• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۰۵-۲۹ - ۱۱:۲۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
با نگاهی به تاسیس چند کتابفروشی جدید در شهر تهران

کتابفروشی‌ها جان می‌گیرند

در این گزارش به این کتابفروشی‌های جدید پرداختیم و نگاهی هم داشتیم به آمار ساخت یک کتابخانه و هزینه راه‌اندازی کتابفروشی که به نسبت سال قبل افزایش چشمگیری داشته است.

کتابفروشی‌ها جان می‌گیرند

  به گزارش «فرهیختگان»، از سال 96 مشکلات حوزه نشر شروع شد، دقیقا از همان زمانی که قیمت دلار بالا و پایین شد و دیگر کسی نمی‌توانست جلوی قیمت افسار گسیخته دلار را بگیرد. از همان زمان اوضاع اقتصادی نشر به‌هم ریخت و ناشران و کتابفروشان که اصلی‌ترین نفرات حوزه نشر بودند، ضررهای زیادی را متحمل شدند. ناشرانی که ورشکست شدند و کتابفروشی‌هایی که تعطیل شدند و آدم‌های زیادی که عاشقانه کار در حوزه نشر را دوست داشتند و به یک‌باره همه چیزشان را از دست دادند و مجبور شدند به سمت کارهای دیگر بروند. در این دو سال اخیر از کتابفروشی‌های زیادی گفتیم که تعطیل شدند و به‌جای آنها کبابی و فلافل فروشی باز شد. اما در این گزارش می‌خواهیم از کتابفروشی‌های جدیدی بگوییم که در این چند وقت متولد شدند. کتابفروشی‌هایی که صاحبانی دارند که عاشقانه کار نشر را دوست دارند. برای همین شاید به سود اقتصادی این کار فکر نکنند و فقط برای عشق به کتاب وارد این کار شده باشند. در این گزارش هم به این کتابفروشی‌های جدید پرداختیم و نگاهی هم داشتیم به آمار ساخت یک کتابخانه و  هزینه راه‌اندازی کتابفروشی که به نسبت سال قبل افزایش چشمگیری داشته است.

گوشه‌ای برای کتابفروشی

قرار است در گوشه‌ای از میدان تجریش این کتابفروشی را راه‌اندازی کنند، کتابفروشی‌ای که اسمش را هم گذاشته‌ است «گوشه»، برایش تاسیس یک کتابفروشی ارزشمند است و به این کار علاقه دارد و مبنایی نگاه می‌کند. محمد بیگلری چند وقتی است که می‌خواهد یک کتابفروشی را در میدان تجریش تاسیس کند. این روزها حسابی سرش شلوغ است و عاشق این کار است. از او خواستم تا روایتی را برایمان بگوید از اینکه چرا این کار را شروع کرده و هزینه‌هایی که این کار برایش داشته است چقدر بوده است و او برایمان روایت کرده است از این روزهایی که گذرانده و می‌گذراند.

در ابتدای صحبت‌هایش می‌گوید: «معادله‌ها همیشه آن‌طوری که روی کاغذ نوشته می‌شوند در عمل اتفاق نمی‌افتند. مخصوصا شرایطی که الان داریم و این شرایط با هیچ معادله‌ای عملا سازگار نیست. همه معادله‌های اقتصادی و حتی اجتماعی در شرایط فعلی بلااستفاده شده است. در زندگی شخصی هم همین‌طور است. البته این نکته را باید بگویم که نمی‌خواهم برنامه‌ریزی و برنامه داشتن را در این مساله انکار کنم، داشتن برنامه‌ریزی نکته درستی است. اما اصلا نسخه ثابتی وجود ندارد اینکه ما الان در یک محلی که می‌توانیم در اختیار داشته باشیم. چه استیجاری باشد و چه شخصی. یا اینکه نوعی مشارکت در آن وجود داشته باشد یا به هر شکل دیگری، یک نسخه ثابت ندارد.»

از چیزهایی می‌گوید که این روزها زیاد در گوشش گفته‌اند اینکه صرفه اقتصادی ندارد و نباید کتابفروشی راه‌اندازی کند و می‌گوید: «برخی می‌گویند در مردادماه سال 99، تاسیس هیچ‌گونه کتابفروشی نفعی ندارد و منطقی نیست. به نظر من نمی‌توان این‌طور گفت، اما مورد به مورد باید درباره این موضوع تصمیم‌گیری شود. یک نفر ممکن است ایده‌ای داشته باشد و در ذهنش چیزی را متصور باشد و برای همان ایده تمام تلاشش را می‌کند. ورای همه اینها یکسری فاکتورهای دیگر هم می‌تواند در این تصمیم موثر باشد. کسی که تصمیم به این کار می‌گیرد، ممکن است یکسری موضوعات شخصی برای خودش داشته باشد و همه اینها با هم باعث می‌شود تا یک نفر به سمت این تصمیم برود. حالا وقتی که از کتابفروشی و کار فرهنگی صحبت می‌کنیم داستان چیز دیگری می‌شود و ماتریس‌های آن متفاوت است. در این کار متغیرهای اقتصادی و اجتماعی به‌شدت تاثیرگذار هستند و بافت فرهنگی منطقه و محله نیز به همین شکل. اتفاقات مقطعی هم به‌شدت ماثر هستند. البته برای همه مشاغل این موارد تاثیرگذار است. فقط نکته‌ای که مهم است اینکه حوزه فرهنگ به مانند هوایی است که ما نفس می‌کشیم و این موضوع بسیار مهم است.»

به مختصات کار فرهنگی اشاره می‌کند و آن را مهم می‌داند و می‌گوید: «اگر بخواهم به ویژگی‌های کار فرهنگی اشاره کنیم، چند مساله مورد توجه قرار می‌گیرد. یک ویژگی فرهنگ این است که ماتریسی است و ویژگی دیگرش این است که سیال است. معادله‌پذیری‌اش با حوزه‌های دیگر متفاوت است. حالا در حوزه نشر ممکن است مسائلی باشد که با حوزه‌های دیگر متفاوت باشد. یک تفاوت حوزه نشر با حوزه‌های دیگر در این است که ثبات دارد. این ثبات به این معناست که یک کتاب سال‌ها پیش نوشته شده و همچنان هم آن کتاب خوانده می‌شود. ما کمتر کالایی را داریم به مانند کتاب، که تاریخ مصرف نداشته باشد. کلمه و فکر تاریخ مصرف ندارد. ما الان هنوز حافظ را همان‌طور که صدها سال پیش گفته شده است، می‌خوانیم. این ویژگی ثبات که برای کتاب وجود دارد در وجهه اقتصادی‌اش هم قابل تعمیم است. اگر می‌خواهید فعالیت اقتصادی در این حوزه داشته باشید، تقریبا می‌توانید این ثبات را انتظار داشته باشید. البته این مساله هم بستگی به موضوعات زیادی دارد. در کل می‌گویم که اگر یک نفر با توجه به اتفاقاتی که در پیرامونش وجود دارد وارد این حوزه شود، در مقایسه با خیلی از حوزه‌های دیگر از ثبات بلندمدتی برخوردار است که بسیار مساله مهمی است.» به کتابفروشی‌هایی اشاره می‌کند که در این اوضاع تعطیل شده‌اند و می‌گوید: «یک نکته مهم در بحث کتابفروشی‌ها وجود دارد، کسانی که در این وضعیت کتابفروشی‌شان را تعطیل می‌کنند این آمار نشان از کتاب نخوان بودن مردم نیست و لزوما این معنا را نمی‌دهد. می‌تواند دلایل دیگری داشته باشد. مثلا اینکه کتابفروش سن و سال بالاتری پیدا کرده باشد یا شرایط شغلی دیگری برایش ایجاد شده باشد و مسائل دیگر که می‌توانند دلیل باشند که از این به بعد نمی‌خواهد این کار را انجام بدهد.»

