به گزارش «فرهیختگان»، احسان زیورعالم، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: آوریل 2018، روزنامه نیویورکتایمز گزارشی درباره فیلمهای لبنانی آن روزها منتشر میکند. نویسندگان گزارش، مایا سلام و جومانا خطیب تیتر قابلتوجهی بر گزارش درج میکنند: این بیروتی است که آرزو داریم ببینیم. علت انتخاب این تیتر ناشی از تصویری بود که غرب از بیروت ارائه میداد، بیروتی که با جنگ داخلی 1975 لبنان برساخته شد؛ اما با واقعیت بیروت روبهروی چشمان ساکنان عروس مدیترانه در تضاد بود. بیروتی که میتوانید بهخوبی در رمان جذاب «بیروت 75» غاده السمان کشفش کنید. بیروتی که عرب بودن خودش را فراموش کرده و در تلاطم استعمار هویتش را از دست داده است.
مسافران سوری برای یافتن زندگی بهتر راهی بیروت میشوند؛ اما برای فرح، یاسمینه و ابومصطفی بیروت آن آرمانشهر فیلمهای پرزرقوبرق نیست؛ چیزی است شبیه دنیای «کفرناحوم».غرب اساسا دو تصویر از بیروت آفریده بود. یک بیروت، شهر شبهای عشرت و عیش و نوش و دوم بیروت شهری برای حضور تروریستها. هر دو تصویر هم محصول تضاد غرب با بیروت بود. بیروت چندان شرقی نبود؛ اما با غرب آنسوی مدیترانه هم شباهتی نداشت. استعمار لباس خویشتن بر تن عروس اعراب میکند و نتیجهاش ویرانشهری است که غاده السمان اراده میدهد. کمتر فیلمی را میتوان یافت که تصور این نویسنده بزرگ سوری را بازتاب داده باشد. برای همین جنگ داخلی یک اتفاق عجیب بود، همانطور که نام سال آغازش بر تارک رمان السمان میدرخشد.غربیها هنوز بیروت را همانطوری میخواهند که تصور میکنند. همان سالی که مقاله نیویورکتایمز با لحن انتقادی منتشر میشود، فیلم «بیروت» ساخته برد آندرسون و با بازی جان هام منتشر میشود. داستان میسون اسکایلز، دیپلمات سابق آمریکایی که برای نجات جان همکارانش فراخوانده میشود. فیلمی سراسر اکشن که بیروت را ملجا تروریستها تصویر میکند.
نویسندگان مقاله نیویورکتایمز در اعتراض به چنین تصویری مینویسند: «در ماه ژانویه، بسیاری از اعراب آماده جدل شدند، وقتی تریلر بیروت، با بازی جان هام منتشر شد. به نظر شهر را به یک پشتصحنه پرنور برای انفجارهای یک فیلم اکشن تقلیل داده بودند- پشتصحنهای فاقد توپوگرافی منحصربهفرد بیروت که شامل کوهها و دریای مدیترانه میشود... [فیلم] در درجه اول هزاران مایل دورتر در مراکش فیلمبرداری شده است. هیچکدام از بازیگران مطرح فیلم لبنانی نیستند و تریلر مملو از لهجههای رعبآوری است که بههیچوجه لبنانی نیستند. خوشبختانه، نمایشهای ظریفانهای از لبنان، مردم آن و واقعیتهای جنگ داخلی در فیلمها، تلویزیون و کتابها وجود دارد.» حق با نویسندگان لبنانی متن بود. بهترین راه درک لبنان، دیدن فیلمهای لبنانی است. مثلا «توهین» محصول 2017 به کارگردانی زیاد دویری که همان سال برای حضور در اسکار به آکادمی اسکار معرفی میشود. «توهین» اولین فیلم نامزدشده اسکاری لبنان بود. فیلم روایت اختلاف میان مستاجر لبنانی و مامور فلسطینی است، اشارهای به آغاز جنگ داخلی لبنان، ترور رئیسجمهور فالانژ لبنان به دست فلسطینیها و جنگی به درازای 25 سال، مرگ بیش از 100 هزار نفر و اشغال لبنان به دست رژیم صهیونیستی. بیروت خواهان جنگ دیگری نیست و این تصویری است که «توهین» بازتاب میدهد. همانطور که نادین لبکی در دو فیلم مهمش «حالا کجا برویم» و «کفرناحوم» به تصویر میکشد؛ اما این ایدهآل صرفا با اصلاحات ممکن است. فیلمهای لبنانی مدام از ناکارآمدی سیستم حکومت میگویند؛ اما آنان خواهان صلحند. در «حالا کجا برویم» اهالی روستایی متعلق به دو گروه مسلمان و مسیحی با تمام اختلافاتشان، میدانند در صلح است که میتوانند زندگی خوبی داشته باشند؛ اما آنچه این زندگی را برهم میزند، خواست مردان قدرتمند دهکده است. کمدی لبکی البته پایان تلخ و شیرینی دارد؛ اما تصویری بیریا از لبنان و لبنانی ارائه میدهد.
زیاد دویری در 1998، در اولین فیلمش، «بیروت غربی» تصویری پیشگویانه میآفریند. کشور در آغازین مراحل جنگ داخلی است و بیروت به دو بخش مسلماننشین و مسیحینشین تقسیم شده است. طارق در مدرسه حالا بهجای خواندن سرود ملی به زبان فرانسه، تصمیم میگیرد سرودی عربی بخواند. مدرسه دچار اخلال میشود و جرقه جنگ گویی با بازگشت به هویت زده میشود. حالا 22 سال بعد، امانوئل مکرون وارد بیروت میشود و خواهان سرود فرانسوی است، تصویری همانند تصویر فیلم. آیا اخلال در هویت بیروت برابر با آغاز جنگ داخلی دوم است؟ بیروت، از دید لبنانیها شهری است همواره آبستن حوادث. هنرمندانش در تمنای صلحند؛ اما دستی ناپیدا شهر را مدام به هم میریزد. مثل فیلم «کارامل» اولین فیلم نادین لبکی که بیروت پس از جنگ را به تصویر میکشد، اینبار از منظر زنها. یک آرایشگاه زنانه محل تلاقی فرهنگها و ادیان میشود. میلی برای وحدت و بودن در کنار هم وجود دارد و جریانی در مسیر بر هم زدن این آرامش، جریان منفی هیچگاه دیده نمیشود؛ اما لبکی آن را بهسوی بیروتیها سوق میدهد. گویی او خواهان روشن شدن اذهان عمومی است.جامعه روشنفکری لبنان همواره هراس فروپاشی را داشته و دارد.
کافی است نقبی به رمانها بزنیم و دریابیم در ایام جنگ داخلی نویسندگان چه مینگاشتند. متاسفانه وضعیت ترجمه آثار عربی در ایران مثبت نیست، پس با جهانی ناشناخته مواجهیم. الیاس خوری، رماننویس، روزنامهنگار و منتقد لبنانی در 1977 رمان «کوهستان کوچک» را مینگارد. رمانی که از منظر سه شخصیت، یک روشنفکر، یک کارمند بانک و یک شبهنظامی روایت میشود. نام رمان هم اشاره به منطقه تحتمحاصره اشرفیه بیروت دارد، محل سکونت مسیحیان که نقطه مکانی روایت الیاس خوری از یک جنگ خانمانسوز میشود. او که خودش درگیر مساله فلسطین بود و در مقام فعال سیاسی سعی بر احقاق حقوق فلسطینیان داشته، تصویری درخشان از پسزمینه جنگ داخلی میآفریند، تصویری که بیشتر از فیلمهای غربی بیطرفانه و گزارشگونهتر است. حالا به هالیوود برویم و ببینیم آنان از بیروت و لبنان چه ساختهاند. سال 1986، مناهم گولن، فیلمساز اسرائیلی اکشنی با عنوان «دلتا فورس» با بازی چاک نوریس و لی ماروین میسازد. فیلم داستان گروهی از تروریستهای لبنانی است که اقدام به ربایش یک هواپیمای بوئینگ 707 میکنند. نتیجه کار هم مشخص است، شرورهای عرب به دست قهرمانان آمریکایی نیست و نابود میشوند. نیروهای لبنانی سازمانیافته ایران و امام خمینی معرفی میشوند و خواهان فرود هواپیما در بیروت هستند. تصویری که گویی در سینمای آمریکا ابدی شده است. حالا بیروت در صدر اخبار است. تصویر امروز بیروت، تصویری مخدوش و ناخالص است. شاید بهزودی شاهد بازگشت تروریستهای هالیوودی به سینما باشیم؛ آن هم زمانی که بیروت خواهان تصویری دیگر است، تصویری از عدالت و کارآمدی.