به گزارش «فرهیختگان»، قطعنامه جرح و تعدیل شده ایالات متحده برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران با آرای جالب توجه اعضای شورای امنیت سازمان ملل همراه شد. آمریکاییها به جز رای مثبت خودشان، تنها توانستند رای جمهوری دومینیکن را بهدست بیاورند و درمقابل روسیه و چین با قطعنامه پیشنهادی مخالفت کردند و ۱۱ کشور باقیمانده ازجمله آلمان، انگلیس، فرانسه، آفریقای جنوبی، اندونزی، تونس و... به آن رای ممتنع دادند. چنین اتفاقی برای اولین بار بود که در سازمان ملل رخ میداد و نشاندهنده تغییرات عمدهای بود که معادلات جهانی داشته است. اتفاقی که اولین پیام آن عدم توانمندی ایالات متحده در ایجاد اجماع و اقناع کشورها برای همراهی با کاخ سفید است، ابرقدرتی که پیش از این با چشم برهم زدنی میتوانست کشورها را بهصورت حداکثری با خود همراه سازد، این بار ناکام بود و نتوانست توفیق حداقلی بهدست بیاورد. اما اینکه چرا چنین اتفاقی روی داد از دید کارشناسان چند علت متفاوت دارد.
تحلیلگران در اولین گام یکجانبهگرایی آمریکا و تلاش برای برهم زدن عرفهای پیشین(هرچند آن روندها هم سالم و مبتنیبر احقاق حقوق همه ملتها نبود) را ذکر میکنند و میگویند تکروی و قلدرمآبی ترامپ چالش و تهدیدی برای همه کشورهای جهان شده و حتی نزدیکترین همراهان ایالات متحده را هم ناخشنود ساخته است. از این رو اروپاییها هم در واکنش به این مسیر رای ممتنع میدهند و از همراهی با ترامپ خودداری میکنند.
علت دوم که برخی رسانههای اروپایی و خبرگزاریهای آمریکایی نیز در این چند روز به آن اشاره کردهاند تاثیر رفتارهای هیات حاکمه آمریکا در مناسبات حقوقی جهان است، صرفنظر از ساختارشکنیهایی که ترامپ داشته و از بسیاری از سازمانهای جهانی و معاهدات بینالمللی خارج شده، یکجانبهگرایی ظهور یافته در مراودات حقوقی و متون نگاشتهشده ازسوی آمریکاییها و اعلام بینیازی به همراهی دیگر بازیگران بینالمللی، دلیل دیگری شده تا کشورها از همراهی سر باز زنند.
علت سوم نظر قطعی روسیه و چین نسبت به تلاشهای آمریکاست، آنچنان که انگلیس در متن بیانیه خود به صراحت ذکر کرد اطمینان از عدم اجماع برای تایید نظر کاخ سفید دلیلی برای مخالفت یا اعلام رای ممتنع بوده است. اعضای شورای امنیت از آنجایی که میدانستند وتوی روسیه و چین حتمی است ترجیح دادند خود را به دردسر نینداخته و با نتیجه نهایی همراهی کنند و البته عموم کشورها در این چنین مجامعی هم بهگونهای رأی میدهند که جزئی از اجماع نهایی و اکثریت باشند.
علت چهارم تلاشها و رایزنیهای دیپلماتیک میان ایران با دیگر اعضای باقیمانده در برجام بهویژه چین و روسیه است. رای مخالف یا وتوی چین و روسیه صرفنظر از اینکه آنها نمیخواهند به تکروی و معادله قدرت آمریکاییها تن دهند و تلاش میکنند جهانی چندقطبی که مسکو و پکن از بازیگران اصلی آن هستند شکل بگیرد، به علت هماهنگیها و نزدیکیهایی بود که این روزها میان سه کشور اتفاق افتاده و تلاش میشود برای بلندمدت طراحیهای جدیدی انجام شود. نتیجه همه اینها و شاید دلایل دیگری که برخی برای این ماجرا برمیشمارند تضعیف ایالات متحده درمقابل توافق هستهای و حامیان آن بود تا جایی که حتی گفته میشود با این ناکامی قدرت چانهزنی آمریکا برای استفاده از مکانیسم ماشه هم کمتر شد. همین وضعیت هم است که تحلیلها را به این سمت برده که دو ماه آینده یعنی روزهای پیش رو تا فرارسیدن ۱۸ اکتبر یعنی روز پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران، ایام شکلگیری تنشهای سنگین میان آمریکا و متحدانش با ایران خواهد بود و آنها تمام تلاششان را میکنند تا تهران را به کنش نظامی وادار سازند تا از این مسیر راه تمدید تحریمهای تسلیحاتی فراهم شود.
