• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۰۵-۱۹ - ۰۲:۰۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

تسخیر جهان با شعر

اگر مانند «دورنمات» نویسنده معاصر سوئیسی، شعر گفتن را تسخیر جهان با کلمات بدانیم، باید اعتراف کنیم که نزار قبانی در این مهم چند منزل از معاصران خود پیشی دارد و جهان شعر عاشقانه عرب در تسخیر اوست.

  به گزارش «فرهیختگان»، محمدرضا بازرگانی، شاعر طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: این روزها بعید است گوشه چشمی به اخبار بیندازیم و به نام بیروت برخورد نکنیم. شاید دور از اغراق نباشد اگر بگوییم موج انفجارات بیروت به‌حدی شدید بود که از مرزهای جغرافیایی گذشت و وادی‌های اجتماعی، سیاسی و حتی ادبی را هم درنوردید و باعث ظهور اتفاقات مختلفی شد. یکی از چیزهایی که از زیر آوار ساختمان‌های بیروت بیرون جست و همنشین تصاویر دلخراش و غم‌آلود این شهر در صفحات مجازی و حتی جراید رسمی شد، اشعار شاعر بزرگ معاصر عرب، نزار قبانی بود. اما چرا؟ علت این همنشینی چیست؟ چه چیز باعث می‌شود که اشعار شاعری که منقدان عرب او را «شاعر زن» لقب می‌دهند و دکتر ماهر حسن فهمی در شعر عاشقانه او را همتراز عمربن‌ابی‌ربیعه می‌داند، دوشادوش اخبار انفجار بیروت دهان‌به‌دهان می‌چرخد؟ چه می‌شود که این عاشقانه سرای معاصر که پدرش او را «طفل خیالاتی» خطاب می‌کند که «هرگز نه برای خودش و نه برای جهان سودی نخواهد داشت» پس از گذشت بیست و اندی سال از مرگش، صدای شکستن بغض بیروت را از اشعار او می‌شنویم. بعید می‌دانم بشود پاسخ این پرسش‌ها را در چند کلمه داد. چراکه پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند بررسی وجوه مختلف شعر نزار است که خود اگر کتابی نطلبد بی‌تردید خواستار مقاله‌ای علمی و پژوهشی است که طبیعتا در این یادداشت نمی‌گنجد، ولی تلاش بر این است تا درحد بضاعت قلم و حوصله مخاطب به نزار و شعرش بپردازیم، پاسخی هرچند مختصر به این پرسش بدهیم.

شعر عرب را همان‌طور که آریه لویا می‌گوید: «از دیرباز نمودار حکمت و آداب و عوالم فکری و اجتماعی مردم عرب شمرده‌اند، به‌طوری که شاید زندگی فرهنگی و اجتماعی هیچ ملتی در جهان بیش از قوم عرب در شعرشان طی قرون چنین انعکاس نیافته است.» نزار قبانی درچنین ملتی متولد شد، ملتی که به‌قول خودش شعر را تنفس می‌کند و موی خود را با آن شانه می‌زند و شعر را بر تن می‌کند. در شیر نوزادانش چربی شعر است و مردگانش زیر سنگی مرمرین می‌خوابند که بر آن دو بیت شعر نوشته شده است.

اما درچنین جامعه‌ای که زیر و زبرش با شعر آمیخته و به‌تبع همین موضوع تعداد شاعرانش زیاد است، چگونه نزار سری بین سرها درمی‌آورد و بزرگ‌ترین عاشقانه سرای معاصر عرب می‌شود؟ جواب را باید در زندگی نزار جست‌وجو کرد و دیدگاهش به شعر را واکاوی نمود. چراکه دید نزار به شعر همچون زندگی‌اش از طرفی وسیع و پرتجربه است، از طرفی حدفاصل سنت و تجدد است. نزار در دمشق و در خانواده‌ای که مادری سنتی و پدری متجدد داشت متولد شد. دانش‌آموخته حقوق بود و به مدت 20 سال در عرصه سیاست فعالیت داشت و رایزن فرهنگی و سفیر سوریه در کشورهای مختلف بود. به‌واسطه شغلش مدام در سفر بود؛ از قاهره تا لندن، از مادرید تا بیروت و از پاریس تا پکن. زندگی در کشورهای مختلف باعث شد به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و اسپانیولی مسلط شود که این خود برگ برنده درخشانی است در دست یک شاعر تا بتواند بدون‌واسطه با ادبیات جهان ارتباط پیدا کند و دنیای جدیدی را تجربه کند. آن هم برای شاعری همچون قبانی که شیفته تجدد بود. اما نمی‌شود دلیل جهانشمولی شعر نزار قبانی را صرفا در تسلطش به چند زبان یا سفرهای متعددش خلاصه کرد. چنانچه خود نیز شعرش را فراتر از سفر و سرزمین می‌داند و می‌گوید: «قاموس شعری من حاصل سفرهایم درون کتاب‌هاست و به هیچ سرزمین خاصی منحصر نمی‌شود؛ نه دمشقی است، نه لبنانی، نه مصری، نه فرانسوی، نه انگلیسی، نه چینی و نه اسپانیایی؛ من در شعر خویش تمام تابعیت‌های جهان را حمل می‌کنم و به یک دولت وابسته‌ام و آن دولت انسان است.» اگر شعر نزار را جدای از سفرهایش بدانیم خطا کرده‌ایم، از طرفی اگر فقط متاثر از سفر بدانیم اجحاف بزرگی کرده‌ایم در حق جهان‌بینی این شاعر. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نزار که باید در راستای همین سفرها به آن توجه ویژه‌ای داشت، این است که او با همه برخورداری از معارف و ادبیات غرب، عرب باقی ماند و مانند خیلی از متجددین هم عصر خود از اصالت خود برنگشت. حتی در کتاب «شعر، قندیل سبز» شاعران عرب را که چنان فریفته مکتب‌ها و شیوه‌های غرب شده‌اند که شعرشان سرشت و روح اصلی خود را از دست داده است، به باد انتقاد می‌گیرد و آنها را جنجال‌طلب می‌داند و با اینکه خود گرایش وافری به تجدد دارد، اما درمقابل افراطی‌گری این دسته از شاعران و در دفاع از میراث ادبی عرب می‌گوید: «وفاداری ما به شعر قدیم عرب، یک وفاداری مطلق نیست. ما خیلی خوب از موارد ضعف و مثبت آن یا درحقیقت زشتی‌ها و زیبایی‌های آن آگاهیم، ولی نه به خود و نه به دیگران اجازه اعدام دیوان شعر عرب را به بهانه آزادی‌خواهی و انقلابی بودن نمی‌دهیم.»

