به گزارش «فرهیختگان»، نهادهای مختلفی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رویکرد ایجاد تحول انقلابی تشکیل شد. یکی از این نهادها، جهاد دانشگاهی بود که تاسیس آن به 16 مرداد 59 بازمیگردد و حالا چهلسالگی خود را جشن میگیرد. همزمان با سالروز تشکیل جهاد دانشگاهی با حمیدرضا طیبی، رئیس کنونی جهاد دانشگاهی که دو دوره دیگر هم سابقه ریاست بر این نهاد را دارد، گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
چهار دهه از آغاز فعالیتهای جهاد دانشگاهی میگذرد، عملکرد این نهاد را تا چه میزان در اهداف اولیه خود موفق ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید فلسفه تشکیل جهاد دانشگاهی را مرور کنیم. بعد از پیروزی انقلاب، آن روحیه خودباوری که امام راحل در مردم و بهویژه جوانان دمیده بود و پس از تجربه موفق تشکیل جهاد سازندگی که یک حرکت نو و نهاد جدیدی برای رفع محرومیت از روستاهای کشور بود، این فکر به وجود آمد تا پیرو اعتراضات به عقبماندگی علمی و فناورانه کشور نیز دنبال نهادی باشیم که در چند شاخصه اصلی مرتبط با پیشرفت کشور، مانند توسعه فناورانه، توسعه فرهنگی بهعنوان زیرساخت اصلی و آموزشهای مهارتی فعالیت کند. این حرکت درسال 59 شکل گرفت؛ منتها توسط دانشجویان و اساتیدی که احساس نیاز میکردند و میخواستند جامعه و مدیران را نسبت به خودباوری تحریک کنند نه از سمت حاکمیت و برنامهریزی که بخواهد کشور را بهصورت دانشبنیان اداره کند و تولید داخل را متکی بر توسعه فناورانه پیگیری کند. خب بخشی از این فضا هم طبیعی بود و نباید توقع داشته باشیم از مدیران انقلابی بلافاصله که با توطئه شرق و غرب مواجه شدند یک نظام را طراحی کنند که جایگاه نهاد الگوساز در آن مشخص باشد. به هرحال ما کارمان را شروع کردیم و خودمان نیازها را در حوزه علمی و فرهنگی تشخیص دادیم و به طبع آن پروژهها در بخشهای مختلف تعریف شدند. با توجه به علاقه مردم و بهویژه جوانان به این مسائل، به سرعت هم در دانشگاهها پا گرفت. مدیریت دانشگاهها به جهاد سپرده شد و تعداد زیادی از اساتید هم با جهاد همکاری میکردند.
جهاد دانشگاهی را آغازگر دفاع دانشبنیان کشور میدانیم
جهاد تا چه میزان در دفاع مقدس تاثیرگذار بود؟
پس از آن کار مدیریت دانشگاهها را واگذار کرد و بهصورت مستقل فعالیت خود را ادامه داد. ببینید ما خیلی سریع درگیر جنگ شدیم. طبیعی بود که جهاد امکانات و توان خود را به جنگ اختصاص دهد. ما به سمت تامین نیازهای جنگ پیش رفتیم. در آن مقطع خوب پیش رفتیم و خودمان را شروعکننده دفاع دانشبنیان کشور میدانیم. البته در برخی جاها هم توقع داشتیم بیشتر از ظرفیت جهاد استفاده شود اما به علت شهادت سریع فرماندهان و عدماعتماد فرماندهان جوان به فناوری آنگونه که باید استفاده نشد. نمونه این ماجرا در ساخت یک زیردریایی اتفاق افتاد. در جنگ کارهای موفقی صورت گرفت که برخی از آنها را هنوز نمیتوانیم بگوییم. هنوز هم نسبت به پیشرفتهای نظامی دغدغه داریم، هرچند نمیتوان توضیحی در این مورد داد.
پس پایان جنگ راهبرد جهاد چگونه تعریف شد؟
پس از جنگ روی توسعه فناورانه متمرکز شدیم. در این دوران هنوز هم خود جهاد نیازها را احصا میکرد. زمانی به مدیران هم ارائه میشد، گاهی موارد موفق بود و گاهی اوقات برخلاف تصور ما که فرش قرمزی برایمان پهن میکنند، مخالفت میکردند. عمده دلایل مخالفت هم عدمباور به توان داخلی، آسان بودن خرید خارجی با توجه به پول نفت و شیطنتها در خریدهای خارجی بود. با وجود این، این حرکت را ادامه دادیم و میخواستیم برایمان ماموریت تعریف شود. من 9 سال مدیر جهاد دانشگاه علم و صنعت بودم و تلاشهای مختلفی در جهت تولید و انتقال فناوری داشتیم. از سال 85 رئیس جهاد دانشگاهی شدم و این مسئولیت با توجه به حضور در شوراهای مختلف و امکان دیدار با مسئولان طراز اول امکان طرح مشکل را به من میداد.
فرآیند اعتمادسازی توانمندیها حدود 3 تا 12 سال زمان میبرد
احساس من این بود اثبات قابلیت برای ما بسیار طولانی است. حتی با وجود یک تجربه موفق، معمولا اعتمادسازی برای کار بزرگتر بین 3 تا 12 سال طول میکشد که زمان زیادی است. اجازه دهید مثالی بزنم تا متوجه شوید چگونه فرصتسوزی میکنیم. ما تکنولوژیای به دست آوردیم که براساس آن میتوانستیم مبدل فرکانسی برای موتورهای دورمتغیر را در ایران بسازیم. صنعت نفت تصمیم گرفته بود با توجه به راندمان پایین توربین در فرآیند ارسال نفت و گاز، الکتروموتور و معدل فرکانسی که راندمان بالای 95 درصد دارد را جایگزین کند. ما این امر را با وزارت نیرو در یک حرکت هایتک انجام داده بودیم. در پروژه نفتی که مربوط به سال 81 یا 82 بود، دو شرکت خارجی را به ما معرفی کردند که با آن کار را پیش ببریم. مدیران یکی از این شرکتها زمانی که کار ما را دید، به قدری از پیشرفت علمی شوکه شد که حاضر به همکاری با ما نشد. شرکت دیگر هم همین را گفت. میگفتند شما تکنولوژی را به دست آوردید و حالا میخواهید با استفاده از اسم ما وارد بازار شوید اما ما این شانس را به شما نمیدهیم. از آن سال تا سال 92 تلاش کردیم اثبات کنیم که میتوانیم این کار را خودمان انجام دهیم و درنهایت با موفقیت تمام هم انجام دادیم.
نظام ملی فناوری و نوآوری ما کارکرد معیوبی دارد
در دوره اخیر و دولت جدید هم تلاش کردیم فعالیتهایمان را توسعه دهیم و هم بهدنبال آن بودیم که مسئولان ارشد نظام را قانع کنیم که باید صاحب ماموریت باشیم. نظام ملی علم، فناوری و نوآوری یا نظامی که سیاستگذار تولید علم باشد و تبدیل آن به فناوری و تجاریسازی آن را دنبال کند، کارکرد معیوبی دارد، بهخاطر همین هم علم از تولید تا تبدیلش به ثروت بهصورت روان انجام نمیگیرد.
دولت هم هنوز سیاستگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی را قبول ندارد
این ناکارآمدی از کجا نشات میگیرد و ریشه آن کجاست؟
اجزای مختلف آن مانند سیاستگذاری آن که قرار بود توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شود، معیوب عمل میکنند. رهبر انقلاب اواسط دهه هشتاد پس از ابلاغ سند چشمانداز، دستور دادند نقشه جامع علمی کشور توسط شورا آماده شود. یعنی سیاستگذاری توسعه علم و فناوری کشور برعهده این شورا باشد. اما من میدیدم این نظام را به درستی از ابتدا طراحی نکردیم و جایگاه سیاستگذار، برنامهریز اجرایی، مجری، حامی قانونی و حامی مالی به درستی روشن و تبیین نشده است. دولتها چه قبل و چه بعد از انقلاب خودشان را سیاستگذار، برنامهریز، مجری و ناظر میدانستند. درصورتی که این غلط است. سیاستگذاری باید توسط نخبگان و با حضور شخص اول اجرایی کشور، تعدادی از وزرا و نمایندگان خارج از بدنه دولت اتفاق بیفتد. نظام علم، فناوری و نوآوری برای ما هیچگاه تعریف نشد و جایگاههای مختلف آن و نقشهایشان هم تبیین نشد. دولت هم هنوز سیاستگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی را قبول ندارد.
مشکل دولت صرفا با شورا بهعنوان سیاستگذار است یا هنوز اعتماد لازم به پژوهش و فناوری ندارد؟
مشکلات یکی، دو تا نیست. البته منظور من فقط یک دولت نیست. من سابقه حضور در شورا در هر دو دولت گذاشته را داشتم. دولتها براساس رویه سابق هنوز خود را همهکاره میدانند و این سیاستگذاری را بهطور کامل قبول ندارند. در کنار آن ما یکسری مشکلاتی داریم که بعضا سیاسیون ما هم با استفاده از آن به مشکلات دامن میزنند. ببینید ما نیامدیم بین توسعهطلبی و پیشرفت و انقلابی بودن یک رابطه یک به یک برقرار کنیم. زمانی که رهبری تهیه نقشه جامع را به شورا سپردند، ما براساس چه سناریویی باید این نقشه را طراحی کنیم. سه سناریو را میتوان در این نسبت خودمان با دنیا در نظر بگیریم؛ اینکه ما نظام فعلی دنیا را قبول داریم و میخواهیم نقش بگیریم یا قبول نداریم و میخواهیم از مزایای آن استفاده کنیم یا اینکه انقلابی بمانیم و تبعات آن مانند تحریم را بپذیریم. هر سه استراتژی یک وجهمشترک دارد که میخواهیم پیشرفت هم کنیم. ما این سناریو را انتخاب نکردیم.
باید در شرایط عادی خودتحریمی هوشمندانه بر کشور اعمال کنیم
ما حدود 40سال پیش تکلیف خودمان را در انقلاب اسلامی روشن کردیم.
ما باید انتخاب کنیم و همه قبول کنند و دیگر در انتخابهایمان زیگزاگ صورت نگیرد. یک دولت ما میآید و تمام تلاشش را بر ارتباط با دنیا میگذارد و دولت بعدی میآید و عکس آن عمل میکند. این سه دوره دولت اخیر همین را نشان میدهد. ما میگوییم باید این سناریو را نخبگان سیاسی و علمی توافق کنند و براساس آن برنامهریزی کنیم. معتقدم تحریم چیز خوبی نیست اما اگر بتوانیم در حالت عادی یک خودتحریمی هوشمندانه بر کشور اعمال کنیم تا صاحب دانش و فناوری شویم خیلی بهتر است. اگر ما را تحریم ظالمانه هم میکنند، دورزدنش کار پیچیدهای نیست اما هزینه دارد و این هزینه را باید مدیریت کنیم. در هر سه حالت باید کار دست کاردانها و خودباورها سپرده شود. کاربلد و جهادی باشند و یک چیز بدیهی را بدانند که اگر در دنیا کاری انجام شده ما میتوانیم آن را حتی بهتر هم انجام دهیم. باید نظامی داشته باشیم که این افراد را شناسایی کنیم.
به نظر میرسد این تحریمهای ظالمانه به نفع فضای علمی کشور شد و شاید از این جهت برای بخشهای پژوهشی کشور مانند جهاد دانشگاهی هم به نوعی سودمند بود.
ما فرصت زیادی نداریم که بخواهیم صحیح و خطا کنیم. بمانیم تا تحریم شود، فشارها زیاد شود تا سراغ داخل بیایند.
استراتژی خاصی برای نگاه به داخل وجود ندارد
شما هم دهه 90 و دهه 80 در زمان دو دولت مسئولیت داشتید. در کدام دوران پیشرفتهای علمی ما بیشتر بود؟
خب الان در دوران تحریم به ما بیشتر رجوع میشود. اما خارج از اراده ما این اتفاق افتاده است. یعنی ترامپی در آن سر دنیا این مشکلات را سر ما میآورد. اگر فردا ترامپ برود و نفت ما را خوب بخرند، ما به همان سیستم سابق برنمیگردیم؟ من میگویم برمیگردیم. بحث ما این است که باید هوشمندانه این کار خیلی زودتر اتفاق میافتاد و خودمان انجام دهیم نه اینکه دیگران بر ما تحمیل کنند. در این حین بسیار زمان از دست دادیم تا به اینجا رسیدیم. وقتی این استراتژی در کشور وجود ندارد، معلوم نیست یکسال دیگر، غرب به این نتیجه برسد که ما فشار را از ایران برداریم، بهتر است تا اینها بهجای اولشان برگردند. رهبر انقلاب 20 سال علیالدوام روی مباحث اقتصادی و اقتصاد دانشبنیان تاکید میکنند.
من وقتی در مقام مقایسه زمانی که سه دوره دولت قبل و به قول شما شعارها و نگاههای سیاسی این دولتها و میزان پیشرفتهای علمی کشور را در نظر میگیرم، به نتیجه دیگری میرسم. پیشرفتهای علمی دهه 80 خودباوری را دل مردم ایجاد کرده بود. ما دراین سالها و با وجود بهبود ارتباطات با کشورهای غربی، همان شتاب علمی دهه 80 را داشتیم؟
من میتوانم مثالهایی بزنم که مدیران ما چه چپ و چه راست وقتی مسئولیتی در کشور میگیرند، نوع نگاهشان تقریبا یکی است و تفاوتی نمیکند. این مدیران، اغلب بچههای سیاسی هستند. اگر بنای ما بر پیشرفت است، باید مسئولیتهای سیاسی از اجرایی تفکیک شود. این کار را نمیکنیم، آن وقت در هر گردش سیاسی در کشور، تا مدیرکل عوض میشود و چون برنامه درازمدت هم نداریم، هر کس برای خودش برنامهریزی میکند. من دولتی را دیدم که در آن چهار وزیر صنعت عوض شد و چهارگونه برنامهریزی کردند. ما نباید بنشینیم به امید اینکه تحریم شویم تا بیایند از ما حمایت کنند. باید برنامهریزی کنیم و دولت چپ و راست هم به آن متعهد باشد. مدیران اجرایی باید با شاخص انتخاب و ارزیابی شوند.
ارتباط جهاد دانشگاهی با دولت درحال حاضر چگونه است؟
دولت که الان بیپول است، پروژههای دولتی هم غیرفعال است. رویه ما حمایت از دولتها بوده و براین اساس جلو میرویم. کاری که در دوره اول مسئولیتم انجام دادم این بود که گزارشهایی به رهبر انقلاب ارسال کردیم و در سال 93 با ایشان دیدار داشتیم. ایشان فرمودند شما وظیفه دارید نقش و ماموریتهای خود را در پیادهسازی نقشه جامع علمی کشور مشخص کنید و با دولت مذاکره کنید تا این ماموریتها به شما داده شود. بلافاصله پس از این در شورای عالی انقلاب فرهنگی سندی با هفت ماموریت مصوب کردیم. یکی از این موارد این بود که در هر خرید خارجی باید انتقال فناوری صورت بگیرد و جهاد میتواند مسئول تعدادی از صنایع باشد. دیگر اینکه به جهاد ماموریتهای بزرگ فناورانه داده شود. ما سه عنوان از ماموریتها را به کمک مجلس در برنامه ششم توسعه اضافه کردیم. مجلس همیشه حمایت داشته است. در مورد انتقال فناوری، یکی در حوزه حملونقل ریلی و یکی هم در بحث آبشیرینکنها گفتیم میتوانیم عهدهدار مسئولیت شویم. با وجود اینکه در قانون هم آمد و ما هم پیگیری کردیم اما هیچوقت عملیاتی نشد.
علت این اتفاق چه بود؟
چرای آن را باید از بدنه اجرایی کشور سوال کنید. ما تصمیم گرفتیم دوباره خدمت رهبر انقلاب رجوع کنیم، هم دستاوردهایمان را ارائه کنیم و هم از ایشان کمک بخواهیم. سال 97 خدمت ایشان رسیدیم. همانجا گفتند با همه وزارتخانهها تماس گرفته شود و از دستاوردها استفاده شود. بعدها در جلسات دیگری که ایشان داشتند، مباحثی مطرح شد که درنهایت به این 31 پروژه ملی و بودجه 30 میلیون یورویی منجر شد که گشایش بسیار زیادی در کار ما ایجاد کرد. از ما خواستند پروژههایی را تعریف کنیم که وابستگی ما را نسبت به واردات قطع کند. این پروژهها بهخوبی دنبال میشود. اصلاح نژاد دام سنگین کشور با هدف قطع وابستگی به واردات کشت و تولید بذرهای هیبریدی ازجمله این پروژهها بود.
دومین دکل نفتی جهاد 2 سال پس از تحویل نصب شد
همکاریهای بزرگی هم با وزارت نفت داشتید.
بله. دکلی که سال گذشته نصب شد، سال 86 ساخت آن آغاز شد. ما در جریان خرید سه دکل انتقال تکنولوژی را از چینی انجام دادیم که حاضر به این کار نبود. دانش کار را به دست آوردیم. دکل دوم را دو سال قبل تحویل دادیم. به خاطر نبود منابع مالی و نپرداختن هزینه آن، دکل را تحویل نگرفتند و دو سال کار نصب عقب افتاد. درحال حاضر هم در چند طرح مهم دیگر با وزارت نفت مشغول همکاری هستیم. ادامه ساخت متههای حفاری را داریم، کارهای جدید دیگری هم در دست برنامهریزی داریم. ما فکر میکنیم به غیر از بحث اکتشاف و بحث مخازن که مسئولیت آن را به دانشگاهها سپردند، در بحثهای مختلف مربوط به تجهیزات توانمندیهای خوبی داریم.
هزینهکردن بیهدف برای پژوهش کار درستی نیست
درخصوص پروژههای ملی، تقسیم کاری روشنی هم بین نهادهای علمی صورت گرفته است؟
این تقسیمکار برعهده همان نظام ملی است. وظیفه هر نهاد و اولویت فناورانه چیست و هرکدام قرار است توسط کدام مجموعه دنبال شود. در کشوری که در منابع مالی مشکل دارد، هزینه کردن بیهدف برای تحقیق غلط است. این پژوهشها باید هدفمند باشد نه اینکه از قویترین دانشگاه و پژوهشگاه تا ضعیفترین آنها معطوف به یک مساله شوند. ایرادی که به این نوع کار داریم این است که یک ماموریت به چند دانشگاه داده میشود، به عبارتی با این حرکت میخواهی دانشگاهها را از سر خودت باز کنی. توقع داریم آن نظام ملی علم، فناوری و نوآوری را اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولش است طراحی کند و بگوید وظیفه این تقسیم کار در سطح ملی و در حوزه به عهده چه کسی است. بحث مهم دیگر، نظارت بر انجام ماموریتهاست. معتقدم دولت خیلی نقش موثری دارد. ما باید در انتخاب دولتمان خیلی دقت کنیم که دولت کارآمد و خودباوری و کاربلدی را انتخاب کنیم. به نظرم با سیستم فعلی آن اتفاق نمیافتد. افرادی کاندیدا میشوند و هیچ راهی ندارد جز اینکه در زمان تبلیغات دولت قبلی را تخریب کنیم تا شناخته شویم. تیم و ایدهای هم نداریم. این سیستم نیاز به اصلاح دارد تا نخبهگرایی اتفاق بیفتد تا افراد ارزشی و معتقد به نظام مشغول کار شوند. این افراد با هر سلیقه سیاسی چنانچه که در سیستم ما هم هستند، هیچگاه به مشکل با یکدیگر نمیخورند.
اینکه اکثریت جهاد یک گرایش چپ دارند را قبول دارم
البته نسبت به سیستم شما شائبه و نگاهی وجود دارد که امکان ویژه برای تربیت نیروی طیف سیاسی خاصی در جهاد فراهم شده است.
اینکه اکثریت جهاد یک گرایش چپ دارند را قبول دارم اما اینکه انتخابی هست، نه. ببینید بدنه جهاد از بدنه دانشجوییاش تشکیل شد. بدنه دانشجویی کشور باید بپذیریم که گرایش بیشتری به چپ داشت. تنها دانشگاهی که بنده هم دانشجوی آن بودم و انجمن اسلامی آن متمایل به راست بود، علم و صنعت بود. البته این به این معنا نبود که بچهها، افراد ارزشی نیستند. در دعوای بین چپ و راست، بچههای جهاد دانشگاهی هم بیخودی چوب خوردند. این جو در دانشگاهها برای جهاد ساخته شد. من به عینه دیده بودم که بچههای مذهبی وفادارترین بچههای دانشگاه هستند. میرفتیم سراغ دفاتر فرهنگی و بسیج دانشگاه که بچهها را جذب کنیم، میشنیدیم که پشتسر ما میگویند قاطی اینها نشوید که پسفردا کار به شما نمیدهند، اینها ضد انقلابند و... . این جوها سیاسی بود بیشتر. من رئیس جهاد دانشگاهی شدم و اصلا این شکلی نبود. در دوران اول حضور من آقای رحیمیان یا در همین دوره آقای فارسی مسئولیت ایسنا را گرفتند. حالا اگر تعداد بچهها کم است، به ما ربطی ندارد و قرار نیست به هرکسی که اصولگراست، اگر قابلیتی ندارد هم مسئولیت دهیم.
شما از ایسنایی مثال آوردید که درحال حاضر یکی از اصلیترین پایگاههای تربیت خبرنگار اصلاحطلب است.
بله، قبول دارم اما هدفگذاری ما اینطوری نیست.
بافت ایسنا یک بافت چپ است
مگر میشود جهاد دانشگاهی که چشماندازهای علمی درازمدتی دارد و برنامهریزی دقیقی هم دارد، بیبرنامه چنین کاری کند؟
ضرورتی ندارد هر بافتی را بشکنید. بافت ایسنا یک بافت چپی است و این را قبول دارم اما دلیل ندارد ایسنا را خراب کنیم که به زور یک تیم از بچههای اصولگرا آنجا فعالیت کنند. مهم این است که ایسنا در خط انقلاب حرکت کند. اما شما ایکنای ما را نگاه کنید یا جهاد دانشگاهی تهران را که دو پست مهم آن را بچههای اصولگرا دارند. رئیس فلان جهاد را میگویند آقا آن اصولگراست. میگویم آقا ما چیزی که نگاه نکردیم، این بود.
