به گزارش «فرهیختگان»، امین تارخ در سریال «آقازاده» نقش حاجرضا تهرانی را بازی میکند. او مردی متدین و اخلاقمدار است که قدرت باعث نشده ریشههای اخلاقی و اعتقادیاش خشک شود. حاجرضا قطب مثبت داستان و درمقابل دکتر بحری (مهدی سلطانی) است؛ دو همرزم که یکی آلوده قدرت و مناسبات سیاسی شده و دیگری از وسوسههای ثروت و سیاست بهسلامت عبور کرده است.
یکی از دلایل مهمی که باعث میشود شخصیت حاجرضا شکل کلیشهای نگیرد، بازی خوب تارخ است. از بازیگری با سابقه و تجربه او البته جز این انتظار نمیرود. با این بازیگر درباره سریال «آقازاده» شخصیت حاجرضا و مسائل دیگر گفتوگو کردهایم.
از نگاه آقای تارخ، شخصیت حاجرضا در سریال آقازاده چه ویژگیهایی دارد؟ او چه جور آدمی است؟
من تعداد زیادی نقش حاجرضا در سینما و تلویزیون ایران بازی کردهام که یکی، دو تا از آنها جزء متفاوتترین نقشها بوده است. البته یک نقطه مشترک میان همه آنها یعنی معترض بودن و نشان دادن اعتراض وجود داشته است. 14 – 13 سال پیش در سریال «سفر سبز» هم نقش یک حاجرضا را داشتم که شخصیت پاکدست، اما معترضی داشت.
حاجرضا در سریال آقازاده هم در ظاهر و اصولا، بسیار قابل دفاع، پاکدست و دوستداشتنی است، اما بهگونهای طراحی شده که شاید در اجرا برای تماشاچی نوعی سوءتفاهم ایجاد کند. گاهی تماشاگر بهحدسهایی که میزند، رجوع میکند و گمان میبرد که شاید اینگونه نباشد و نتیجه به شکل دیگری رقم بخورد.
یعنی شخصیت حاجرضا درعین برخورداری از ویژگیهای مثبت، چندلایه است؟
حاجرضای سریال، صاحب شخصیت پیچیدهای است و همه سعی و تلاش من بهعنوان بازیگر و آقای عنقا و توفیقی بهعنوان نویسنده و کارگردان این بوده که این نقش، اصطلاحا روی دست فیلمنامه و سریال نماند و تکلیفش در انتها با بیننده مشخص شود. شخصیتی نیست که درطول تماشای سریال ایجاد انزجار کند یا محبوبیت صددرصد داشته باشد، اما ممکن است در انتهای داستان، پایانی دگرگون و دراماتیک از خودش نشان دهد که تاکیدی بر دراماتیزه بودن این شخصیت است.
مهمترین ویژگی پدرانه حاجرضا برای فرزندش چیست و چرا او اینقدر در موقعیتهای مختلف آرام است؟
پدر بودن حاجرضا مسئولیت و تعهدی برایش خلق میکند که باعث میشود یک الگو باشد. درنتیجه وقتی پسر گرفتار مخمصهای میشود، او گرفتار آن مخمصه نمیشود. یکی از ویژگیهای این شخصیت، آرامبخشی او درباره پسر است.
حامد (سینا مهراد) جوان است و به اقتضای سنوسالش واکنشهای دارد، پس کسی باید او را آرام کند و آرامشبخش باشد. نقش پدرانه حاجرضا را اینجا میبینیم. نقشی که برخاسته از اعتقاد است و همین است که باعث آرامش میشود.
قدرت حاجرضا از کجا میآید، خصوصا قدرتی که در کلام او میبینیم؟
قطعا از یک ایمان درونیاش ریشه میگیرد. البته گاهی هم تماشاگر فکر میکند رفتار حاجرضا یک تئاتر یا نمایش است و شاید شخصیت او وجه دیگری هم داشته باشد. همین ویژگی برای ما هم که فیلمنامه بهمرور به دستمان رسید، پیش آمد و باعث شد که گامبهگام حاجرضا را بشناسیم. شیوهای تجربهنشده را کار کردیم که نتیجه جذابی داشت.
کدام یک از سکانسهایی که بازی کردید، تاثیر بیشتری روی شما داشت؟ سکانسی وجود داشت که حسوحال خوبی به آقای تارخ منتقل کند؟
چند سکانس بود که رغبت بازیگر را بر میانگیخت؛ یکی از این سکانسها بین من یعنی حاجرضای قصه با مهدی سلطانی( بحری) بود. سکانسی که درعین رفاقت عمیقی که بینمان وجود داشت، حمایت غریبی هم از بحری میکنم و نشاندهنده این است که رفاقت ناگسستنی است. این برای من جذابیت زیادی داشت.
دو نفر رو در روی هم قرار گرفته، اما درپایان رفاقت درپیش میگیرند و حتی حاجرضا بهگریه میافتد که چرا رفیق و همسنگرش به چنین مخمصهای گرفتار شده است. برایم چالشبرانگیز بود که این شخصیت در ابتدای سکانس، حتی دست به تحقیر میزند، اما درپایان چنان دلسوزی میکند که اشکریزان از صحنه خارج میشود.
یک سکانس هم با نیما داشتم که آن هم جذاب و دوستداشتنی بود. حتی فکر میکنم که میانه این سکانس باید جای پایان آن را میگرفت. درواقع برای آقای عنقا (تهیهکننده و نویسنده سریال) هم مثال زدم که رفتار نیما مثل شخصی است که سطلی پر از آب در دست دارد و هربار مقداری از آن را بهسمت حاجرضا میپاشد، اما حاجی با کاسهای آب، تنها چندقطره بهسمت او میریزد؛ یکجور تلنگر!
نیما آنقدر ادامه میدهد که آبی درسطل نمیماند، اما حاجرضا با کاسه روی سرش میزند و برنده ماجرا میشود. درست مثل کسی که خوب بازی میکند و بهموقع و در جایش بهطرف مقابل سیلی میزند. بهنظرم آن شکلی که ما سکانس را گرفتیم اگر تغییر میکرد، جذابتر بود.
از همکاری با حامد عنقا و بهرنگ توفیقی بهعنوان تهیهکننده و کارگردان بگویید.
از افتخاراتم این است که با حامد عنقا همکاری داشتم؛ تهیهکنندهای حساس و مسئول نسبت به کاری که انجام میدهد، اهل اخلاق، باتجربه و آشنا به مناسبات حرفهای و بسیار دستودل باز و دور از سَرِ هم آوردن پروژه. درهمین ماجرای کرونا که ادامه پروژه سخت و دشوار شده بود، تصمیم نهایی را برعهده بازیگران گذاشت. اینکه شما برخلاف دیگران و برخی پروژهها، تصمیم نهایی تعطیل کردن یا ادامه فیلمبرداری را در اختیار همکارانت قرار دهی، فقط از یک تهیهکننده حرفهای برمیآید.
درمورد آقای توفیقی هم باید بگویم که بهرنگ صاحب آرامشی مثالزدنی است که هم بازیگر نیاز دارد و هم سایر عوامل پروژه؛ از فیلمبردار و صدابردار گرفته تا دیگران. هرگز صدای بلندی از او نمیشنوید یا عصبانیتی حس نمیکنید. او بیتردید، بسیار مجربتر از آن است که سنوسالش نشان میدهد.
در این پروژه، از این لحاظ که فیلمنامه بهتدریج بهدستمان میرسید، موقعیت یکسانی داشتیم. گاهی درحین گریم، فیلمنامه بهدستم میرسید. البته تجربه این سبک و شیوه را داشتم. شیوهای بود که بهشکل حرفهای شاید تجربهاش نکرده بودیم و جذابیت داشت. اما از این جذابتر، موقعیتی بود که بهرنگ توفیقی داشت. چنددقیقه بعد از اینکه متن سکانس بهدستش میرسید، سکانس در ذهنش ساخته و پرداخته و دکوپاژ شده بود. اینکه مثلا الان چند کلوزآپ، لانگشات یا مدیوم میخواهد؛ از این زاویه او یک کارگردان کاملا حرفهای بود. باید بابت آرامش و خلاقیتش به او خسته نباشید بگویم.
اولین تصویری که از شنیدن نام آقازاده در ذهن شما نقش میبندد، چه تصویری است؟
شاید عادت کردیم یا ما را عادت دادهاند که آقازاده حتما شخصی است که پاکدست نیست و اهل سوءاستفاده از موقعیت پدر بوده. یک بار منفی با خود دارد و بهما هم منتقل میکند. اما خوشبختانه در این سریال عکس آن هم ثابت میشود. برخلاف آقازادههایی با آن خصوصیات منفی، آقازادههایی هم پیدا میشوند که پاکدست و سالمند. بهنظرم تعبیری که ما باید از یک آقازاده داشته باشیم، توسط خودشان بهما نشان داده میشود؛ اگر منفی باشند، شخصیت منفی و اگر مثبت باشند، شخصیت مثبت آنها بیشتر دیده میشود.
اخبار تلخ سیاسی و اقتصادی که از این جنس آدمها میشنویم در زندگی شخصی آقای تارخ چه تاثیری داشته. اصلا تاثیرگذار بوده است؟
خیلی طبیعی است که تاثیر گذاشته باشد. بههرحال من هم جزئی از این جامعه هستم و طبعا روی زندگی همه تاثیر گذاشته است؛ وقتی میشنویم فلان شخص سههزارمیلیارد اختلاس کرده یا 500 هزار یورو رشوه گرفته، فارغ از لباسی که بر تن دارد، بههرحال یکی از کسانی است که خودش یا پدرش در این مجموعههاست. هیچآقازادهای درعرض چندشب رشد نمیکند، مگر اینکه خودش یا پدرش دزد باشد