شعر نزار علاوه‌بر اینکه بازتاب تجربیات ناشی از سفرهای متعددش است، پیوند خوبی با مردم دارد که یکی از علت‌های آن زبان اوست. زبان شعر نزار از طرفی وام‌دار استواری زبان فصیح و کهن عرب است و از طرفی گرمی و بی‌پروایی زبان عامه مردم را در دل خود دارد. نه آنقدر سست و کوچه‌بازاری است که نتوان از آن به‌عنوان اثری فاخر یاد کرد و نه آنچنان ثقیل و دور از دسترس است که عامه مردم نتوانند از آن بهره ببرند. نزار به ادعای خودش زبان عرب را از پایگاه‌های دور از دسترس فرود آورد تا درمیان قهوه‌خانه‌ها با مردم بنشیند و با کودکان و کارگران و دهقانان سخن بگوید.

اما موضوع مهم دیگری که شاید بسیار جای تعجب داشته باشد این است که چطور اشعار شاعری که غالب مفاهیم آثارش را زن و عشق به زن تشکیل می‌دهد و فقط بعد از شکست اعراب از اسرائیل در جنگ 6 روزه ژوئن 1967 گرایش به شعر سیاسی و وطنی پیدا می‌کند، این‌گونه در مسائل مختلف اجتماعی مانند انفجار بیروت بر زبان مردم زمزمه می‌شود. شاید اولین دلیلی که بشود برای این موضوع بیان کرد کشته شدن همسر نزار، «بلقیس الراوی» در بمبگذاری سفارت عراق در بیروت باشد که بی‌شباهت با اتفاقات اخیر بیروت نیست. حتی شاید برخی حوادث تلخ دیگر زندگی نزار مانند خودکشی خواهرش در 25 سالگی یا مرگ پسر نوجوانش را ازجمله دلایل محبوبیت مردمی اشعارش بدانند که دلیل نادرستی هم نیست، چراکه نزار در کتاب «داستان من و شعر» خواهرش را شهیدی خطاب می‌کند که در راه عشق جان سپرد و مرگ را به فراق از معشوق و ازدواج تحمیلی ترجیح داد. نزار در همان کتاب – البته با تردید – یکی از عوامل درونی را که سبب شد یکسر به شعر عاشقانه بپردازد، مرگ خواهرش در راه عشق می‌داند و سروده‌های عاشقانه‌اش را عوضی می‌داند به‌جای آنچه خواهرش از آن محروم شد. اما دلیل مهم‌تر این است که زن در شعر نزار یک معشوق انسانی که مرد صرفا برای تمایلات نفسانی و جسمانی‌اش بدان گرایش دارد نیست، بلکه زن در شعر او سرزمین عشق است، عشقی که جامعه سنتی عرب آن را ضد اخلاق می‌دانست. سروده‌های او انتقامی بود از جامعه‌ای که عشق را نمی‌پذیرفت. اشعار عاشقانه نزار قبانی نه‌تنها نگاه جنسیت زده به زن ندارد، بلکه در حمایت از زن و در مقام دفاع از زن به‌عنوان انسانی رنج‌دیده سروده شده است و به‌همین‌دلیل به‌عنوان سندی اجتماعی از زندگی زن عرب مورد توجه قرار دارد.

و در آخر اگر مانند «دورنمات» نویسنده معاصر سوئیسی، شعر گفتن را تسخیر جهان با کلمات بدانیم، باید اعتراف کنیم که نزار قبانی در این مهم چند منزل از معاصران خود پیشی دارد و جهان شعر عاشقانه عرب در تسخیر اوست.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار