به گزارش «فرهیختگان»، شامگاه دوشنبه 10 آگوست 2020، یک داستان تکراری، در لبنان رقم خورد و دولت «حسان دیاب» استعفا کرد. تنها در سهدهه گذشته در لبنان، پنج نخستوزیر با استعفا از قدرت کنار رفتهاند. در سالهای پس از استقلال لبنان، کمتر دولتی را میتوان یافت که بهطور کامل دورهاش را سپری کرده باشد. در بیشتر مواقع دولتها در دو و کمتر از دوسال سرنگون شدهاند. در سالهای پس از استقلال این کشور، نخستوزیرانی یافت میشوند که عمر قدرتشان به چندهفته و چندروز هم خلاصه شده است. در چنین کشوری، استعفای دولت هفتماهه حسان دیاب آن هم با حادثه بزرگی همچون انفجار بندر بیروت، خیلی پیچیده و غیرعادی بهشمار نمیرود، چراکه در همین سهدهه گذشته، این کشور پنجنخستوزیر را با استعفا از دست داده است. برخلاف دفعات پیشین، اینبار گویا یک ائتلاف گسترده برای سرنگونی دولت شکل گرفته بود؛ ائتلافی که در آن علاوهبر جریان 14 مارس، آمریکا، عربستانسعودی و اروپا حادثه مشکوک انفجار بندر بیروت نیز در آن ایفای نقش کرد تا بههرشکل ممکن کابینه تشکیلشده از افراد عمدتا کمسابقه را زمین بزنند. حسان دیاب سال گذشته درحالی سکان هدایت لبنان را در دست گرفت که آمریکا و متحدانش بهدنبال نخستوزیری فردی دیگر بودند، اما درایت حزبالله لبنان و جریانهای همسو، مانع از چنین اتفاقی شد و بر همین اساس هم جریان 14 مارس (سعد حریری، سمیر جعجع و ولید جنبلاط) از حضور در دولت خودداری کردند تا پیچیدگیهای عالم سیاست برای دیاب از همان روزهای ابتدایی آغاز شود. او اگرچه دربرابر سعد حریری و نواف سلام کاندیدای دیگر نخستوزیری لبنان کمتجربه بود، اما توانست نزدیک به 10 روز مانده به پایان مهلت تشکیل دولت کابینهاش را تشکیل دهد.
دوشنبهشب، دیاب نیز چون بسیاری دیگر از نخستوزیران سابق بهناچار استعفا کرد، اما او برخلاف دیگران در سخنرانی خود در ساختمان نخستوزیری از آنچه دولت او و لبنان را به چنین روزی انداخته، سخن گفت. دیاب سیستم فساد در لبنان را بزرگتر از حکومت در این کشور دانست و تاکید کرد که حکومت لبنان نمیتواند از شر آن [فساد] خلاص شود. او از طبقهای سخن گفت که نهادهای حکومت را در دست دارد و از فاسدان نیز حمایت میکند. دیاب همین طبقه را پشتپرده جعل حوادث، سیاهنمایی و ارتکاب جنایات بزرگ معرفی کرد و گفت موفقیت دولت به معنای تغییر این طبقه فاسد بود. وی گفت که برخی فقط به پیروزیهای سیاسی و لفاظیهای عوامگرایانه اهمیت میدهند، اینها باید از خودشان خجالت بکشند، زیرا فسادشان این فاجعه را رقم زد. دیاب درمیان سخنرانی خود استعفای رسمی دولت لبنان را اعلام کرد و از خداوند خواست از لبنان حفاظت کند. دیاب پس از استعفا، از سوی میشل عون رئیسجمهور لبنان بهعنوان نخستوزیر دولت پیشبرد امور در لبنان معرفی شد.