این رویکرد در انتصاب مدیران جهاد رویه است یا استثنا؟
شما نگاه کنید چقدر نیروی اصلاحطلبی بوده که به آن کار ندادیم. اصلا ملاکمان چپ و راست نبوده و نیست. به نظرم این دو طیف سرمایههای کشور هستند. مصیبت ما این است که به نظر میرسد نیروهای عاقل این دو جریان رفتند کنار و نیروهای افراطی آنها صحنهگردانی میکنند.
یعنی جهاد دانشگاهی مرکز تشکیلات پرورش نیروی جریان چپ نیست؟
نه اصلا و ابدا. مبنا در اینجا این است که آدمهایی بیایند که ارزشی و اهل کار علمی و فناورانه باشند تا بتوانیم دردی از کشور دوا کنیم. ما مشکل توسعه فناورانه نداریم. مشکل ما برنامهریزی درازمدت و باور به توان داخل و تقسیم کار ملی است.
حدود 50 تا 60 درصد توان نیروهای جهاد بالفعل است
جهاد دانشگاهی درحال حاضر با چه میزان از توانش فعالیت میکند؟
این 32 طرح فناورانه که البته الان به حدود 40 طرح رسیده، خیلی فضا را عوض کرد. الان مشغول صحبت با سازمانهای مختلف هستیم با این شرایط که تامین فناوری از ما، تضمین بازار و عقد قرارداد با شما. مثلا با ایرانخودرو روی کاتالیست خودرو مشغول کار هستیم. حدود 15مورد را با ایرانخودرو بهتدریج قرارداد میبندیم. با صنایع دیگر مانند نفت همین رویکرد را پیش میبریم و ظرفیتهای خودمان را تکمیل میکنیم. اما درمجموع میتوان گفت حدود 50 تا 60 درصد توان نیروهای جهاد بالفعل است. البته بهتدریج این ظرفیت را تکمیل میکنیم. زمانی به خاطر نبود کار ما خیلی از نیروهایمان را از دست دادیم. با ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان به توافقات خوبی رسیدیم. خیلی از بنیانها هنوز براساس واردات است. تحریم، این ویژگی را داشته است. نگرانیم تحریم برداشته شود، ما هم به جای اولمان برگردیم. سهم جهاد از پیشرفت علمی کشور بیش از بودجهاش است. اگر بودجه بیشتری داشتیم، بیشتر هم کار میکردیم. معمولا 30 درصد بودجه ما وابسته به بودجه دولتی بوده است. البته الان با توجه به پروژههای فناورانه این عدد بیشتر است اما از سوی دیگر قراردادهایی که در حال مذاکره هستیم، رشد میکند و نسبت بودجهای ما در حد همان 30 درصد باقی میماند.
با وجود تلاشهای مختلف و متعدد مجموعههای علمی، مردم بسیاری از پیشرفتهای علمی کشور را در زندگی خود به صورت محسوس ندیدند، علت چیست؟
مشکل از بیبرنامگی ماست. اگر برنامه باشد این خروجی را مردم خیلی خوب احساس میکنند. ما هرکدام جزیرهای کار میکنیم و تقسیمکاری نداریم و از سوی دیگر کاری که به نتیجه میرسد مورد استفاده قرار نمیگیرد، نمیتوان انتظار امیدواری از جانب مردم داشت.
بهعنوان آخرین سوال، افق جهاد دانشگاهی در دهه آتی چگونه تعریف شده است؟
جهاد ساختار خودش را میتواند نشان ندهد. البته مشغول طراحی نظامی هستیم که خودمان هم تولیدکننده و هم مصرفکننده باشیم و هم بتوانیم خارج از کشور فعال شویم. ما چشمانداز روشنی تا 1404 داشتیم که به نظر میرسد به واسطه بحث تحریم تاحدی عقب میافتد. بهطور کلی میتوانم بگویم جهاد دانشگاهی طی 10 سال آینده به سازمان اول کشور در توسعه فناورانه، تجاریسازی و حتی صادرات تبدیل خواهد شد.
* نویسنده : ابوالفضل مظاهری،روزنامه نگار