وقتی از مختصات راه‌اندازی یک کتابفروشی می‌پرسم، می‌گوید: «تاسیس و راه‌اندازی یک کتابفروشی اگر بخواهد موفق باشد، بسیار کار سخت و پیچیده‌ای است. برخلاف آن چیزی که ممکن است از دور شاید عموم جامعه کتابفروشی را جدی نگیرند. مثالش همین کتابفروشی گوشه است که ما در منطقه شمیران یا تجریش در حال تاسیس آن هستیم و بسیاری از دوستان این منطقه که ما را می‌شناسند، سعی می‌کنند ما را از این کار برحذر دارند و می‌گویند کار اقتصادی‌ای نیست. به نظرشان خب یک فروشگاه است و چند قفسه کتاب دارد و راه‌اندازی می‌شود و همین. من اگر بخواهم از قبل از تجهیز یک کتابفروشی بگویم باید از هویت بگویم. رسیدن به این هویت پروسه پیچیده‌ای دارد. کتابفروشی خوب کم نداریم. رقابت با این کتابفروشی‌ها بسیار کار سختی است. رسیدن به سطح کیفی کتابفروشی‌ها کار بسیار پیچیده‌ای است. ترکیب سبد کالایی که در یک کتابفروشی باید چیده شود هم کار مهمی است. امکان‌سنجی و مخاطب‌سنجی بسیار مهم است. برخلاف بسیاری از فروشگاه‌ها که قفسه‌های تیپیکال دارند و کالاهایشان یک‌نوع و یک‌شکل است. اما در یک فروشگاه کتاب این قضیه متفاوت می‌شود. مخاطب انتظار دارد تا یک چیدمان چشم‌نواز و خلاق را ببیند. این توقع کمی کار را سخت می‌کند. بسیار این نوع چیدمان هزینه‌بر است چون قفسه‌ها باید از استحکام خوبی برخوردار باشند. حجم قفسه در یک کتابفروشی بسیار زیاد است. از هزینه‌ها به غیر از جای کتابفروشی که در نظر می‌گیریم بخواهم بگویم این است که برای یک کتابفروشی 300 متری حدود 100 تا 150 میلیون تومان احتیاج داریم و سقف کار هم تا یک میلیارد تومان است که البته سقفی ندارد چون به هزینه‌هایی که شما انجام می‌دهید بستگی دارد. اینکه عدد بگوییم همه چیز بستگی به خود شما دارد.»

در آخر صحبت‌هایش از کتابفروشی گوشه می‌گوید، کتابفروشی‌ای که قرار است تا چند وقت دیگر در میدان تجریش تاسیس شود. «کتابفروشی گوشه یک اتفاق بود که برای من پیش آمد. البته نه به این معنا که دنبالش نبودم، اما برایم پیش آمد و تصمیم گرفتم که تجربه‌ای را در زندگی‌ام داشته باشم. در این چند سالی که در حوزه نشر فعالیت داشتم، به این رسیدم که ما هر فعالیتی که در این حوزه داریم بیشتر در راه تسهیل کتابخوانی است؛ یعنی ما یک عده آدم کتابخوان هستیم. یا شغل‌مان ایجاب می‌کند که کتابخوان باشیم یا علاقه‌مند هستیم. بنابراین راه‌حل‌هایمان هم به تسهیل امر کتابخوانی کمک می‌کند. ماجرایی که اسمش کتابخوانی است اما چیزی که کمتر دیده شده، مساله ترویج کتابخوانی است. که باید مساله جدی‌ای باشد. اینها مسائلی بود که مرا در پیش آمدن اتفاق کتابفروشی گوشه بیشتر مجاب کرد.»

کتابفروشی جدید امیرکبیر

اواخر اردیبهشت‌ماه بود که اعلام کردند، کتابفروشی جدید انتشارات امیرکبیر در خیابان کریم‌خان راه‌اندازی شده است. این فروشگاه یک کتابفروشی کوچک محلی است که بازیربنای 20 مترمربع و بیش از 4 هزار عنوان کتاب قرار است در محورهای ادبیات داستانی، رمان و فلسفه و تاریخ در یکی از مهم‌ترین راسته‌های کتاب پایتخت فعالیت کند. فروشگاه جدید موسسه انتشارات امیرکبیر در خیابان کریم‌خان در کنار سه فروشگاه قبلی(فخر رازی، بازارچه کتاب و جمهوری) واقع شده و به گفته مسئولان انتشارات، قرار است با افزایش ویترین کتابفروشی‌های این نشر، سهم خود را در ارتباط بیشتر و عمیق‌تر با جامعه کتاب‌خوان افزایش دهد.

کتابستان دلوار

کتابستان دلوار هم از آن جمله ناشرانی است که در کنار داشتن انتشارات، کتابفروشی هم دایر کرده است. کتابستان دلوار دومین کتابفروشی این نشر است که در خیابان نیاوران تهران تاسیس شد. البته به گفته مدیران این انتشارات کرونا کاسبی نشرشان را تحت‌الشعاع قرار داده و در این چند وقتی که از تاسیس این کتابفروشی جدید می‌گذرد، ضررهای زیادی برایشان داشته اما آنها از تصمیم‌شان بسیار خوشحال هستند و شاید ضررهای زیادی هم در این مدت شامل‌شان شده باشد، اما باز هم پشیمان نیستند که این کتابفروشی را راه‌اندازی کرده‌اند.

چندین کتابفروشی در غرب تهران

در ابتدای سال 99، سه کتابفروشی جدید هم در غرب تهران راه‌اندازی شده است. کتابفروشی‌های محلی که برای راحتی مردمی که در این منطقه زندگی می‌کنند، تاسیس شده است و گردانندگان این کتابفروشی‌ها معتقدند که این منطقه با توجه به گستردگی‌ای که دارد احتیاج به چندین کتابفروشی محلی دارد تا بتواند پاسخگوی نیاز مردم منطقه باشد. این کتابفروشی‌ها که بیشتر در حوزه داستان، شعر و ادبیات فعالیت می‌کنند در شهرک غرب و سعادت‌آباد تاسیس شده‌اند.

ناشران بسیار و کتابفروش‌های اندک

طبق آماری که اواخر سال 1398 منتشر شده است، در‌ حال‌حاضر ۶ هزار کتابفروشی در سطح کشور مشغول فعالیت هستند. از این تعداد نیمی از آنها را لوازم‌‌التحریرفروشی‌‌ها تشکیل می‌‌دهند و هزار کتابفروشی هم کتاب درسی و کمک‌‌درسی می‌‌فروشند. چیزی که باقی می‌‌ماند، دوهزار کتابفروشی است که 1400 کتابفروشی در تهران و ۶۰۰ کتابفروشی دیگر نیز در شهرستان‌ها دایر هستند. البته از بین 1400 کتابفروشی شهر تهران بازهم همه آنها فعالیت زیادی ندارند و باتوجه به گرانی‌های اخیر و مشکلات اقتصادی، ترجیح‌شان این است که به‌جای کتاب، لوازم جانبی بفروشند و از 1400 کتابفروشی تهران تقریبا 500 کتابفروشی فعال داریم که به‌صورت جدی درحال فعالیت هستند. نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم این است که باتوجه به تعداد زیاد ناشران، ما کتابفروشی فعال کم داریم، چون اگر تعداد کتابفروشی‌ها زیاد باشد، می‌توانیم در زمینه ترویج کتاب فعالیت کنیم. تا زمانی‌که در هر محله‌ای کتابفروشی وجود نداشته باشد، نمی‌توانیم ترویج کتابخوانی را شروع کنیم. به‌گفته یکی از کارشناسان حوزه کتاب، ما در ایران حدود 14 هزار ناشر داریم که این تعداد از تعداد ناشران اعضای اتحادیه اروپا بیشتر است، درحالی‌که باید تعداد کتابفروشی‌ها چندین برابر تعداد ناشران باشد. اگر این اتفاق نیفتد، عملا ناشران برای پیدا کردن محلی برای فروش کتاب‌شان دچار مشکل می‌شوند. از این تعداد 14 هزار ناشر، تقریبا سه‌هزار ناشر فعال داریم که برای فروش کتاب‌هایشان باید حدود هفت‌هزار کتابفروشی داشته باشیم، درحالی‌که الان در سطح شهر تهران فقط 500 کتابفروشی فعال دایر است که به‌نسبت تعدادی که احتیاج داریم، خیلی کم است. تا کتابفروشی‌های خوبی در سطح شهر نداشته باشیم، نمی‌توانیم برای کتاب کار زیادی انجام دهیم، چون عملا ناشران هم برای فروش کتاب‌هایشان احتیاج به کتابفروشی فعال دارند.

آمارهایی از قیمت تاسیس کتابخانه و کتابفروشی

سال گذشته از کتابخانه میلیاردی ایران مال گزارشی را منتشر کردیم و در آن گزارش از ساخت دکور چند میلیاردی این کتابخانه گفتیم. کتابخانه‌ای که تا به امروز فقط نقش یک محیط دکوری برای عکس‌گرفتن و سلفی بوده است و به تازگی هم بیشتر به محلی برای برگزاری جشنواره موسیقی شده است. برای ساخت دکور این کتابخانه با دلار 4 هزار تومان، میلیاردها تومان، خرج شده بود و سازندگانش افتخار می‌کنند از اینکه بگویند کتابخانه درجه یک ساخته‌اند. در همان گزارش هم آمده بود که طبق جدول‌بندی نهاد کتابخانه برای درجه‌بندی کتابخانه‌ها، در کشور کتابخانه درجه یک و دو نداریم. کتابخانه درجه سه از متراژ 1400 تا 2000 متر است، درجه چهار از متراژ 1000 تا 1399متر، درجه پنج از متراژ 700 تا 999 متر، درجه 6 از متراژ 450 تا 699 متر، درجه هفت از متراژ 250 تا 499 متر، درجه هشت از متراژ 150 تا 249 متر و درجه 9 کمتر از 150 متر است. اما با نگاهی به متراژ 3300 متری کتابخانه جندی‌شاپور ایران‌مال، می‌بینیم که هیچ تناسبی با ابعاد مرسوم کتابخانه‌های کشور وجود ندارد. این مساله دلیل دیگری بر نمایشی‌بودن اقدام سازندگان این بناست، در‌حالی که تعریف کتابخانه عمومی از اسمش هم مشخص است و با هدف برطرف‌کردن نیاز عموم مردم، طراحی و ساخته می‌شود. هدفی که گویا در اولویت‌های ساخت این پروژه قرار نداشته است و البته شواهد دیگری همین مساله را تایید می‌کند. مثلا برای کتابخانه‌ای با این وسعت و حجم ساخت، ‌باید درخصوص دسترسی عموم مردم فکر می‌شد، ولی مسیرهای دسترسی مردم به کتابخانه‌ای واقع در شمالی‌ترین نقطه غرب تهران به این راحتی‌ها نیست. فکر کنید تا شعاع چند کیلومتری این کتابخانه، خانه‌ای وجود ندارد و مسیرهای دسترسی به این کتابخانه هم سخت است.
اما به غیر از آمار ساخت کتابخانه در شهر تهران، تاسیس کتابفروشی هم در این شرایط کار سخت و پیچیده‌ای است. یک کتابفروشی 20 متری را درنظر بگیرید. اگر این کتابفروشی در شمال تهران مثلا نزدیک میدان تجریش و در خیابان ولیعصر باشد، قیمتش از متری 100 میلیون شروع می‌شود و در جاهای مناسب‌تر این قیمت به متری، 200 میلیون تومان می‌رسد. در خیابان سهروردی، قیمت‌ها از متری 35 میلیون شروع می‌شود تا به متری 47 میلیون تومان می‌رسد. در خیابان انقلاب با توجه به اینکه پاتوق کتابفروشی‌ها را داریم. کمی قیمت‌ها متفاوت می‌شود، از متری 25 میلیون شروع می‌شود تا برسیم به قیمت‌های بالای 50 میلیون تومان. به غیر از مکان کتابفروشی باید قفسه‌بندی هم برای کتاب‌ها انجام بگیرد. قیمت قفسه‌بندی از متری 100 هزار تومان تا متری 500 هزار تومان متغیر است. تقریبا برای یک کتابفروشی 20 متری در مرکز تهران باید از 500 میلیون تومان برای مکان کتابفروشی و راه‌اندازی و تجهیز آن درنظر گرفت و مقدار هزینه‌ها هم بستگی به کسی دارد که می‌خواهد کتابفروشی راتاسیس کند.

 * نویسنده : عاطفه جعفری،روزنامه‌نگار

 
 
 
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

مناظره‌های دور دوم، چقدر شما و اطرافیانتان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کرده است؟



مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