لبنان مطلوب آمریکا
سقوط دولت لبنان، آنهم در شرایط فعلی یکی از اتفاقات مطلوب ائتلاف عربی- غربی است. جبهه داخلی این ائتلاف که در جریان 14 مارس متمرکز شده، با نیمنگاهی به کسب مجدد قدرت، عملیات علیه دولت را از ماهها پیش و با کارشکنیهای مداوم پیشگرفت و غربیها نیز با انواع فشارهای سیاسی و اقتصادی بهدنبال این هدف بودند.
با وجود وسعت کم، لبنان بخشی از جبهه مقابله با رژیم صهیونیستی است. این کشور بهواسطه حضور حزبالله، توانسته است جغرافیای خود را حفظ کرده و دربرابر هر تجاوزی، دشمن صهیونیستی را وادار به عقبنشینی کند. برای آمریکا و بهویژه رژیمصهیونیستی انفجار بندر بیروت و سقوط دولت، ابتکاری برای برقراری مجددا موازنه در منطقه شامات بهحساب میآمد. اصلیترین هدف آمریکا و رژیمصهیونیستی در غرب آسیا، تضعیف کشورهای محور مقاومت دربرابر رژیمصهیونیستی است. درحالحاضر مشکلات رژیمصهیونیستی به دوحوزه تقسیم میشوند. درحوزه عمومی ضعفها شامل محاصره تدریجی این رژیم توسط محور مقاومت در شمال، شمالشرق و جنوب بود؛ جاییکه نیروهای حزبالله در جنوب لبنان، سوریها در بلندیهای جولان و نیروهای مقاومت فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی نیز در جنوب و از غزه مقابل تلآویو قرار گرفتهاند. مشکل دوم در این حوزه سرریز این محاصره به فضای سیاسی رژیمصهیونیستی است که پس از شکست یک عملیات نفوذ به غزه، دامنگیر فضای سیاسی این رژیم شده و باعث منحل شدن پارلمان در اواخر سال 2018 شد. برگزاری سه انتخابات زودهنگام پیدرپی ازجمله تبعات این بیثباتی سیاسی بود. رژیمصهیونیستی اما بهطور خاص نیز طی ماههای اخیر دچار چند مشکل شده است. همهگیری ویروس کرونا و عدم مدیریت آن 70 هزار نفر از هشتمیلیون ساکن فلسطین اشغالی را بهخود درگیر کرده و یکونیم میلیون بیکار روی دولت این رژیم قرار داده است. همین مساله باعث شده است تا این افراد به خیابانها آمده و اعتراضات فراگیری علیه نخستوزیر رژیمصهیونیستی بهراه بیندازند؛ اعتراضاتی که صدها بازداشتی داشته است.
غرب با درنظر گرفتن مشکلات عمومی و پیامدهای ویروس کرونا بر رژیمصهیونیستی سعی کرد با فشارهای مختلف بهویژه درزمینه اقتصادی بهمیزان لازم لبنان را تضعیف کرده تا مانع از برگشتن موازنه منطقهای بهضرر تلآویو شود. بر همین اساس دولت حسان دیاب، نخستوزیر لبنان که از زمستان گذشته برسرکار آمده بود طی هفتماه با فشارهای گسترده اقتصادی روبهرو شد. سقوط چندباره ارزش پول ملی یکی از این مشکلات بود. با وجود این دیاب با کمک متحدانش توانست درمیانه همهگیری ویروس کرونا و تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی غرب، لبنان را باثبات نگه داشته و امور مختلف را اداره کند. ادامه این روند میتوانست پیامدهای خطرناکی برای رژیمصهیونیستی داشته باشد. بههمیندلیل نیاز به ابتکاری احساس میشد تا وضعیت لبنان را نیز مانند رژیمصهیونیستی بحرانی کند؛ ابتکاری که در انفجار مشکوک و بسیار نامعمول بندر بیروت متجلی شد.
هدف مشترک؛ استراتژی متفاوت
اظهارات امانوئل مکرون؛ رئیسجمهور فرانسه در لبنان درباره اصلاحات سیاسی و خطونشان کشیدن او برای جریانهای سیاسی نشان میداد که کشورهای اروپایی به رهبری فرانسه و با حمایت آمریکا و همراهی عربستانسعودی، بهدنبال اجرای نقشهای خاص در لبنان هستند. گفته میشود مکرون ازسوی جبهه غربی-عربی نقش اصلی را در این پرونده بهعهده دارد. پاریس بهدلیل نفوذ ریشهدار در لبنان هم شناخت بیشتری از این کشور دارد و هم از حمایتهای بیشتری بهره میبرد.
کشورهای غربی در گذشته با حضور مستقیم نظامیان آمریکایی و فرانسوی و نیز حمایت تسلیحاتی از نیروهای فالانژ دستبالا را در ساختارهای امینی لبنان داشتند اما ظهور حزبالله باعث تفوق این گروه بر دیگر جریانات نظامی لبنانی شد. دو شکست رژیمصهیونیستی از حزبالله که نخستینبار در جنگ 18ساله آزادسازی جنوب لبنان طی سالهای 1982 تا 2000 رخ داد و نیز جنگ 33روزه سال 2006 قدرت منطقهای از نظر نظامی-امنیتی به حزبالله بخشید. قدرتی که این گروه از سال 2011 و درگیرشدن در بحران سوریه نیز آن را اثبات کرد. حزبالله پس از دراختیار گرفتن امور امنیتی در سالهای اخیر به حوزه سیاسی نیز نفوذ کرده و وزارتخانههایی را در دولت این کشور در دست گرفته است. همپیمانی با جنبش شیعی امل و اتحاد میان شیعیان و جستوجو برای یافتن متحدانی میان مسیحیان مانند میشل عون رئیسجمهور لبنان و نیز میان اهل تسنن مانند حسان دیاب، نخستوزیر مستعفی این کشور نشانگر موفقیت طرح سیاسی حزبالله است. کشورهای غربی در سالهای گذشته بهطور ویژه بهدنبال خلعسلاح حزبالله با فشارهای نظامی و سیاسی بودند اما درنهایت این پروژه با تثبیت قدرت نظامی این گروه و آغاز نفوذ سیاسی آن شکست خورد. به همین دلیل آنها نگران هستند با تسلط سیاسی حزبالله بر فضای سیاسی لبنان، این گروه در مرحله بعدی نبض جریان اقتصادی را نیز در دست بگیرد. آنها اینبار بهدلیل ناتوانی از کابرد سلاح علیه حزبالله خودداری کرده اما سعی میکنند با فشارهای سیاسی و اقتصادی دست حزبالله را از دولت لبنان کوتاه کنند.
تضعیف حزبالله لبنان به هر شکل ممکن، یکی از اهداف کشورهای غربی در لبنان است. اما درباره جزئیات این اقدام، میان آنها اختلافنظرهایی وجود دارد. برخی کشورها بهخصوص فرانسه این نگرانی را دارند که درصورت اشتباه در اجرای برنامه، حزبالله همانند دفعات پیشین با مدیریت صحنه، قدرت بیشتری کسب کند و لبنان را به مسیری که میخواهد سوق دهد. نقشآفرینی آنان در فضای سیاسی لبنان باعثشده با وجود نفوذ حزبالله، لبنان همگرایی حداکثری با ایران و چین نداشته باشد. دبیرکل حزبالله لبنان، تاکنون بارها بر لزوم همکاری با ایران و چین و فاصله گرفتن از اروپا و آمریکا تاکید کرده است. نصرالله ماه گذشته 17 تیرماه (7 جولای) در سخنانی اعلام کرده بود دولت ایران حاضر است به دولت لبنان سوخت فروخته و پول آن را به ارز ملی لبنان دریافت کند؛ پیشنهادی که میتواند ضمن تامین نیازهای لبنان باعث تقویت ارزش پول لبنان نیز بشود. حزبالله همچنین از دولت این کشور خواسته بود درمقابل فشار غربیها به سمت همکاری با چین برود تا بتواند سرمایهگذاریهای پکن را بهسمت خود جلب کند. دلیل این پیشنهادهای حزبالله، ناکام گذاشتن فشار سیاسی و اقتصادی برای دور ساختن حزبالله از فضای سیاسی این کشور بود.
