به گزارش «فرهیختگان»، محمد زعیمزاده، جانشین سردبیر «فرهیختگان» در سرمقاله امروز روزنامه نوشت: از تحلیلهای براندازها و اپوزیسیون اجارهای که فاکتور بگیریم، سه نگاه در توصیف وضع موجود کشور وجود دارد.
دسته اول میگویند وضعیت خوب است و اشکال خیلی مهمی وجود ندارد و اشکالی هم اگر هست ربطی به اوضاع مدیریتی دولت ندارد.
دسته دوم میگویند اشکالاتی وجود دارد اما ریشه همه این اشکالات اولا به حوزه سیاست خارجی و خروج آمریکا از برجام و... برمیگردد و ثانیا به مسائلی در سیاست داخلی که هر دوی اینها ربطی به دولت روحانی و موتلفانش ندارد. این نگاه که بیشتر در بین اصلاح طلبان رادیکال رایج است، میگوید بستن با آمریکا و لغو نظارت شورای نگهبان یگانه راه حل عبور از شرایط فعلی است و مثلا اگر علی مطهری در انتخابات مجلس تایید صلاحیت میشد دلار امروز به جای 20 هزار تومان، 200 تومان بود.
دسته سوم گروهی هستند که معتقدند هرچند تحریم و خروج آمریکا از برجام بر اوضاع اقتصادی کشور اثر داشته اما عمده مسائل به ناکارآمدی داخلی و ضعف مدیریتی دولت روحانی بازمیگردد، مساله اثربخشی سیاست خارجی بر اقتصاد هم به نوعی به سیاستگذاری های دولت فعلی مربوط است که همهچیز در اقتصاد را به حوزه سیاست خارجی گره زده و در یک فرصت سوزی تاریخی هفت سال اقتصاد کشور را معطل نگه داشته و حتی در همان سیاست خارجی هم سالها فرصت استفاده از مواهب نگاه به شرق را از کشور سلب کرده است.
این سه دیدگاه با تفاوت هایی که در توصیف وضع موجود دارند، در سناریوسازی برای سیاست گذاری آتی هم تفاوت های مهمی را ایجاد می کنند. دو نگاه اول را می توان به نوعی استمرار وضع موجود دانست و نگاه سوم را خوانشی برای تحول و تغییر در چارچوبهای قانونی.
تحریف توصیف وضع موجود
صاحبان دو نگاه اول که در فضای سیاسی و رسانهای هم طرفدارانی دارند با هر انگیزهای ازجمله ماندن در فضای سیاسی و پرکردن حساب خالی ناشی از قمار روی دولت روحانی، توصیفی از وضعیت ارائه میکنند که نه خیلی واقعی است و نه برحسب تجربه این سالها شدنی.
در نگاه آنها توسعه و حتی ادامه حیات یک راه حل بیشتر ندارد و آن هم حل مسائل از مسیر سیاست خارجی است، مساله سیاست خارجه هم منحصرا در رابطه با ایالات متحده حل وفصل می شود، این دیدگاه شامل گزاره های سادهسازانه ای از مسائل است که در انتخابات 92 تبلیغ شد و مردم هم آن را انتخاب کردند، این تحریف آشکار در این سالها با گزاره هایی هم تبلیغ شد که تجربه نشان داد همگی غیرواقعی بودند.
«مشکل آب خوردن هم با توافق حل می شود»، «بعد از توافق همه تحریم ها بالمره لغو می شود»، «برجام یک توافق متوازن است»، «برجام همزمان برای ایران و آمریکا برد-برد بود»، «توافق با حزب دموکرات آمریکا بهمعنای توافق با همه آمریکاست»، «امضای کری تضمین است»، «حتی اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا هم بخواهد نمیتواند از برجام خارج شود»، «دنیا بعد از برجام عاشق کارکردن با ایران شده است» و...
این جملات آشنا که امروز مانند بختک به جان بازار دلار و مسکن و ارز و طلا و... افتاده است نمونههای تاریخی و درسآموز تحریف هستند.
گزاره هایی که عدهای شبیه آنها را امروز دوباره در آستانه انتخابات آمریکا تکرار می کنند.
چرا وضع موجود را تحریف می کنند؟
آیا حامیان ایده اول و دوم نمیدانند با وضع فعلی دولت روحانی و شکستن ستون فقرات ایده «توسعه تک ساحتی سیاستخارجیمحور» نمی شود دوباره همین مسیر را پیشنهاد داد و همان حرف ها را زد؟ حتما می دانند. اما چرا بر این موضع اصرار دارند، پاسخ این است که چاره دیگری ندارند.
صاحبان ایده اول و دوم که با عملکرد دولت روحانی حیثیت اجتماعی آنها ضربه جدی خورده است، امیدوارند بتوانند تصویری از انتخابات آتی آمریکا بسازند که در سیاست داخلی برای خود مزیت سازی کنند، البته این تلاش نسبتی با واقعیت ندارد و زمینه تحریف از همین جا شکل می گیرد. در انتخابات آتی آمریکا اگر ترامپ پیروز شود یعنی همانگونه که جواد ظریف می گوید و با پایگاه تثبیت شده 35درصدی محتمل تر از بقیه گزاره هاست که تکلیف این رویای اصلاح طلبانه روشن است اما آیا درصورت پیروزی بایدن اتفاق خاصی می افتد؟
در مانیفست انتخاباتی حزب دموکرات آمریکا که برخی اصلاحطلبان برای آن دست افشانی می کنند درخصوص ایران صریحا تاکید شده آنچه مطلوب کاندیدای پیروز احتمالی این جریان است تغییر و اصلاح برجام و توسعه آن به اعمال محدودیت های دفاعی و منطقه ای است و نه بازگشت به برجام و لغو تحریم ها حتی در حد همان تقریبا هیچ که ولیالله سیف می گفت.
مانیفست دموکرات ها با انتظارات تهران فاصله زیادی دارد و در حالت عادی و غیرانتخاباتی حتی در دولت روحانی هم خیلی طرفدار ندارد.
چرا تجویز اهل تحریف کارگشا نیست؟
حتی از یک نگاه پراگماتیستی و صرفا عملگرایانه هم دمیدن در آتش سوزاننده شرطی سازی اقتصاد به رابطه با آمریکا در شرایط فعلی هم غلط است.
اولا: اینکه کدام آدم عاقلی سیاست و اقتصاد و معیشت خود را به متغیری گره می زند که هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد و شبیه لاتاری است؟
ثانیا: ترامپ نه در این چند ماه منتهی به انتخابات و نه در چهار سال پس از پیروزی احتمالی در انتخابات هیچ تمایلی برای مذاکره واقعی و غیرنمایشی ندارد.
ثالثا: با فرض پیروزی دموکرات ها و مبتنی بر همان مانیفست که این روزها کتاب بالینی اصلاح طلبان است، حد یقف تغییرات اصلاحی در برجام کجاست؟ و به فرض محال تمایل تهران برای عقب نشینی از برجام قرار است این سند نیم بند به نفع آمریکا تا کجا اصلاح شود؟
رابعا: اساسا چرا باید جریان دموکرات آورده هایی را که ترامپ با خروج از برجام کسب کرده است، به راحتی به حراج بگذارد؟
فارغ از آنچه آبان ماه در آمریکا رقم می خورد هر نوع برنامه ریزی برای اعمال حکمرانی در ایران چه در این دولت و چه در دولت بعد باید با پیشفرض باقی ماندن همین تحریم ها باشد، هر نوع سیاست ورزی و وعده و وعید سیاسی دادن که این فکت را نادیده بگیرد در حکم تحریف واقعیت صحنه سیاست است. و هر نوع کنشی که مبتنیبر این نگاهها انجام شود صرفا موجب انسداد در داخل خواهد شد، اگر قرار است تغییری در شاخص های کارآمدی، عدالتطلبی و آزادیخواهی در داخل رخ بدهد، پیشفرضش این است که گزاره تجویزی تحریف طلبان فراموش شود.