به گزارش «فرهیختگان»، واقعیت این است که هنوز هیچکس نمیداند انفجار مهیب عصر روز سهشنبه در بندر بیروت ناشی از یک اتفاق و احیانا سهلانگاری بوده یا نه یک عملیات تروریستی و خرابکارانه؛ تیمهای تحقیقاتی درحال واکاوی ماجرا هستند و احتمالا نظر خود را در روزهای آینده اعلام میکنند، عجالتا اما آن چیزی که مسلم است این است که ضربه بزرگی به اقتصاد و شاید سیاست در لبنان وارد شده باشد، کشوری که با اتفاقات بسیار کوچکتر از این هم دستخوش تحولاتی میشد که ممکن بود حتی منجر به سقوط یک دولت و یا تداوم بیدولتی برای ماههای متمادی شود. تخریب بخش عظیمی از بندری که عمده واردات لبنان از آن انجام میشد میتواند برای هر کشوری دردناک باشد حتی کشورهایی که مثل لبنان با چالشها و نابسامانیهای بزرگ اقتصادی مواجه نیستند و تحریمهای آمریکا گریبانشان را نگرفته است.
در این میان اما برخی گمان میکنند که اتفاق بندر بیروت، در ادامه همان فشارهای اقتصادی و سیاسی بر لبنانیها بهعنوان یک حلقه از زنجیره محور مقاومت است، آنها میگویند این اتفاق نتیجه دیدار 10 روز قبل مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا با بنی گانتس، وزیر دفاع و آویو کوخاوی، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در تلآویو است، تصمیماتی که فعلا بنا دارد لبنان را بهعنوان جبهه اول و خطمقدم مقابله با رژیم صهیونیستی زمینگیر کند، مخصوصا در ایامی که دولت مستقر با نیروهای حزبالله نسبت خوبی دارد و ممکن است دست این نیرو برای پاسخ به اقدامات رژیم صهیونیستی بازتر از قبل باشد. در این خصوص برخی میگویند که این اقدام سوم بهخاطر هوشیاری حزبالله و عدم واکنش شتابزده و سریع به ترور علی محسن است، اتفاقی که میتوانست بازی در زمین دشمن باشد و نتیجه آن گرفتاری در یک دام امنیتی-نظامی. این تحلیلگران معتقدند آمریکا و رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را میکنند تا در شرایط نامساعد اقتصادی لبنان، حزبالله را وارد یک جنگ نظامی کنند تا وضعیت این نیرو درون جامعه لبنان را متزلزل کنند. تلاشی که تاکنون با هوشمندی حزبالله ناموفق بوده است. تحلیلها اما به همینجا خلاصه نشده، چراکه هستند کسانی که تلاش میکنند اسنادی بهدست بیاورند تا تحرکات رژیم صهیونیستی و آمریکا را در یک طرح بزرگتر ارزیابی کنند و بگویند که یک مجموعه اقدام علیه جریان مقاومت درحال شکلگیری است تا هم بهلحاظ اقتصادی این جبهه تضعیف شود و هم بهلحاظ سیاسی دست برتر خود را در منطقه از دست دهد. آنها به اظهارنظرهای افرادی چون ایدی کوهن، مشاور سابق دفتر نخست وزیری رژیم اشغالگر قدس اشاره میکنند و میگویند اینچنین اظهارنظرهایی بهمعنای پذیرفتن با واسطه مسئولیت خرابکاریهای اخیر در منطقه است و نباید از کنار آن بهسادگی گذشت. نظر این افراد این است که تلاشهای آمریکا علیه ایران و متحدانش در منقطه میتواند با فرارسیدن موعد اولین بند غروب برجام و رفع تحریمهای تسلیحاتی تضعیف شود و لذا تمام تلاش خود را میکنند تا از یکسو با فشار امنیتی و اقتصادی ایران را زمین بزنند و از سوی دیگر آنقدر ضربات را متداوم کنند که ایران یا متحدانش ناگزیر از ورود به یک رویارویی نظامی باشند. در شماره امروز «فرهیختگان» و در گفتوگو با کارشناسان سیاسی و بینالمللی نتایج تحولات اخیر را بررسی کرده و نسبت آنها را با معادلات منطقه و جبهه مقاومت جویا شدیم.
حسین رویوران، کارشناس مسائل غرب و جنوبغرب آسیا در گفتوگو با «فرهیختگان»:
تحولی در رویارویی جریان مقاومت و رژیم صهیونیستی روی نداده
کشورهای جبهه مقاومت در پروتکلهای امنیتی خود تجدیدنظر کنند
حسین رویوران، کارشناس مسائل غرب و جنوبغرب آسیا در گفتوگو با «فرهیختگان» تحلیل خود درخصوص واقعه انفجار در لبنان را مطرح کرد و به تشریح نسبت این اتفاق با دیگر تحولات سیاسی منطقه پرداخت. وی در ابتدای این گفتوگو احتمالات پیشرو را بررسی کرد و درخصوص تروریستی بودن یا اتفاقی بودن این حادثه گفت: «تا الان هیچگونه اطلاعی درباره اینکه این انفجار عمدی بوده وجود ندارد و همچنان دولت لبنان ماجرا را در دست بررسی دارد و احتمالا طی روزهای آینده اعلام خواهند کرد که این انفجار درنتیجه چه اتفاقی روی داده است. در این میان اما صرفنظر از اینکه علت چه بوده، اصل وجود 2750 تن نیترات آمونیاک و همچنین وجود مواد محترقه در انبار در کنار این محموله، سهلانگاری بزرگی است که احتمال خطر را بالا برده و حتی زمینهای ایجاد کرده تا با یک جرقه هم یک فاجعه بزرگ روی دهد. با همه این توضیحات اما باید اذعان کرد تاکنون هیچ دلیلی بر اینکه این انفجار، خرابکارانه یا تروریستی بوده، بهدست نیامده است و قضاوت صد درصدی درمورد آن همچنان زود است.»
تحولی در رویارویی جریان مقاومت و رژیم صهیونیستی روی نداده
وی در ادامه این گفتوگو و در پاسخ به سوالی درباره الگوی مواجهه رژیم صهیونیستی با ایران طی ماههای اخیر و همچنین اتفاقات احتمالی پیشرو توضیح داد: «رویارویی میان جریان و جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی هیچگاه قطع نشده است و ادامه داشته و خواهد داشت. از طرفی ماجرای فشار حداکثری بر ایران و جبهه مقاومت هم یک امر مستمر است. لبنان هم بخشی از این جبهه است. اینکه بگوییم یک تحول کیفی در این مساله اتفاق افتاده، بهنظرم خیلی درست نیست. استمراری در یک فرآیند وجود دارد و همچنان درگیریها و چالشها تداوم خواهد داشت و در آینده هم هیچ افقی در پایان یافتن این مساله دیده نمیشود.»
کشورهای جبهه مقاومت در پروتکلهای امنیتی خود تجدیدنظر کنند
این کارشناس مسائل غرب و جنوبغرب آسیا توضیحاتی هم درخصوص الزامات مواجهه با تلاشهای رژیم صهیونیستی در منطقه ارائه کرد و بیان داشت: «تصور من این است که باید هشیار بود. ماجرای انفجار در بیروت نشان میدهد وجود مواد خطرناک در انبار میتواند تبدیل به بمبی شبیه بمب هستهای شود تا انفجاری را ایجاد کند که تا چند کیلومتر دورتر تاثیرگذار باشد؛ چه این اتفاق تروریستی باشد یا خیر. از اینرو معتقدم با شرایط کنونی یک نوع بازنگری درمورد خطرات بالقوهای که وجود دارد اهمیت بسیار زیادی دارد. معتقدم کشورهای منطقه و کشورهای عضو جریان مقاومت باید تجدیدنظر جدی در پروتکلهای امنیتی خود داشته باشند و برای اتفاقات گوناگون آماده باشند.»
رویوران در پایان این گفتوگو با اشاره به تحلیلهایی که وقایع اخیر را مربوط به درپیش بودن موعد رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران ذیل قطعنامه 2231 و تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ممانعت از این رویداد میدانند، گفت: «نمیتوان ارتباط برخی اتفاقات با این مساله را نفی کرد، ولی تصور میکنم آمریکا امکان اجماعسازی بینالمللی را علیه ایران از دست داده است و به همین دلیل نمیتواند بسیاری از فرآیندها و برنامهریزیهای خود را در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران دنبال کند و به نتیجه برساند. آمریکا الان در بسیاری از سیاستهای خصمانه خود نسبتبه ایران منزوی است و نه اروپا همراهی میکند و نه روسها و نه چین! از اینرو حتما آمریکا سیاستهای خصمانه خود را ادامه میدهد، ولی بهنتیجهرسیدن این فرآیندها چندان قابلتصور نیست.»
حسن هانیزاده کارشناس مسائل بینالمللی:
انفجار بیروت نتیجه توافق آمریکا با رژیم صهیونیستی بود
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالمللی در گفتوگو با «فرهیختگان» جزئیات انفجار در بیروت را بررسی کرد و توضیحاتی درباره نسبت این اتفاق با دیگر وقایع منطقه بیان کرد. وی در ابتدای این گفتوگو با اشاره به اینکه محتملترین گزینه درخصوص انفجار بیروت وقوع یک اقدام تروریستی است، گفت: «به نظر میرسد با تکیه بر شواهد و قرائن اولیه اتفاقی که در بیروت رخ داد نتیجه توافق پشتپرده آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به محور مقاومت و حزبالله بود. آنچه اکنون بهعنوان گزارش منتشر شده این است که کشتی حامل نیترات آمونیاک به مقدار 2700 تن از یک کشوری که ظاهرا مالدیو است، حرکت کرده و در مسیر راه یکسری مسائل قانونی و حقوقی ایجاد شده و کشتی توقیف میشود تا قاضی به درخواست حقوقی آن کشور رسیدگی کند. تا اینجا یک سناریوی معمولی است ولی آنچه مسلم است این است که این کشتی به محض پهلوگرفتن در بندر بیروت برای رسیدگی باید تعیینتکلیف میشده ولی مدتها به دلایلی که خیلی روشن نیست، تعیینتکلیف نشده و در بندر بیروت باقی مانده است و حالا هم برخی رسانهها مدعی شدهاند که آمریکا یا رژیم صهیونیستی با استفاده از فناوریهایی چون فناوریهای الکترونیکی یا لیزری این کشتی را هدف قرار دادهاند و در نتیجه انفجاری رخ داده که معادل 4.5 ریشتر زلزله بوده است.»
شواهد و قرائن میگویند جنگهای نوینی آغاز شده است
وی ادامه داد: «اگر این ادعا صحت داشته باشد نشاندهنده این است که امروز یکسری جنگهای نوین در جهان با محوریت آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه کشورهای منطقه بهویژه محور مقاومت آغاز شده که احتمالا در آینده هم تشدید خواهد شد و لذا کشورهای محور مقاومت باید در این خصوص تصمیمات لازم را برای مقابله با حملات جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام دهند و هماهنگیهای لازم را داشته باشند.»
هانیزاده در این گفتوگو با تاکید بر اینکه قاعدتا نگهداری این حجم از ماده خطرناکی مثل نیترات آمونیاک باید دارای سطوح حفاظتی بالایی بوده باشد، گفت: «ابعاد ماجرا گویای این است که نباید از کنار این ماجرا به سادگی گذشت و به راحتی امکان دخالت رژیم صهیونیستی را منتفی دانست، حتی اگر خود این رژیم دخالتش را تکذیب کرده باشد. این یک اتفاق ساده و گذرا نیست و بنده معتقدم میتوان دستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی را پشت این جریان مشاهده کرد و این تحلیل در آینده ثابت خواهد شد. اکنون کارشناسان نظامی و امنیتی لبنان درحال بررسی واقعه هستند، ولی به هرحال اینچنین انفجاری قدری غیرطبیعی به نظر میرسد و باید همه جوانب را برای آن در نظر داشت.»
میخواهند کشورهای منطقه را به لحاظ اقتصادی تضعیف کنند
این کارشناس مسائل بینالمللی اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه مورد بررسی قرار داد و گفت: «هدف رژیمصهیونیستی و آمریکا این است که بدون تحمل هزینههای یک جنگ و بدون اینکه سرباز به منطقه و کشورهای محور مقاومت اعزام کنند، بدون پرداخت هزینههای سنگین و ورود به یک جنگ کلاسیک، کشورهای محور مقاومت را به لحاظ مالی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تضعیف کنند. از دیدگاه بنده اتفاقاتی که در منطقه رخ داده اعم از برخی وقایعی که بعضا در کشورهای مختلف مشاهده میکنیم یک سلسله اتفاق طبیعی نیست، بلکه مقدمه رویارویی است که آمریکا و رژیم صهیونیستی پشت آن هستند. دقت کنیم برخی معتقدند آنها با انتشار ویروس کرونا یک جنگ میکروبی را آغاز کردهاند (هرچند که امروز دامان خودشان را هم گرفته است) و حالا به دنبال راه انداختن جنگهای جدیدی هستند که در آنها فناوریهای نوین، ابزارهای الکترونیکی و ماهوارهای حرف اول را میزند.»
هانیزاده با ذکر اینکه هر اتفاقی در لبنان رخ دهد به اعتبار حضور حزبالله، به این جریان هم مرتبط میشود، گفت: «حزبالله بخش مهمی از معادلات لبنان است، اتفاق اخیر هم حتما حزبالله را درگیر خود خواهد کرد، هرچند شاید بهطور مستقیم این نیرو لطمه بزرگی ندیده باشد. چرا میگویم این اتفاق حزبالله را هم درگیر خود خواهد کرد؟ چون حزبالله بخشی از نیروهای خود را برای کمک به مردم اعزام کرده و این مساله موجب ریزش نیروها و فرسایش آنها میشود. هدف و سیاست آمریکا و رژیم صهیونیستی این است که حزبالله را درگیر مشکلات داخلی کند. این مشکلات ممکن است امنیتی، اقتصادی، قضایی، سیاسی، نظامی و... باشد تا نتواند از مرزهای لبنان دفاع کند، هرچند ممکن است جنگهای آینده جنگهای کلاسیکی نباشد.»
وی در پایان افزود: «به نظر میرسد در نخستین گام مقامات امنیتی و نظامی کشورهای محور مقاومت باید یک نشست اضطراری در سطوح عالی برگزار کنند و سازوکارهای لازم را برای مقابله با جنگهایی که توضیح دادم، تدبیر کنند. این مواجهه تعریف سازوکار جدید برای مقابله است.»
مجتبی امانی، دیپلمات و کارشناس مسائل بینالمللی در گفتوگو با «فرهیختگان»:
ضربه به اقتصاد لبنان هدف راهبردی رژیم صهیونیستی است
درپی انفجار مهیب عصر روز سهشنبه در بیروت که بازتاب زیادی در رسانههای جهان داشت با مجتبی امانی، کارشناس مسائل غرب آسیا و رئیس سابق دفتر حفظ منافع ایران در مصر به گفتوگو نشستیم. وی در این گفتوگو پاسخگوی سوالاتی درباره احتمال خرابکارانه بودن این رویداد و اهداف احتمالی آن بود. مشروح این مصاحبه در ادامه میآید.
هدف قرار دادن اقتصاد لبنان برای رژیم صهیونیستی یک هدف راهبردی است
پیش از حادثه بیروت، مشاور سابق نخستوزیر رژیم صهیونیستی در توئیتی مدعی شد شمارش معکوس برای ایران آغاز شده و یک ماه شگفتانگیز پیشروی ایرانیان است. آیا اتفاقی را که در بیروت رخ داد، خرابکاری و مرتبط با تلاش رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به جریان مقاومت میدانید؟
رژیم صهیونیستی همواره درصدد انتقامجویی از مقاومت و ملتهای منطقه است و مردم لبنان هم در دهههای گذشته نشان دادند که همواره پشتیبان مقاومت هستند، اینکه این رژیم بخواهد ملت و کشور لبنان و اقتصاد آنها را مورد هدف قرار دهد یک هدف راهبردی برای رژیم صهیونیستی است که از این طریق تلاش میکند محور مقاومت را بشکند.
درمورد حادثه دیروز بیروت ظواهر کار نشان میدهد که انفجار ناشی از انباشت موادی بوده که کاربردهای نظامی و غیر نظامی دارد و از سوی دیگر عامل انفجار میتواند یک توطئه باشد؛ به این معنا که مواد انباشتهشده با قابلیت انفجار تحتتاثیر یک اقدام عامدانه قرار گرفته باشند. ممکن است برخی تلاش کرده باشند از این موضوع استفاده کنند و امنیت و اقتصاد لبنان را هدف قرار دهند.
در این رابطه رژیم صهیونیستی متهم ردیف اول است که تلاش دارد اقتصاد و امنیت لبنان را هدف قرار دهد تا بتواند مقاومت را در ادامه کار تضعیف کند. اما درمورد آنچه کوهن گفته است باید بگویم اظهارات او مبتنیبر جنگ روانی است که میخواهد علیه مردم و کشورهای منطقه مطرح کند و درواقع این اظهارات در راستای رجزخوانیهایی است که رژیم صهیونیستی همواره در سالیان اخیر آن را انجام داده است و باز هم ادامه خواهد داد.
اگر فرض بر این باشد که یک اتفاق تروریستی در بیروت رخ داده است، چرا این اقدام باید درحالحاضر اتفاق بیفتد و چنین حادثه مهیبی چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا از نظر زمانی میتوان تحلیلی برای آن یافت؟
ابتدا باید بدانیم رژیم صهیونیستی همیشه منتظر فرصتهاست تا از آنها استفاده کند، لذا صهیونیستها از هر فرصتی که بهدست بیاورند، استفاده خواهند کرد. از سوی دیگر بهنظر میرسد برای هدف قرار دادن امنیت لبنان تلاش شده و در اتفاق اخیر رژیم صهیونیستی با اطلاعاتی که گرفته است، توانسته این ضربه را وارد کند. البته برای ابراز نظر دقیقتر باید منتظر اعلام نظر مقامات امنیتی و مسئولان اطلاعاتی لبنان باشیم.
علاوهبر این با توجه به آنچه در فضای مجازی رخ داده میتوان مشاهده کرد که حداقل رژیم صهیونیستی و سعودی سعی کردهاند انفجار را ناشی از انبار مهمات حزبالله لبنان قلمداد کنند که این امر تلاشی در راستای جنگ روانی است و صحبتهای کوهن نیز باید در همین چارچوب تفسیر شود.
الگوی عملیاتهای تروریستی متفاوت از گذشته شده/ دشمنان تلاش میکنند از فناوریهای فرانوین استفاده کنند
برخی تحلیلهای رسانهای تلاش میکنند اتفاقی را که در نطنز رخ داد با اتفاق سهشنبهشب بیروت در یک مسیر عنوان کنند. آیا امکان مرتبط بودن این دو با هم و هر دو این اتفاقات با خرابکاریهای رژیم صهیونیستی مفروض است؟
درباره حادثه نطنز حدس و گمانههای زیادی زده شده؛ هرچند دلیل آن هنوز بهصورت رسمی و قطعی بیان نشده است. درکنار این ما با یک جریان تروریستی مواجه هستیم که تلاش میکند از تکنولوژیهای فرانوین برای کارهای خود استفاده کند. بنابراین عملیات تروریستی دارای ماهیتی بسیار متفاوت از گذشته شده است و دشمنان جمهوری اسلامی ایران سعی کردهاند از این موضوع استفاده کنند.
حوادث نطنز و بیروت زنگ خطر است
آنها در چارچوب هجوم علیه مقاومت هرجا نقطه ضعفی ببینند استفاده میکنند و بهنظر من باید در این رابطه با هوشیاری بیشتری عمل کرد، از این رو حوادث نطنز و لبنان باید زنگ خطر باشد و از سوی دیگر روزنههایی که برای ورود عناصرتروریستی از طریق پژوهشهای فرانوین وجود دارد، باید بسته شود. با همه این مباحث اما نمیتوان تمام اتفاقات را با قاطعیت بههم ربط داد، مثلا انفجار بیروت را به اتفاقات دیگر منطقه مرتبط دانست. ممکن است نهایتا مشخص شود که این انفجار در اثر سهلانگاری در انبار رخ داده است. از طرفی توان و قدرت راهبری اطلاعاتی و عملیاتی دشمنان ما هم به این اندازه نیست که بتوانند هر روز در جایی عملیات کنند و هدفی را پیش ببرند و ما هم این موضوعات را بههم مربوط بدانیم. اساسا نباید از این عناصر موجوداتی خارقالعاده ساخت که با واقعیت فاصله دارند و بر حقاقیت منطبق نیستند، لذا منطقی نیست که همهچیز را بخواهیم بههم مرتبط بدانیم.
واقعه عصر روز سهشنبه
ریشه حادثه عصر سهشنبه لبنان، به انبار شماره 12 در بندر بیروت بازمیگردد. در این انبار، محموله دو هزار و 570 تنی نیترات آمونیوم انبار شده بود. آنطور که مدیرکل گمرکها در بیروت گفته، این محموله قرار بوده از لبنان عبور کند اما بهدلیل اختلافات میان طرفهای معامله که افراد غیرلبنانی بودند، این محموله در بندر توقیف میشود. در فضای مجازی جزئیات عجیبتری در اینباره مطرح شده و برخی کاربران نوشتهاند که شرکت واردکننده متعلق به یک تبعه عربستان سعودی بوده که یک شریک لبنانی هم داشته است. این بار سال 2014 توسط یک کشتی فلهبر که مالک آن یک روس مقیم قبرس بوده، به مقصد نامعلوم، در بندر بیروت متوقف میشود. پس از بازرسی و توقیف کشتی بهعلت برخی ایرادات، مالک کشتی هیچ تلاشی برای آزادسازی کشتی توقیفشده و محمولهاش نمیکند و این وضعیت تا روز گذشته ادامه پیدا میکند. برخی رسانهها نیز نوشتهاند، مقصد نامعلوم کشتی حامل این ماده خطرناک، کشور سوریه بوده است و اینبار نیز قرار بوده به دست گروههای تروریستی مخالف دولت سوریه برسد. برخی منابع لبنانی نیز میگویند در پشت این نقلوانتقال، گروههایی مانند جریان المستقبل و اشرف ریفی (رئیس پیشین سازمان اطلاعات داخلی لبنان) که بندر بیروت تحتتسلط آنهاست، بودهاند. این جریان از حامیان مسلحان در سوریه بودهاند و آنها این مواد را وارد کردهاند اما این محموله کشف، توقیف و در بندر انبار میشود. عصر روز سهشنبه، پس از گذشت 6 سال از توقیف این مواد، یک انفجار مشکوک، باعث انفجار بزرگی در بیروت شد. در همان لحظات اولیه با توجه به حجم تخریب، مشخص بود که این حادثه دهها کشته و صدها مجروح دارد. براساس آمار صلیبسرخ لبنان تا ظهر روز گذشته، این حادثه 100 کشته و بیش از چهار هزار مجروح داشته است. قاضی مروانعبود، استاندار بیروت درباره وضعیت این شهر پس از انفجار گفته که «نیمی از شهر در اثر انفجار آسیب دیده یا ویران شده است.» او این انفجار را شبیه انفجار هیروشیما و ناکازاکی دانسته و گفته که بازگشت هزاران نفر به منازل خود تا دو یا سه ماه آینده ممکن نیست. این انفجار، علاوهبر خسارات زیربنایی، باعث از بین رفتن بخشی از کالاهای استراتژیک موردنیاز لبنان ازقبیل گندم و دارو شده است. شورایعالی دفاعی لبنان، در پایتخت این کشور دو هفته وضعیت فوقالعاده اعلام کرد. رئیس انجمن اهدای خون لبنان از مردم خواسته نهفقط امروز بلکه برای چندین هفته نسبت به اهدای خون و نجات جان هموطنان خود اقدام کنند، چراکه لبنان طی روزهای آینده بهشدت به خون نیاز خواهد داشت. بر همین اساس نیز حزبالله یک کمپین برای اهدای خون به حادثهدیدگان راهاندازی کرد.
پس از این حادثه بسیاری از کشورها در تماس تلفنی با مقامات لبنانی، ضمن ابراز تاسف از بروز این حادثه، آمادگی خود را برای ارسال کمکهای بشردوستانه به لبنان اعلام کردند. روسیه در یک بیانیه رسمی از اعزام پنج هواپیمای حامل کمکهای انسانی به لبنان خبر داد و نوشت که هواپیماهای متعلق به وزارت وضعیت اضطراری روسیه شامل یک بیمارستان سیار بههمراه گروهی از پزشکان و نیروهای وضعیت اضطراری است. به غیر از روسیه چند کشور دیگر نیز کمکهایشان را به لبنان پیشنهاد دادهاند که شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، یونان و قبرس میشوند. ایران نیز قرار است کمکهای موردنیاز دولت لبنان را به این کشور ارسال کند.
بحران پس از بحران
از مهرماه سال گذشته لبنان یک مجموعه بحران بدون پایان را تجربه کرده است. در اواخر مهرماه (17 اکتبر) دولت لبنان تصمیم گرفت برای جبران کسری بودجه خود، مالیات 20 سنتی بر نخستین مکالمه روزانه کاربران از طریق نرمافزار واتساپ و مالیات حدود 3/1 دلار برای هر پاکت سیگار وارداتی و 5/0 دلاری برای هر پاکت ساخت داخل اعمال کند. این تصمیم، موجی از اعتراضات مردمی را در لبنان به راه انداخت. کمتر از دو هفته بعد از اعتراضات، سعد حریری، نخستوزیر لبنان با اعلام اینکه «تلاش کردیم کشور را از خطرات نجات دهیم اما به بنبست رسیدیم» از مقام خود استعفا کرد. حریری در شرایطی استعفا کرد که بسیاری از طیفهای سیاسی لبنان خواستار ادامه دولتش بودند. از سوی دیگر استعفای حریری بهجای حل مشکلات، تنها باعث ایجاد خلأ سیاسی در لبنان شد. مرگ دو نفر به علت مسدود کردن جاده توسط معترضان، اعتراضات را به درگیری و تیراندازی دوطرفه نیز کشاند و هر آن امکان این وجود داشت که لبنان وارد یک جنگ داخلی شود. بههرحال در اواخر آذرماه سال گذشته و با وجود تداوم اعتراضات، حسان دیاب، نخستوزیر لبنان شد. در جریان انتخاب نخستوزیر، «جریان مستقبل» که از حریری حمایت میکرد، از هیچ نامزدی حمایت نکرد و گفت که در دولت آینده این کشور مشارکت نخواهد کرد. حریری و المستقبل گمان میکردند با استعفای او، جریان همسو با مقاومت در انتخاب نخستوزیر ناکام خواهد ماند و به همین دلیل ناچار به پذیرش نخستوزیری حریری خواهند شد و شرط و شروط او را نیز میپذیرند. این اتفاق نیفتاد و در 28 آذرماه، دیاب نخستوزیر لبنان شد. مدت کوتاهی پس از انتخاب دیاب، حریری به فرانسه رفت و سه ماه بعد به لبنان بازگشت. در همان زمان تحلیلگران سیاسی نوشتند که حریری با طرحی از سوی متحدان غربی-عربی خود به لبنان بازگشته است و پیشبینی کردند، ظرف روزهای آینده لبنان به روزهای داغ خود بازمیگردد. لبنان هنوز از شوک بحران سال گذشته خارج نشده بود که بحران کرونا، بخشی از اقتصاد ضعیف این کشور را نیز زمینگیر کرد. برای دور جدید آشوب، این کشور به چیزی جز یک بیثباتی اقتصادی نیاز نداشت. این کاری بود که ریاض سلامه، رئیس کل بانک مرکزی لبنان انجام داد. تنها دو هفته بعد از ورود حریری به لبنان، در اوایل اردیبهشتماه هر دلار از هزار و 650 لیر، به چهار هزار لیر افزایش پیدا کرد. بهموازات کاهش ارزش پول ملی، خیابانهای لبنان مملو از افرادی شد که به افزایش قیمت کالاهای مختلف و بحران اقتصادی معترض بودند. گفته میشد پشت این افزایش قیمت دلار، ریاض سلامه، رئیس بانک مرکزی لبنان که از نزدیکان جریان 14مارس به رهبری سعد حریری است، قرار دارد. او متهم بود که میلیاردها دلار را پس از جمعآوری از داخل لبنان به خارج از کشور منتقل کرده است. مسئولان دولت لبنان با رهگیری تحرکات مشکوک او در این مدت بهدنبال راهی برای برکناری سلامه از بانک مرکزی بودند که ناگهان او طی چندساعت ارزش پول ملی لبنان را 5/2 برابر کاهش داد و قیمت هر دلار را از 1650 لیر به چهار هزار لیر رساند. اوضاع اقتصادی لبنان با توجه به حجم بدهیهای این کشور، حداقل در کوتاهمدت درمانی ندارد ولی بااینحال، دولت دیاب با وجود دخالتهای سفارتخانه آمریکا در این کشور، به فعالیت خود ادامه داد. بحران بعدی برای دولت لبنان، اوایل هفته جاری با استعفای وزیر امورخارجه شکل گرفت. تحلیلگران این استعفا را شروع دومینوی استعفاها در کابینه برای سرنگونی دولت دیاب میدانستند. یک روز از استعفای وزیرخارجه نگذشت که با انفجار، تازهترین بحران دامان دیاب را گرفت. اگرچه دیاب در هیچیک از بحرانهای لبنان، نقشی نداشته اما بااینحال جریان 14 مارس با همکاری سفارتخانههای غربی و عربی حاشیه خلیجفارس، بهدنبال سرنگونی کابینه و بیثباتی در لبنان با هدف تضعیف جریان مقاومت و همسو کردن لبنان با خودشان هستند.
لبنان و عناصر ثباتساز در آن
لبنان کشوری است در وسعت کوچک، اما در سیاست بزرگ. وسعت این کشور اندکی کوچکتر از استان قم است و چهار میلیون نفر جمعیت دارد. اما بهدلایلی باوجود جمعیت و مساحت کم دنیایی بزرگ در سیاست دارد. دلیل این مساله وجود اقوام و مذاهب متعدد در لبنان است که هرکدام بهخاطر موقعیت ویژه این کشور مورد حمایت قدرتهای بینالمللی و منطقهای قرار دارند.
لبنان دارای 17 فرقه دینی است که طبق قانون بهرسمیت شناخته میشوند. از این میان 11 فرقه مارونی، ارتدوکس، کاتولیک، ارمنیهای ارتدوکس، ارمنیهای کاتولیک، پروتستانها، سریانیهای ارتدوکس، سریانیهای کاتولیک، لاتینها، کلدانیها و نستوریها به مسیحیان تعلق دارد و پنج فرقه شیعیان، سنیان، دروزیان، علویان و اسماعیلیان به مسلمانان مربوط است. یهودیان نیز تنها یک فرقه هستند.
با وجود تعدد فرقهها وزن برخی از آنها بیشتر است، بهعنوان مثال مسیحیان، اهل تسنن و شیعیان جمعیتی برابر با یکدیگر دارند و جناحهای عمده سیاسی تلقی میشوند. البته در جریان مسیحی قدرت اصلی در دست مارونیهاست که وابسته به کلیسای کاتولیک رم هستند. این گروه مورد حمایت غرب بهویژه آمریکا و فرانسه قرار دارد. اهل تسنن لبنان نیز از سوی کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی حمایت میشوند. شیعیان نیز به رهبری حزبالله و جنبش امل با ایران همکاری دارند.
مشکل جایی بروز میکند که تعدد بازیگران داخلی مورد حمایت قدرتهای خارجی در زمین بازی بسیار کوچکی درحال رقابت هستند که جمعیت چندانی نیز ندارد. همین موضوع باعث شده بتوان با چند جرقه کوچک این کشور را بهراحتی به بحرانی عمیق و طولانی سوق دارد. تاریخ لبنان نشان داده اتفاقات کوچک در آن میتوانند تغییرات بزرگ بیافرینند.
یکی از این مصادیق مربوط به جنگ داخلی لبنان است که با وقوع آن این کشور 15 سال درگیر جنگی خانمانسوز شد که طی آن 220 هزار نفر کشته شده و یک میلیون نفر لبنان را ترک کردند. برای بزرگی تلفات این جنگ باید دانست ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی با ارتش رژیم بعث عراق که در اواخر جنگ دارای یک میلیون سرباز بود و به پنجمین ارتش دنیا تبدیل شده بود نیز 220 هزار شهید داد.
جرقه جنگ داخلی لبنان در دو حادثه صیدا و عینالرمانه در سال 1975 زده شد. در 26 فوریه 1975، ماهیگیران شهر صیدا به رهبری معروف سعد، یکی از رهبران مسلمان دست به تظاهراتی آرام علیه انحصاری کردن صید ماهی به دست شرکت پروتئین زدند. این راهپیمایی آرام با دخالت ارتش که در دست مسیحیان مارونی بود به خشونت کشیده شده و به دنبال تیراندازی سربازان معروف سعد زخمی شد و 9 روز بعد در اثر شدت جراحات در بیمارستان درگذشت.