امانوئل مکرون و فرانسه میدانند اگر بهدنبال بیرون راندن کامل حزبالله از سیاست لبنان باشند، با مقاومت روبهرو شده و احتمالا حزبالله با تثبیت خود در فضای سیاسی فرآیند تغییر شرکای تجاری بیروت را تسریع خواهد کرد. شاید به همین دلیل است که مکرون در نخستین جلسه خصوصیاش با روسای فراکسیونهای پارلمانی لبنان با محمد رعد، رئیس فراکسیون «وفا به مقاومت» وابسته به حزبالله دیدار کرد. نگرانیهای فرانسه از نابلدیهای سیاسی آمریکا و عدم شناخت واشنگتن از فضای داخلی لبنان باعث شده او در گفتوگو با ترامپ، تذکرات لازم در این زمینه را به او بدهد. اوایل هفته جاری یکی از مقامات دفتر ریاستجمهوری فرانسه به رسانهها گفت مکرون در گفتوگوی تلفنی با ترامپ خاطرنشان کرده تحریمهای آمریکا علیه حزبالله لبنان به ابزاردست طرفهایی مانند ایران تبدیل شده که او خواستار تضعیف آنهاست. مقام کاخ الیزه اضافه کرده است: «مکرون به ترامپ گفت درمورد لبنان واقعیت این است که سیاست فشار یا بیتفاوتی از جانب ایالات متحده و برخی کشورهای حاشیه خلیج [فارس] میتواند به ابزاردست کسانی نظیر ایران و حزبالله تبدیل شود که او خواستار تضعیف آنهاست.» فرانسه میخواهد با احتیاط و ظرافت بیشتری در لبنان مداخله کند و حرکات تند و سریع آمریکا را که برمبنای زور صرف هستند بهعنوان موانع پیشبرد برنامه مهار حزبالله میداند.
«نواف سلام» و دولتی بهاصطلاح بیطرف
با استعفای دولت دیاب، امانوئل مکرون به آنچه در این کشور دنبال میکرد، یک گام نزدیکتر شد. سال گذشته و پس از استعفای سعدالحریری از نخستوزیری و کنارهگیری جریانات سیاسی طرفدار غرب از حضور در دولت، زمینهساز تشکیل دولتی بدون حضور این جریانات شد. احزاب غربگرا در ابتدا گمان میکردند جناح مقابلشان قادر به تشکیل دولت نیست اما پس از تکمیل کابینه، آنها همچنان به کنارهگیری خود به امید ساقطشدن دولت بهدلیل مشکلات اقتصادی ادامه دادند. این اتفاق با وجود کارشکنیهای متعدد نیفتاد اما پس از انفجار اخیر، شرایط برای رخدادهای بعدی آماده شد. حالا و پس از سقوط دولت، امانوئل مکرون که در سفر خود به لبنان از تشکیل دولت وحدت ملی صحبت کرد که در آن احزاب غربگرا نیز حضور داشته باشند، خود را در موضعی برتر دیده و از دولت اصطلاحا «بیطرف» سخن گفته است. کاخ الیزه بهتازگی اعلام کرده سخنان مکرون درباره «دولت وحدت ملی» اشتباه ترجمه شدهاند. آنچه اکنون جبهه غربی مطرح کرده دولت «بیطرف» است. این جبهه برای تشکیل دولت بیطرف «نواف سلام» را معرفی کرده است. نواف سلام همان فردی است که پس از استعفای حریری، آمریکا قصد داشت او را به نخستوزیری برساند. این مساله حتی به دلخوری حریری از واشنگتن نیز منجر شد. بههرحال در جلسه رایگیری پارلمان 128 عضوی لبنان برای انتخاب نخستوزیر حسان دیاب 69 رای و نواف سلام 14 رای آورد و از میدان خارج شد. حالا محور آمریکا قصد دارد فردی را که اقلیتی 10 درصدی به او رای دادهاند، با زور به نخستوزیری برساند.
حزبالله مهارشدنی است؟
با وجود این رخدادها، مهمترین مساله در لبنان و آینده آن، حزبالله لبنان است. اینکه آیا حزبالله همچنان بخشی از قدرت در این کشور خواهد ماند یا اینکه محور غرب میتواند او را مهار کند، سوالی است که آینده لبنان را رقم خواهد زد. در انفجار اخیر بیروت، اصلیترین پایگاههای حمایتی جریانات مسیحی و سنی طرفدار غرب تخریب شدهاند. بندری تخریب شده است که منبع اصلی درآمد و فساد احزاب نزدیک به غرب است. درکنار آن، قدرت جریان غربی-عربی در شرایط همهگیری کرونا برای کمک و اثرگذاری به لبنان بسیار کم شده است. مجموع این شرایط نشان میدهد دست غرب نیز برای حمایت از جریان 14 مارس در لبنان، آنقدرها باز نیست. شاید اگر انفجار بیروت قبل از همهگیری اتفاق میافتاد یا هنگام وقوع انفجار اصلا کرونا وجود نداشت، غرب میتوانست حداکثر بهرهبرداری را از آن انجام دهد. کرونا در اروپا 15 میلیون بیکار و در آمریکا 45 میلیون بیکار روی دست دولتها گذاشته است. چنین آماری درکنار کوچک شدن اقتصاد کشورها، توانایی کمک به جریانهای همسو در لبنان را به این کشورها نمیدهد. برای عینیتر شدن این مساله باید به سال 2018 و جریان برگزاری کنفرانس «سدر» در پاریس اشاره کرد. در آن زمان کشورهای غربی برای کمک مجموعا 11 میلیارد دلاری به لبنان اعلام آمادگی کرده بودند.
در کنفرانس اخیر که پشتیبان آن امانوئل مکرون برای جمعآوری کمک به لبنان بود کشورهای حاضر تنها برای کمک 300 میلیون دلاری اعلام آمادگی کردند. البته لازم به ذکر است کمکهای 11 میلیارد دلاری کنفرانس سدر تاکنون به دولت لبنان پرداخت نشده است ولی تفاوت این دو رقم بهخوبی وضعیت فعلی اروپا و آمریکا را به نمایش میگذارد. آیا این کمکهای ناچیز میتواند بحران اقتصادی لبنان را مهار کند و جریانهای همسو با غرب را در راس قدرت نگاه دارد؟ در کشوری که بدهی نزدیک به 120 میلیارد دلاری دارد و انفجار اخیر حدود 5 میلیارد دلار به آن ضربه زده، کمکهای 300 میلیون دلاری، بیش از یک شوخی تلخ معنا ندارد. حتی اگر این کمکها به چندمیلیارد دلار هم میرسید، حزبالله لبنان اکنون جدا از توان نظامی و قدرت دفاعی، بخشی از قدرت سیاسی در لبنان است و این قدرت را در کشوری که آرا براساس طائفه و شکافهای مذهبی شکل گرفته، کسب کرده است. علاوهبر این، مگر دولتهای پیشین در لبنان و ازجمله دولت حریری از حامیان حزبالله بودند که اکنون با روی کار آمدن دولتی نزدیک به غرب، حزبالله دچار مشکل شود؟ قدرت سیاسی حزبالله او را در هر دولتی بخشی از قدرت خواهد کرد و از همینرو حتی افرادی همچون حریری با پشتوانه قدرتمند داخلی و خارجی نتوانستهاند پروژه تضعیف یا مهار این جنبش را به سرانجام برسانند.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار