشورایی روایی معروفی سرود:

این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان
آری در آن جهان دگر نیز این عزاست

شاعران دوره سوم با آنکه بیشتر شاعران هندی‌سرا بودند اما به لطف آزادی حاکمیت، سرودن اشعار عاشورایی هم بین‌شان رواج داشت. صائب‌تبریزی و بیدل‌دهلوی ازجمله این شاعران هستند. از طرفی بازهم به‌خاطر شرایط حاکم بر جامعه و تغییرات محسوس در بافت اجتماعی، شعرهای عاشورایی از انحصار شاعران درباری و شاعران وابسته به قدرت بیرون آمدند و شاعران مردمی بیشتر به انتشار اشعار عاشورایی خود ترغیب شدند. برگزاری مراسم عمومی عزای سیدالشهدا(ع) و نیاز تمایل مداحان و روضه‌خوان‌ها به شعر هم عامل موثری در رونق عاشورایی سرودن‌ها بود.

بین معروف‌ترین شاعران عاشورایی‌سرا در این دوران می‌توان از نیاز جوشقانی، نیر تبریزی و عمان سامانی نام برد. عمان در منظومه عرفانی‌اش به‌نام «گنجینه‌الاسرار» روایتی از کربلا دارد که صحنه گفت‌وگوی حضرت‌زینب(س) و امام‌حسین(ع) در قتلگاه، از تاثیرگذارترین بخش‌های آن است:

تو شهادت جستی ای سبط رسول
من اسیری را به جان کردم قبول

و سرانجام دوران معاصر که از مشروطه تا امروز را شامل می‌شود و مخصوصا بعد از پیروزی انقلاب شعر عاشورایی با روحی تازه و مضامینی فراتر از حیطه حماسه و عرفان و احساس به زیبایی هرچه تمام‌تر خودنمایی می‌کند .
شهریار، ژولیده‌نیشابوری، حبیب‌الله چایچیان و صدها نام‌آشنای دیگر را می‌توان در زمره شاعران عاشورایی‌سرای معاصر به‌شمار آورد.

سخن آخر اینکه اگر بخواهیم حضور باشکوه و همیشگی اشعار عاشورایی را در تاریخ ادبیات‌فارسی در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله چیزی نیست جز اینکه: «ما ملت امام حسینیم».

 * نویسنده :  خدیجه معینی

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