حادثه دوم در 13 آوریل همان سال روی داد و باعث شروع جنگ شد. در این روز پییر جُمَیِّل رئیس حزب کتائب لبنان، در حال بازدید از ساخت کلیسایی در عین الرُمّانة هدف حمله سرنشینان مسلح خودرویی ناشناس قرار گرفت که در پی آن چهار نفر ازجمله یکی از محافظان جُمَیِّل کشته شدند. نیروی الکتائب نیز شامگاه همان روز با حمله به اتوبوسی حامل مسافران مسلمان آن را با انفجار متوقف کرده و سپس با بیرون کشاندن مردان از داخل آن آنها را با شلیک گلوله کشتند.
این دو اتفاق که یکی مربوط به تظاهراتی آرام و دیگری نیز مرتبط به یک ترور نافرجام بود موجب شد تا لبنان و منطقه به محل نزاع تبدیل شود. این جنگ که در سال 1975 آغاز شده بود در سال 1990 با امضای پیمان طائف میان طرفین متخاصم به پایان رسید.
لبنان در سالهای بعد، اما با بحرانهای سختتری نیز روبهرو شد. در ۱۴ فوریه ۲۰۰۵ رفیق حریری، نخستوزیر اسبق لبنان که تا سال 2004 در قدرت حضور داشت ترور شد. حریری و خانوادهاش از اصلیترین متحدان عربستان در منطقه هستند و تابعیت این کشور را نیز در اختیار دارند. حریری با حمایت سعودیها در سال 1992 به نخستوزیری لبنان رسیده بود تا این کشور را پس از جنگ داخلی بازسازی کند. ترور وی در میانه رقابتهای منطقهای باعث شد تا اتگشت اتهام غربی عربی بههمراه متحدان لبنانیشان به سمت حزبالله و دولت سوریه گرفته شود. در آن زمان ارتش سوریه در لبنان مستقر بود و نفوذ اطلاعاتی و امنیتی بالایی در این کشور داشت. بر اثر فشار افکار عمومی و برگزاری تظاهرات میلیونی طرفداران حریری ارتش سوریه مجبور شد دوماه پس از کشته شدن حریری سوریه را ترک کند. این مساله تحولی بزرگ در لبنان بهشمار میرفت. طرفهای وابسته به جبهه غربی-عربی بلافاصله پس از رسیدن به نخستین هدف خود یعنی اخراج سوریه از لبنان تلاشهای خود برای خلع سلاح مقاومت را آغاز کردند. با بهثمر نرسیدن فشارهای داخلی ارتش رژیم صهیونیستی در ۱۲ جولای 2006 بهمنظور سرکوبی حزبالله و خلع سلاح آن به لبنان لشکرکشی کرد. نتیجه این جنگ اما برخلاف تمام پیشبینیها شکست تلآویو بود. در جنگی که به جنگ 33 روزه معروف شد افسانه شکستناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی فروریخت و تلآویو در جنگی کوتاه ضمن شکست در عرصه حمله زمینی به لبنان و زمینگیر شدن در جبهه شمالی با موشک باران جبهه داخلی خود مواجه شد. موشکها و راکتهای حزبالله لبنان برای نخستینبار طی یک جنگ با هدفگیری مناطقی در عمق فلسطین اشغالی عقبه و جبهه داخلی رژیم صهیونیستی را با بحران مواجه کردند.
پس از پایان یافتن جنگ در ۱۴ اوت ۲۰۰۶ حزبالله لبنان به واقعیتی ثابت در لبنان و طرفی قدرتمند در معادلات منطقهای تبدیل شد.
این مساله به نقطه عطفی در تحولات داخلی لبنان نیز بدل شد. از این تاریخ به بعد علیرغم قدرت داشتن مخالفان حزبالله در دولت و پارلمان لبنان هیچکدام از طرفها نتوانستند برخلاف قاعده به حزبالله فشار بیاورند. رقابتها با حزبالله همچنان بهدلیل دخالتهای خارجی ادامه داشت، اما هیچ حزب و گروه لبنانی با دیدن قدرت مقاومت لبنان جرات درگیری با آن را بهخود نمیداد. سیاستورزی حزبالله در جذب مخالفان و مدارا به رقبای سیاسی در کنار استحکام بالا در ساختار حزبالله و نیز جامعه شیعیان باعث شد تا اقمار سیاسی لبنان بر مدار مقاومت به حرکت دربیایند. از این پس با وجود تحولات بسیار مهم و باز بودن پرونده بحرانساز ترور رفیق حریری در دادگاههای بینالمللی و نیز به وجود آمدن چندین فتنه توسط تکفیریها و وقوع بحران سوریه اما هیچکدام بهدلیل قدرت حزبالله نتوانستند منشأ تغییری متوسط و نه حتی بزرگ در لبنان شوند.
بحران سوریه که این کشور و عراق را درگیر خود ساخت علیرغم تلاش قدرتهای بینالمللی و طرفهای مزدور لبنانی نتوانست در این کشور خرابی بهبار بیاورد. مسالهای که بیش از پیش نشانگر نقش حزبالله در مستحکم ساختن جبهه داخلی لبنان است.
سیدرضا صدرالحسینی در گفتوگو با «فرهیختگان»:
به دنبال اجرای پروژه امنیتی در منطقه هستند
لبنان عصر روز سهشنبه شاهد انفجاری شدید در بندر بیروت بود که خساراتی شدید به این کشور کوچک وارد کرد. از آنجا که لبنان طی دهههای اخیر محلی برای نزاعهای بینالمللی و منطقهای بوده است و هر اتفاقی در آن میتواند منشأ تغییراتی در فضای داخلی و پیرامونی آن شود برای بررسی تحولات این کشور با سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردهایم. در ادامه این مصاحبه را میخوانید.
پس از انفجار عصر سهشنبه لبنان این کشور در صحنه داخلی شاهد چه اتفاقاتی خواهد بود؟
نخست بهنظر میرسد پس از این حادثه انسجام محور مقاومت افزایش پیدا میکند. دوم آنکه جایگاه مقاومت در بین ملت و دولت لبنان ارتقا پیدا خواهد کرد، چراکه در شرایط کنونی توانمندیهای مقاومت برای حفظ امنیت ملی و تامین منافع ملی لبنان ضرورت دارد. همانطوری که دیده شد تنها دقایقی بعد از این واقعه هولناک همه امکانات مدنی حزبالله برای کمک به دولت لبنان، مجروحان و افرادی که در زیر آوار مانده بودند بهمیدان آمدند. حزبالله موفق شد بهسرعت امکانات درمانی، اقتصادی و معیشتی را که مردم لبنان نیاز داشتند بهمیدان آورد و بخشهای قابلتوجهی از نیازهای لبنان را با این امکانات مرتفع کرد. ضمن آنکه مجموعههای مقاومتی مانند حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن نیز حمایت همهجانبه خود را از مقاومت لبنان اعلام کردند. نکته سوم باز میگردد به مسائل مربوط به فضای خارجی که بر لبنان و محیط امنیتی آن اثرگذار است. این مساله به ترس و حسابی است که نظام سلطه از مقاومت میبرد. این جریان توانمندیهای حزبالله لبنان را محاسبه میکند که چگونه پس از این اتفاق برای مقابله با زیادهخواهیهای غرب افزایش پیدا میکند، چراکه حزبالله در شرایط فعلی توانسته است بهعنوان بازوی قدرتمند دولت، همکاری و مدیریت قابلتوجهی را در صحنه بحرانزده لبنان از خود بهنمایش بگذارد.
لبنان از سال گذشته با بحرانهای پیچیدهای مواجه بوده است. اعتراضات ضددولتی، استعفای دولت رفیق حریری، خلأ سیاسی و نیز کاهش شدید ارزش پول ملی. طی چندماهی که حسان دیاب بهعنوان نخستوزیر لبنان انتخاب شده 20 میلیارد دلار ارز از این کشور برای تحت فشار قرار دادن دولت و ملت لبنان از این کشور خارج شده است. در ماههای اخیر آمریکا قصد داشت با فشارهای ارزی خود در تامین کالاهای اساسی لبنان مانند گندم، غلات و دارو مشکلاتی را ایجاد کند. با انفجار بندر بیروت تقریبا بخش قابل توجهی از ذخایر کالاهای اساسی لبنان از بین رفتند. با توجه به مشکلاتی که حتی پیش از انفجار نیز به اندازه کافی بزرگ بودند، آیا لبنان میتواند از پس معضلات پیشروی خود سربلند بیرون بیاید؟
محور غربی-عربی همراه رژیم صهیونیستی نظرش بر فشارهای اقتصادی بود، اما با بهنتیجه نرسیدن این فشارها سعی دارند تلاشهای خودشان را به حوزه امنیتی نیز منتقل کنند. اما بهنظر میآید که مردم لبنان با توجه به انفجاری که رخ داد بیشتر بهسمت انسجام حرکت کنند. علیرغم پیچیدگیهایی که برای هرکشوری درچنین شرایطی پیشمیآید، اما قریب بهیقین موضوع استقلال بهعنوان عنصر اصلی قوام لبنان بعد از این حادثه نیز بهعنوان ستون خیمه مردم، احزاب و دولت لبنان میتواند انسجام این کشور و حل بحران را تسریع کند، ولی قطعا کمکهای بینالمللی و انساندوستانه کشورهای دوست حتما تاثیرگذار خواهد بود.
مساله اینجاست که کشورهای همپیمان دولت لبنان بهدلیل مشکلاتشان شاید قادر به کمکهای عمده نباشند. آیا این مساله باعث تشدید فشار طرفهای بینالمللی به دولت لبنان نخواهد شد؟
علیرغم اینکه طرفهای بینالمللی کمکهای بیتوقع انجام نخواهند داد، اما وضعیت افکار عمومی جهانی بهگونهای است که این کشورها درشرایطی نیستند که بتوانند شروطی را برای تضعیف نظام سیاسی یا افول استقلال این کشور داشته باشند. الزاما همه کشورهایی که به لبنان کمک خواهند کرد حامی نظام سلطه نیستند، بلکه کشورهای مستقلی نیز هستند که با نگاه انساندوستانه کمکهای خود به لبنان را ارائه خواهند داد.
جریانهای سیاسی لبنان چه واکنشی نسبت به این حادثه نشان خواهند داد، زیرا برخی این حادثه را شبیه توطئه ترور رفیق حریری میدانند که طی آن اتهاماتی به محور مقاومت زده شد. درحالحاضر نیز برخی ادعا میکنند این انبارها متعلق به سلاحهای حزبالله بوده است.
دولت لبنان پذیرفته است که این انفجار بهدلیل وجود مواد منفجره قوی در انبارهای دولتی بوده است. این مساله باعث شده به هیچعنوان فشاری به حزبالله در بین افکار عمومی وارد نشود. منطقه انفجار بندری بوده است که حزبالله در آن حضوری ندارد و این دفعه شایعات نمیتوانند واقعیت را تغییر دهند، اما تصور بنده بر این است که این اتفاق باعث وحدت بیشتر جریانات سیاسی با محوریت نگاههای مقاومتی میشل عون رئیسجمهور، نبی بری رئیس پارلمان و حسان دیاب نخستوزیر لبنان خواهد شد. هر اتفاقی که در آینده رخ دهد محور کار این افراد خواهند بود، زیرا از قبل نیز مدیریت فضای التهابآوری که آمریکاییها با محور سعودیها در لبنان ایجاد کرده بودند با این افراد بوده است. این مدیریت تضعیف نشده، بلکه این محور موفق شد فضای بحرانی لبنان را مدیریت کند.
* فرهیختگان: