به گزارش «فرهیختگان»، جمعی از کنشگران سیاسی که وجه اشتراکشان امیدواری مفرط و بیقاعده به غرب و علیالخصوص آمریکاست، برای کشور نسخه میپیچند که در روزهای پایانی دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ و با نزدیک شدن به انتخابات سوم نوامبر فرصت مناسب برای آغاز یک مذاکره فراهم شده است. این جماعت همچنان امید دارند که از مسیر مذاکره آن هم با افرادی چون دونالد ترامپ و مایک پمپئو منافع ملی کشور را تامین و مسائل داخلی را با تکیه بر توافق با آنها مرتفع سازند. از این رو در مقطع سهماه تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بهترین فرصت برای مانور و فعالیتشان فراهم است، مصطفی تاجزاده ازجمله این افراد است که روزانه تلاش میکند با استدلال جدیدی بگوید اکنون فرصت مناسبی برای گفتوگو با آمریکا و دونالد ترامپ است. برای مثال او این روزها میگوید چون ترامپ برای پیروزی در انتخابات نیازمند برگ مذاکره با ایران است، پس بهترین فرصت برای گفتوگو و تعلیق تحریم پدید آمده است.
در اینمیان البته خبرهای بدون منبع و غیرقابل اثبات و اتکایی هم هست که در فضای سیاسی تاثیر گذاشته و برخی افکار را از واقعیات دور میکند. برای مثال پایگاه خبری النشره لبنان چندی پیش در خبری مدعی شد که مذاکرات ایران و آمریکا با میانجیگری آلمان درحال انجام است. این پایگاه حتی مدعی شد که مذاکرات به مراحل پایانی خود رسیده و تنشهای اخیر ازجمله وقایع منطقهای برای فضاسازی و گرفتن امتیاز بیشتر از جانب طرفین درهمان مذاکرات است.
علاوه بر این مسعود بهنود هم در توئیتر خود از توافق برد- برد ایران با آمریکا خبر داد. در چنین فضایی رئیس دفتر رئیسجمهور یعنی محمود واعظی در سخنانی حرفهای عجیبوغریبی زده که با واقعیت سازگار نیست و میتواند اثرات سوئی در جامعه داشته باشد؛ حرفهایی که بیشتر کاملکننده پازل خبرسازیها درمورد مذاکره و توافق میان واشنگتن و تهران است و کارکرد دیگری ندارد. واعظی چند روز پیش گفت که «علامتهایی از کشورهای اروپایی و آسیایی دریافت میکنیم که همگی توضیحدهنده فرارسیدن روزهای پایانی تحریم هستند.» همچنین او مدعی شد که «شرایط در روزها و ماههای آتی بهتر خواهد شد.»
این اظهارات درحالی بیان میشود که از لحاظ منطق سیاسی هیچدلیل روشن و قابلاتکایی برای مذاکره با آمریکا یا فراهم شدن شرایط لغو یا تعلیق تحریمها فراهم نشده است. به این معنا که یک: آمریکاییها همچنان رویکرد پیشین خود را دارند، این هفته قطعنامهای را علیه برنامه دفاعی ایران و بهمنظور خنثی کردن قطعنامه 2231 به صحن شورای امنیت سازمان ملل میبرند و همچنان درتلاشند که ایران را از حیض انتفاع ساقط کنند. دو: وقایع میدانی مانند رفتن برایان هوک و جایگزینی وی با فردی تندرو چون الیون آبرامز هیچ نشانهای از تغییر شرایط ندارد. سه: نوع قوانین و فرآیندهای جاری درسیستم حقوقی و اداری ایالات متحده دقیقا عکس این ماجراست و بهسمت منتفی کردن هرگونه توافقی حرکت میکند، بهگونهای که حتی برای ترامپ هم برداشتن تحریمها یا ورود به یک مذاکره امکانپذیر نباشد. چهار: وقایع منطقهای گویای همین مساله است و درگیریهای سنگین امنیتی، اطلاعاتی و اقتصادی هم بههمین شکل توضیح میدهند که در بالاترین سطوح، درگیریها همچنان ادامه دارد و نهتنها از حجم آن کاسته نشده که جدیتر و بنیادیتر شدهاند.
علاوهبر اینها در میدان واقعیت هم اتفاق بزرگ و قابلتوجهی رخ نداده که بتوان با اتکا به آن گفت مشکلات کشور بهسرعت حل خواهند شد و فشار آمریکاییها را خنثی خواهند کرد، چراکه اساسا دولت حسن روحانی نشان داده از ایدههای نو و توان اجرایی بالا برخوردار نیست و نمیتواند مجری چنین مسائلی باشد. علاوهبر این وقوع اتفاق قابلتوجه و اثرگذار در وضعیت کشور بهویژه وضعیت اقتصادی هم مستلزم گذشت زمان خواهد بود و تصور تغییر و بهبود شرایط را در فرصتی کوتاه کمرنگ میکند. از اینرو مشخص نیست که اظهارات رئیس دفتر حسن روحانی با چه منطقی بیان شده و آیا حاضر است تبعات دادن وعدههای بیمحل و ایجاد امیدواری کاذب در مردم را برعهده بگیرد یا خیر.