15 نکته درباره برنامه مشترک احتمالی ایران و چین
چرا برخلاف ادعای رسانه‌های غربی که برنامه همکاری ایران و چین را استعماری خوانده‌ و حتی وزارت‌خارجه آمریکا آن را «ترکمانچای دوم» دانسته بود، از اساس باطل و ادعایی غیرواقعی با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی ایران است؟
  • ۱۳۹۹-۰۵-۲۱ - ۱۵:۲۲
  • 00
15 نکته درباره برنامه مشترک احتمالی ایران و چین
منافع راهبردی تهران-پکن عامل پیشبرد قرارداد
منافع راهبردی تهران-پکن عامل پیشبرد قرارداد

  به گزارش «فرهیختگان»، در هفته‌های اخیر حجم گسترده‌ای از اظهارنظرها و تحلیل‌های مختلف در رابطه با روابط ایران و چین و آینده آن و به‌طور مشخص برنامه همکاری جامع 25 ساله دوکشور در رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر شده است. درباره همکاری دوکشور باید چندمساله را مدنظر قرار داد و از هم تفکیک کرد؛ بخش اول ماهیت این برنامه، بخش دوم روابط ایران و چین، بخش سوم مواضع کشورهای مختلف به‌ویژه آمریکایی‌ها درباره این روابط و بخش چهارم مزیت‌های ایران و چین برای یکدیگر است که باید به آنها به‌صورت جداگانه پرداخته شود. بخش پنجم نیز به بررسی اینکه نکته خواهد پرداخت که چرا برخلاف ادعای رسانه‌های غربی که برنامه همکاری را استعماری خوانده‌ و حتی وزارت‌خارجه آمریکا آن را «ترکمانچای دوم» دانسته بود، از اساس باطل و ادعایی غیرواقعی با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی ایران است؟ و پس از آن در شبکه‌های اجتماعی نیز این ادعا به شکل‌های مختلف بازنشر داده شده است.

1 -بخش نخست سند همکاری جامع ایران و چین، یک برنامه است. این سند نه توافقنامه و نه معاهده و نه چیز دیگری است. اگر بخواهیم آن را تحلیل و ارزیابی کنیم باید چندمساله را درنظر بگیریم. مساله نخست بیانیه‌ای است که ایران و چین پنج سال گذشته در جریان سفر آقای شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین به ایران صادر کردند. برخلاف آنچه گفته می‌شود این برنامه نتیجه رویکردهای آمریکا در دوره ترامپ بوده، باید گفت که ریشه برنامه به قبل از دوران ترامپ و یک‌سال آخر دوره اوباما بازمی‌گردد. در سال 94 که رئیس‌جمهور چین به تهران سفر کرد، ایران و چین مناسبات‌شان را به «مشارکت جامع استراتژیک» ارتقا دادند. این مناسبات سه پایه مشارکتی، جامعیت و استراتژیک دارد. وقتی دوکشور یک رابطه طولانی‌مدت و راهبردی را تعریف می‌کنند، قاعدتا باید برای آن برنامه‌ریزی کنند. به‌همین‌دلیل دوکشور درهمان بیانیه تهران، براساس ملاحظات‌شان برنامه 25 ساله تعریف کردند تا پس از آن حوزه‌های همکاری را تعریف کنند. قرار بود برنامه ازسوی دوطرف تبیین شود، ولی به‌دلایل مختلف تا امروز تدوین این برنامه طول کشیده است. اخیرا برنامه ازسوی ایران به طرف چینی ارائه شده و طرف چینی هنوز آن را تایید نکرده است. بر همین اساس می‌توان گفت آنچه در فضای مجازی و رسانه‌ها تحت‌عنوان برنامه همکاری ایران و چین منتشر شده، قابل استناد نیست و وزارت‌ خارجه هم آن را تایید نکرده، زیرا این یک برنامه دوجانبه است و دوطرف باید آن را تایید کنند. شاید چینی‌ها بخشی از برنامه را تایید نکنند یا دو بند به آن اضافه یا کم کنند. ما اخلاقا و عقلا باید بایستیم و منتظر باشیم تا چینی‌ها هم برنامه را تایید کنند و بعد راجع به آن تحلیل کنیم. با این حساب می‌توان گفت حجم گسترده‌ای از تحلیل‌ها درباره این برنامه، خالی از صحت است، چراکه هنوز چیزی از طرف چینی اعلام نشده است.

2 -برنامه همکاری ایران و چین، نقشه‌راه بیانیه پنج سال قبل است. اگر کسی به‌دنبال اطلاع از محتویات برنامه باشد با مطالعه بیانیه متوجه محورهای کلی می‌شود. این محورهای کلی در سند همکاری دوکشور، به‌روزتر شده و جزئی‌تر تشریح شده است. در سند حوزه‌هایی که ایران و چین براساس آن برای مناسبات راهبردی‌شان برنامه‌ریزی کرده‌اند، تمام حوزه‌ها ازجمله آموزشی، انرژی، اقتصاد، تجاری، فرهنگی و حتی اعزام دانشجو را دربرمی‌گیرد. علاوه‌بر محتوای برنامه، مساله بعدی در برنامه نسبت آن با ایده «یک کمربند-یک جاده» است. ابتکار این ابرپروژه از سوی رئیس‌جمهور چین مطرح شده و امروزه این طرح بر تمام مناسبات چین سایه افکنده است. اگر تحلیلگری با ابعاد این پروژه آشنا باشد، می‌تواند بخشی از برنامه‌های راهبردی ایران و چین در آینده را تحلیل کند.

3 -بخش دوم روابط دوجانبه ایران و چین در چارچوب این برنامه مورد توجه قرار می‌گیرد. پنج‌سال قبل ایران و چین به این جمع‌بندی رسیدند که روابط‌شان را مشارکتی، راهبردی و جامع کنند. مشارکتی یعنی این روابط رقابتی نیست، چراکه ایران و چین با هم در حوزه‌های بین‌المللی رقابتی ندارند. در سال‌های گذشته چین نگاهش به ایران راهبردی نبوده، چراکه ایران هم نگاهش به چین راهبردی نبوده است. با این‌حال اکنون دوکشور برای اینکه روابط‌شان را جامع و استراتژیک کنند، اعلام آمادگی کرده‌اند. برای تحقق چنین امری نیاز به لوازمی است. در‌حال‌حاضر روابط ایران و چین راهبردی نیست، زیرا مردم، متخصصان و حتی مقامات ما چین را نمی‌شناسند. بهترین نمونه همین بررسی مطالب رسانه‌ها، اظهارنظر مقامات سابق و برخی نماینده‌ها درباره همکاری با چین است. زمانی که قرار است دوکشور روابط طولانی‌مدت را دنبال کنند، باید ابتدا همدیگر را بشناسند. درشرایط فعلی با استناد به آمار رسمی منابع چینی (گمرک و وزارت اقتصاد) سطح روابط ایران و چین کاهش ملموسی داشته است. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران و یکی از مهم‌ترین کشورها در نظام بین‌الملل، روابطش با ایران در ماه‌های اخیر به دلیل دو معضل کرونا و تحریم‌های آمریکا به‌طور مستقیم ضربه خورده است. فروش نفت ایران به چین در ماه گذشته میلادی به کمترین میزان خود از سال 2007 تا امروز رسیده است. مناسبات تجاری ایران و چین بیش از 60 درصد کاهش داشته و این عدد عجیبی برای ماست. بخش اعظم این کاهش تجارت به‌دلیل کاهش واردات چین از ایران بوده است. این وضعیت نشان می‌دهد که ضربات آمریکا به ایران تاثیر خود را گذاشته است. در چنین شرایطی به‌جای اینکه نخبگان نگران باشند و دغدغه کاهش روابط را داشته باشند، در دام خط رسانه‌ای که از غرب آغاز شده و متاسفانه افکار عمومی و برخی از رسانه‌ها را تحت‌تاثیر قرار داده، افتاده‌اند. رسانه‌های غربی مدعی شده بودند ایران کیش را به چین می‌فروشد و مسئولان ایران وطن‌فروش هستند.

4- بخش سوم در روابط ایران و چین نمی‌توان آمریکا را درنظر نگرفت. تحریم‌های آمریکا در روابط ایران و چین یک مزاحم است. همکاری 25 ساله ایران با چین به‌معنای آغاز دوران افول آمریکا نیست. چین مناسباتش را با کشورها تفکیک کرده است. پکن با رژیم‌صهیونیستی رابطه دارد، با آمریکا رابطه دارد با عربستان رابطه دارد و با ایران هم رابطه دارد. منتها چارچوبی که برای روابط با ایران تنظیم کرده دارای سه اصل مشارکت، جامعیت و استراتژیک بودن است. این چارچوب مترقی و نشان‌دهنده جایگاه جمهوری اسلامی درنظر مقامات چین است. وقتی کشوری مثل چین که عضو شورای امنیت و یکی از قطب‌های تعیین‌کننده در جهان است، با کشوری برنامه 25 ساله می‌‌بندد، یعنی حداقل تا دودهه آینده به ثبات و امنیت در کشور طرف همکاری مطمئن است.

5 -روابط ایران و چین به‌طور مستقیم ارتباطی به آمریکا ندارد. اینکه ایران به چین نفت بفروشد یا چین در ایران قطار سریع‌السیر درست کند، توافقی دوجانبه براساس نیازها و منافع مشترک دو کشور است، اما تعریف آمریکا از مناسبات بین‌المللی باعث می‌شود شروع کند به فشار وارد کردن به ایران و چین. ایران و چین مناسبات‌شان را در چارچوب منافع دوجانبه و روابط بین‌الملل تعریف کرده‌اند. چین هم به‌عنوان کشوری که خودش را در عرصه بین‌الملل یک کشور مسئولیت‌پذیر می‌داند، پای رابطه‌ با ایران ایستاده است. اخیرا در رابطه با تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا اظهارنظری علیه ایران و چین داشت، چین اعلام کرد که روابط ما با ایران براساس منافع دوجانبه و مصالح دوکشور است و هیچ‌منافاتی با امنیت بین‌الملل ندارد. سخنگوی وزارت خارجه چین از تمثیلی در زبان چینی بهره برد و به پمپئو گفت اگر این رویکرد را ادامه بدهید، انگار با سبد حصیری می‌خواهید از رودخانه آب بیاورید. با توجه به مداخلات و تهدیدهای آمریکا علیه چین و ایران یکی از مسائلی که بر این برنامه سایه خواهد افکند، بحث تحریم‌هاست. ایران و چین تحریم‌های آمریکا را قبول ندارند و درعین‌حال برنامه طولانی‌مدت تنظیم کرده‌اند و قاعدتا باید به تحریم‌ها نیز توجه داشته باشند.

6 -در سند همکاری جامع، مساله چندجانبه‌گرایی هم مورد تاکید قرار گرفته و مشخص است که سایر کشورها نیز می‌توانند از آن نفع یا ضرر ببرند، مثلا اگر کریدوری در ایران تعریف شود، کشورهایی که دو سوی این کریدور هستند، از آن نفع می‌برند یا اگر راه (ریلی، جاده‌ای یا دریایی) بین ایران و چین تعریف شود، به‌طور حتم موجب آبادانی کشورهای اطراف خواهد شد. این بخش مثبت قضیه است، اما یک بخش منفی هم وجود دارد؛ در نوک پیکان کشورهای منفی آمریکاست. ایران و چین اعلام کرده‌اند که جدا از دخالت آمریکا کارشان را انجام می‌دهند. با این‌حال باید دقت داشته باشیم که چینی‌ها حداقل برای میان‌مدت برنامه رویارویی مستقیم با آمریکا را ندارند و دنبال این نیستند که آمریکا افول کند و چین جایگزین آن شود. پکن نه ظرفیت و نه چنین علاقه‌ای دارد. حضور آمریکا در جایگاه قدرت برتر، بخشی از مسئولیت‌های چین را کم می‌کند. تعریف چینی‌ها برای آینده، یک جهان چندقطبی است. در مناسبات چین و آمریکا، پکن به‌هیچ‌وجه دنبال تنش و گرفتن جای آمریکا نیست.

7 -درباره رفتار آمریکا در روابط ایران و چین، با نگاه چینی این مساله قابل تحلیل است. چینی‌ها معتقدند از چندسال قبل و حتی پیش از روی کار آمدن ترامپ، سیاست سابق آمریکا درباره چین تغییر کرده بود؛ قبلا آمریکایی‌ها درباره چین سیاست چماق و هویج را داشتند و یک دوره‌هایی سخت و یک دوره‌هایی نرم برخورد می‌کردند، اما چینی‌ها معتقدند بعد از پیشرفت اقتصادی چین و ارتقای جایگاه چین در نظام بین‌الملل، آمریکا به این نتیجه رسید که چین یک تهدید استراتژیک است و این را عملا در اسناد امنیت ملی آمریکا اعلام کرده‌اند. چینی‌ها بعد از این رویکرد علیه پکن، نیازی به مدارا با آمریکا نمی‌بینند. خنجر آمریکا درمقابل چینی‌ها تیزتر شده و رد آن را در مسائل هنگ‌کنگ، تایوان و رخدادهای بخش مسلمان‌نشین چین می‌توان دید. از همه واضح‌تر جنگ تجاری دوطرف است که وارد فاز جدیدی شده است. نکته مهم نگاه چین و ضدحمله چین است. چینی‌ها امروز در عین اینکه دنبال رویارویی مستقیم نیستند، سیاست پینگ‌پنگی را انتخاب کرده‌اند که ریشه در متون قدیمی چینی دارد. آنها یک استراتژی دارند که می‌گوید درمقابل دشمن ابرقدرت تا جایی‌که می‌شود مدارا کن بعد از آن اگر یکی زد، یکی بزن والا او دومین ضربه را هم می‌زند. بر همین اساس در جنگ تجاری، بلافاصله پس از تعرفه بستن آمریکا در ساعت دو بامداد، وزارت بازرگانی لیستی از تعرفه روی کالای آمریکایی منتشر کرد و تا صبح صبر نکرد یا بلافاصله پس از بستن کنسولگری‌شان در آمریکا، یک کنسولگری آمریکا را بستند. چین می‌گوید جا برای همه برای برد- برد هست.           

8 -یک نکته قابل‌توجه در روابط دو کشور این است که تا جایی‌که ایران موفق شود اقدامات ضدایرانی آمریکا را به گوشه رینگ یکجانبه‌گرایی بکشاند، در تعامل با چین موفق است. در برجام چارچوبی تعریف شد که براساس آن آمریکا در گوشه رینگ قرار گرفت. تا وقتی این فضا را ادامه بدهیم که تحریم‌های آمریکا علیه ایران حمل بر یکجانبه‌گرایی و مخالفت با موازین بین‌المللی و قطعنامه‌ها باشد، چین با ما همراه است. چین خودش را یک کشور مسئولیت‌پذیر براساس معاهدات و چارچوب‌های بین‌المللی می‌داند و تا زمانی که معاهدات و قطعنامه‌ها پشت ایران باشد، تحریم‌ها را دور می‌زند، ولی اگر از آن چارچوب‌ها خارج شویم، چینی‌ها با ما همراه نخواهند بود. در گذشته مواردی وجود داشته که چین علیه ایران در شورای امنیت رای داده است.

9- بخش چهارم باتوجه به اینکه چارچوب روابط دو کشور مشارکتی است، طبیعتا برای دو طرف سود دارد. گاهی یک کشور در کشور دیگری هزینه می‌کند و در کوتاه‌مدت و میان‌مدت برداشتی ندارد، اما ایران و چین مشارکت می‌کنند، چون مزایایی برای دو طرف دارد. چین در دو حوزه به ایران نگاه طولانی‌مدت دارد؛ یکی بحث انرژی است. ایران به‌عنوان منبع تامین انرژی پایدار برای چین، وابسته به هیچ طرفی نیست. همزمان با کاهش شدید نفت از ایران، آمار منتشرشده از خرید نفت عربستان، برزیل و روسیه ازسوی چین رکورد زده است. این نکته را باید درنظر گرفت که روسیه با چین در مواردی رقابت استراتژیک دارند. طرف عربستان نیز باتوجه به ارتباطش با آمریکا، منبع قابل اعتمادی نیست و با یک اشاره آمریکا می‌‌تواند شیر نفت به‌سمت چین را ببندد و برزیل هم چنین شرایطی دارد. ایران تنها کشوری است که چین می‌‌تواند روی آن حساب باز کند. این چیزی است که چینی‌ها هم آن را بیان می‌کنند. حوزه دیگر ژئوپلتیک ایران به‌لحاظ نفوذ، موقعیت جغرافیایی و سیاسی است. ایران جایگاه مهمی در غرب آسیا دارد و به‌عنوان یک پل بین آسیای شرقی و غربی و اروپا نقش ایفا می‌کند. از قدیم ایران جایگاه پل بین چین و جهان غرب را داشته است. کالاهای چینی همه از سرزمین پارسیان عبور می‌کرد و به غرب می‌رسید. امروز هم همین مساله چه از جانب دریا و چه خشکی، صادق است. این نگاه چینی‌ها به ایران است، اما در سال‌های گذشته به‌دلیل غفلت‌های ما، چینی‌ها در حوزه‌هایی با آسیای مرکزی کار کردند. کشورهای آسیای مرکزی به‌شدت تحت تاثیر روسیه هستند و همکاری درازمدت با آنها به نفع چین نیست، ولی ایران و عبور از ایران به نفع چین است.

10 -نگاه ایران به چین اما جامع است. چین کشور مهمی در دنیای امروز است و کشورهای مختلف روابط طولانی‌مدتی را با چین دنبال می‌کنند. این رابطه به‌قدری پراهمیت است که دشمنان چین هم روابط اقتصادی با این کشور را رها نمی‌کنند. اصلی‌ترین دشمنان چین کشورهایی هستند که اصلی‌ترین روابط را با چین دارند. آمریکا یکی از بزرگ‌ترین شرکا و دشمنان چین است. عربستان و رژیم‌صهیونیستی به‌لحاظ ایدئولوژی با چین مخالفند ولی با پکن روابط دارند. چین کارخانه دنیاست. ما با یک بازار یک میلیارد و 400 میلیون نفری طرفیم. برای کشور ما که جهش تولید را مطرح می‌کند، این بازار قابل چشم‏پوشی نیست. ما از منطقه مسلمان‌نشین چین غافلیم ولی ترکیه در آن دارد کار می‌‌کند. استان‌هایی در چین وجود دارد که جمعیتش نزدیک به دو برابر ایران است. ما در IT، هوش مصنوعی، توسعه میادین نفتی و تجهیزات توسعه‌محور در حوزه پالایشگاهی، تجهیزات هوانوردی و خودرو به تکنولوژی چین نیاز داریم. درحال‌حاضر همه کشورهای دنیا یک ایستگاه فضایی بین‌المللی دارند ولی چین درحال ایجاد یک ایستگاه فضایی ملی است و مراحلش را یکی پس از دیگری طی کرده است. چین در طول تاریخ به‌عنوان یک کشور شرقی، روابط خصمانه‌ای با ایران نداشته است.

11 -بخش پنجم در فضای مجازی مطالبی مطرح شده است که شاید برنامه 25 ساله ایران-چین استعمارگرایانه باشد. این موضوع را می‌‌توان از چند جهت تحلیل کرد. مساله اول آنکه عنوان این اقدام، «برنامه» است و یک برنامه هیچ‌وقت نمی‌تواند کشوری را استعمار کند. معاهده شاید بتواند استعمارگرایانه باشد اما یک برنامه روی کاغذ است و می‌توان آن را اجرا نکرد. دوطرف در برنامه هیچ تعهدی به یکدیگر نمی‌دهند. برنامه به معنی نقشه راه است و کسی تاکنون با نقشه راه استعمار نشده. فرض کنید ایران و چین می‌خواهند برای تجهیز ناوگان هوایی ایران طبق بند فلان بیانیه فلان و برنامه 25ساله همکاری بین دو کشور توافقی امضا کنند و چین به ایران قطعات هواپیما صادر کند. در این مرحله تیمی از سازمان هواپیمایی کشوری ایران باید به چین سفر و با آنها مذاکره کند. بعد از اینکه به توافق رسیدند، متنی آماده می‌شود. این متن را دوطرف امضا می‌کنند و پس از آن اجرایی می‌شود. در این مرحله است که می‌توان بررسی کرد که آیا این توافق به ضرر ایران بوده یا خیر. این شمای کلی از این برنامه است که در آینده اتفاق می‌افتد.

12- مساله دوم این است که برنامه منتشرشده را چینی‌ها برای ایران ننوشته‌اند. اگر چینی‌ها آن را به ما دیکته کرده بودند، می‌‌گفتیم شاید چینی‌ها می‌‌خواهند ما را استعمار کنند. این برنامه متنی است که محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران به چین برده و به چینی‌ها ارائه کرده است. ایران منتظر است تا چینی‌ها نظرشان را درباره آن اعلام کنند. مگر اینکه بگوییم وزارت خارجه ایران می‌‌خواهد کشورش را استعمار کند و اینجا اصلا مساله دیگری به وجود می‌‌آید. اینکه برنامه‏ای را خود ما به چینی‌ها بدهیم، بعید است به‏گونه‌ای باشد که ایران را استعمار کند. طبعا ما منافع خودمان را درنظر می‌‌گیریم و قطعا چینی‌ها نیز منافعی را برداشت می‌‌کنند و اگر برداشت نکنند اصلا وارد چنین همکاری‌هایی نمی‌شوند. چینی‌ها به‌دنبال برد-برد هستند و اگر منافع‌شان تامین نشود وارد نمی‌شوند. نه تعارفی دارند، نه عقد اخوتی بسته‌اند و نه ترسی دارند و نه خجالتی هستند، جایی که منافع چین تامین نشود، وارد نمی‌شوند. با عربستان، آمریکا و دیگر کشورها نیز همین‌گونه‌اند. از اساس دیگر کشورها نیز باید همین‌گونه هم باشند.