نکته پایانی در این خصوص اصل ماجرای استفاده از مکانیسم ماشه است، همان چیزی که مایک پمپئو اعلام کرد مرحله بعدی تلاش آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران است. در این خصوص همچنان اختلاف نظرها بالاست و آمریکا بهصورت یکجانبه معتقد است که با وجود خروج از برجام همچنان از قطعنامه ۲۲۳۱ خارج نشده و میتواند از مفاد بندهای ۱۰و۱۱ یعنی فرآیند اسنپبک استفاده کند و تمامی 6 قطعنامه ملغی شده سازمان ملل را علیه ایران احیا کند، نظری که با تفسیر دیگر اعضای شرکتکننده در توافق هستهای مغایر است و معلوم نیست آمریکاییها با کدام ابزار میخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند. هرچند مشخص است چالشهای حقوقی بسیار سنگینی در این خصوص رخ خواهد داد که البته خروجی آن به احتمال فراوان یا مشابه اتفاق روز جمعه خواهد بود یا اگر قرار باشد اتفاق دیگری بیفتد تعامل سیاسی طرفین خواهد بود که حرف آخر را میزند.
اتفاقی که درخصوص نتیجه قطعنامه رخ داد، برای همه ازجمله خود آمریکاییها قابل پیشبینی بود و حدس زده میشد که چنین نتیجهای ایجاد شود؛ اما فکر میکنم هدف آمریکا از پیشبردن این طرح همانطور که در بیانیه نمایندگی ما در سازمان ملل متحد هم آمد، ایجاد بهانهای برای حرکت بهسمت رفتار رادیکالتر بود.تاکنون بهواسطه ردشدن پیشنویس قطعنامه، آمریکا این بهانه را بهدست آورده و از اینرو احتمال دارد قدم بعدی آمریکا تلاش برای فعال کردن مکانیسم ماشه باشد تا تحریمهای سابق شورای امنیت علیه ایران را بازگرداند. (لینک)
مهدی مطهرنیا در گفتوگو با «فرهیختگان»:
نباید به پیروزی اخیر در سازمان ملل تکیه کنیم
ازمنظر حقوقی روسیه بهگونهای ایالاتمتحده آمریکا را دعوت به مذاکرات 5+1 میکند و پیشنهاد پوتین نیز دربرگیرنده همین معنا است و تا حدودی میتواند زمینهساز ایجاد فشار بیشتر برای ایران ازطریق آمریکا، فعال کردن بند ماشه و فشارهای بیشتر بر تهران در چنین فضایی قلمداد شود. لذا آنچه هماکنون رخ داده، اگرچه یک ظاهر پسندیده در چارچوب نوع رایگیری دارد و کشورهای اروپایی و دیگر اعضای غیردائم به آن رای ممتنع دادند، اما درعمل باید بگوییم تکیه بر چنین موضوعی نمیتواند چندان بایسته بهنظر برسد، اگرچه این پیروزی شایستهای قلمداد میشود. (لینک)
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با «فرهیختگان»:
ترامپ واسطهگری روسیه و آلمان را نپذیرفته است
آمریکاییها ادعا میکنند خیلی کارها را میتوانند انجام دهند ولی اینکه جهان بپذیرد یا نپذیرد مقوله متفاوتی است. به نظرم آمریکاییها مسیر خود را میروند اینکه چه اتفاقی میافتد را نمیتوان حدس زد. من تصور میکنم درنهایت آمریکاییها خود بهصورت یکجانبه اعلام میکنند تحریمها برگشته است و اینکه چه نظری جامعه جهانی داشته باشد مشخص نیست. (لینک)
ویلیام جوزفبرنز، رئیس اندیشکده کارنگی یا بهعبارتی موسسه موسوم به «موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی» است که سیاستمداری کهنهکار و چهرهای اثرگذار در عرصه سیاستورزی ایالاتمتحده آمریکا به شمار میرود. ویلیام برنز از افول آمریکا میگوید و تاکید کرده اکنون «آمریکای اول» درواقع بهمعنای اول ترامپ و آمریکای تنها و آمریکاییهایی که به حال خود رها شدهاند، معنی میدهد. (لینک)