13 -مساله سوم به آگاهی ما از ذهن چین برمی‌گردد. ما باید به نگاه راهبردی چینی‌ها در ابعاد بین‌المللی آگاهی داشته باشیم. چیزی که چین در میان‌مدت و نه در بلندمدت درنظر دارد. در بلندمدت نمی‌دانیم چه اتفاقی می‌‌افتد و شاید چین کشوری مانند آمریکا شود. همه درحال بحث هستند که این چینی که امروز برخاسته و قدرت جهانی شده است اگر در آینده ابرقدرت شود، چه می‌‌کند؟ آن چیزی که با آن در این موضوع کار داریم میان‌مدت است. اگر ما سرخط‌های اصلی استراتژی چین را مطالعه کنیم برای آینده جهان در میان‌مدت چین برنامه ابرقدرت شدن ندارد. برنامه چین این است که یکی از قطب‌های قدرتمند جهان شود. خاورمیانه تا چند سال قبل در سیاستگذاری مقامات چینی جایگاه مهمی نداشت. تمرکز چین روی ژاپن، کره‌جنوبی، کره‌‏شمالی و روسیه بوده است. این مسائل نگاه چین را برای ما روشن می‌‌کند. امروز چینی‌ها درحال گسترش روابط با غرب هستند، علاقه‌مند به حضور در خاورمیانه هستند که جمهوری اسلامی نیز به این مساله کمک می‌‌کند و می‌‌تواند کمک‌های بیشتری نیز ارائه دهد. در آفریقا نیز چینی‌ها حضور پیدا کرده‌اند اما آیا این موارد به معنای استعمار است؟ وقتی نگاه رهبران چین درباره آینده جهان را بررسی می‌‌کنید چنین چیزی از آنها برداشت نمی‌شود البته ممکن است آنها بخواهند نفوذشان را گسترش دهند. در ایران مطرح شد که چین می‌‌خواهد جزیره کیش را بخرد و یا اینکه پنج هزار سرباز چینی قرار است بیایند و در جنوب ایران مستقر شوند. اولین سوالی که باید از سوی مردم و کارشناسان مطرح می‌‌شد این بود که این تعداد نیرو برای چه باید مستقر شوند؟ سربازان چینی به ایران بیایند که چه کنند؟ از اینجا به جایی دیگر حمله کنند؟ اگر چین بخواهد سرباز به جایی اعزام کند به جزایری که در دریای چین جنوبی درحال ساخت آنهاست، اعزام می‌‌کند. یا به مناطقی از آفریقا اعزام می‌‌کند.

14- نگاهی در ایران به برخی مسائل وجود دارد که حاصل سرگذشت تلخ کشور در برهه‌هایی از تاریخ است. ما با انگلیس، پرتغال، تزارها و آمریکا توافقات استعماری زیادی داشته‌ایم. در جایگاهی که چین در میان‌مدت برای خود درنظر گرفته استعمارگری وجود ندارد. البته در بلندمدت بحث جداست. در جهان چندقطبی عملا آن شکلی از استعمار که در دوران سابق وجود داشته امکان‌پذیر نیست. روابط چندجانبه شده است مناسبات را دو کشور تعیین می‌‌کنند، مانند برنامه 25 ساله ایران-چین.

15 - روابط با چین باعث می‌‌شود که ایران به متنوع‏سازی منابع در حوزه سیاست خارجی برسد. سیاست کلانی که در جمهوری اسلامی با عنوان نگاه به شرق مطرح شده نگاه حکیمانه‌ای است اما باید توجه داشت که هدف نگاه به شرق است و نه رفتن به آغوش شرق. اگر ایران بتواند حکیمانه روابطش با چین را تنظیم کند این اقدام می‌‌تواند از استعمار در طولانی‌مدت جلوگیری کند، به این جهت که باعث متنوع‌سازی حوزه‌های اقتصادی ایران خواهد شد و از اتکا به یک ‌طرف جلوگیری خواهد کرد. اشتباه پس از امضای برجام این بود که ایران در مواردی شرق را نادیده گرفت یا نسبت به غرب کمتر به آن توجه کرد و تعادل را حفظ نکرد. اگر توازن بین شرق و غرب در روابط رعایت شود، راهی برای استعمار وجود ندارد. اگر روابط اقتصادی ایران همزمان با فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، کره‌جنوبی، چین و روسیه برقرار باشد چگونه استعمار شکل می‌گیرد؟ اگر کشوری وارد فاز فشار شود، فورا با یک کشور دیگر جایگزینش می‌‌کنید. اگر کشورهای غربی شما را تهدید کنند، شما شرق را دارید و اگر شرق شما را تهدید کند، شرکای غربی را دارید.

 * نویسنده: حامد وفایی، استاد دانشگاه تهران

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