

به گزارش «فرهیختگان»، مجید شاکری، پژوهشگر اقتصادی و استاد دانشگاه در گفتوگو با «فرهیختگان» امکانهای کشور را برای جایگزین کردن به جای نفت در اقتصاد بررسی کرد که مشروح آن در ادامه از نظر میگذرد.
مقام معظم رهبری درمورد جدایی اقتصاد ایران از نفت سخن گفتند، این مساله چگونه و با چه روشهایی شدنی و قابل تحقق است؟
برای پاسخ به این مساله ابتدا باید به این سوال جواب داد که نفت در ایران تاکنون چه کارکردهایی در اقتصاد ما داشته است. اول، وقتی جیدی پی را با جمع ارزش افزوده محاسبه میکنیم خواهیم دید که بیشترین ارزش افزوده داخل اقتصاد مربوط به نفت بوده است یعنی نفت نسبت به هزینه تولید خود با قیمت بسیار بالاتری فروش میرفته و بخش مهمی از اقتصاد ایران را به خود اختصاص داده است و امروز ما بیشتر از هر زمان دیگری با بحران کاهش ارزش افزوده در اقتصاد خود مواجه شدهایم. با فرض اینکه جی دی پی دلاری درست است اگر اعداد محاسباتی خود برای محاسبات جیدی پی را براساس دلار آزاد قرار دهیم، معنای آن برای ما یک کاهش بسیار شدید و شوک آور است. از طرفی نقش دوم نفت در اقتصاد ایران، بالانس نگهداشتن تراز تجاری است. پس از شناخت این دو کارکرد حالا باید به این سوال جواب داد که آیا راهکاری که برای کوتاه مدت و به صورت پایدار به ما امکان سیاستگذاری اعم از زمان و اعتمادبهنفس بدهد وجود دارد تا بتوانیم خلأ ارزش افزوده در اقتصاد را حل کنیم؟ یا به عبارت دیگر راهکاری برای جبران عرضه دارایی سرمایه در اقتصاد را که بسیار کاهش یافته، پیدا کنیم؟ به اعتقاد بنده بله، وجود دارد. پیشنهاد من حکمرانی بر زمین است، که هم معنای تاریخی دارد هم به صورت تصادفی و به دلایل متعددی که از انقلاب سفید تا الان میشود رد آنها را جستوجو کرد، باعث به وجودآمدن امکانهایی برای ما شده است. این بدین معناست که ما میتوانیم با استفاده از ظرفیت زمین، ارزش افزوده بالایی در اقتصاد خلق کنیم. وقتی به زمین نگاه کنیم میفهمیم که از زمین میتوانیم به عنوان یک متغیر در عرضه دارایی سرمایهای استفاده کنیم هم از زاویه ارزش افزوده به دلیل کاری که روی زمین انجام میشود و امکان یک تغییر ارزش گذاری بازاری که در زمین پیدا میکند، آن را بهعنوان یک جایگزین برای خلأ افزوده در اقتصاد استفاده کنیم.
آن وجه تاریخی را توضیح میدهید؟
رجوع به تاریخ نشان میدهد که قبل از نفت و تبدیل شدن آن به محصول اصلی ایران برای صادرات، زمین نقش اصلی را در اقتصاد بازی میکرده است، یعنی اقتصاد چیزی نبود مگر بهره برداری از زمین اعم از بهرهبرداری برای کشاورزی یا بهرهبرداری برای مستحدثات شهری یا بهرهبرداری برای خدمات، اما وقتی نفت آمد عملا دولت خود را بینیاز از این دید که از الگوی قبلی استفاده کند و از این نقطه به بعد زمین تنها بهدلیل اینکه امکان واردات نداشت به یک دارایی سرمایه ای محبوب تبدیل شد و از این تاریخ به بعد دیگر حکمرانی بر زمین انجام نشد. امروز اما فرصت آن است که از ذخیره بالای زمین در اختیار حاکمیت به طور اعم و دولت به طور اخص استفاده کنیم برای طرح ریزی زنجیرههای مختلف ارزش افزوده در داخل اقتصاد ایران. اکنون مساله مسکن در کشور به یک بحران تبدیل شده، چرا؟ به این دلیل که طی پنج سال گذشته تنها به میزان یک سوم از نیاز کشور مسکن تولید کردهایم و حالا زمین بزرگترین اهرمی است که میتوانیم از موجودی سرمایه داخل اقتصاد استفاده کرده تا بتوانیم ارزش افزوده تولید کنیم. حتی اگر ما فرض میکنیم که برای گردشگری داخلی ظرفیتهای بالایی نیاز داریم باز هم زمین پاسخهایی را به ما ارائه میکند. آیا ما فکر میکنیم به اینکه برای توسعه کشاورزی هم به معنای فنی و صنعتی آن و هم به معنای تفننی بهعنوان بخشی از گردشگری نیازمندیهایی داریم؟ در اینجا باز هم زمین پاسخهایی به ما ارائه میکند، به عبارتی میتوان گفت که هیچ ابزاری کم هزینهتر، نقدتر و نزدیکتر از استفاده از زمینهای در اختیار دولت و حاکمیت برای افزایش ارزشافزودهای که در اقتصاد ایران تولید میشود، فعلا روی میز نیست.
این راه حل تا چند وقت میتواند جواب بدهد؟
نمونههای مشابهی را اطراف کشور خود داریم که میتواند کمککننده باشد. کشور ترکیه تقریبا از سال ۲۰۰۱ تاکنون شکل اصلی حکمرانی خود را بر زمین قرار داده است و نمونه موفقی را بهجای گذاشته و توانسته تعادل در اقتصاد را با استفاده از این اهرم ایجاد کند. زمین ذخیرهای است که در هر زمان امکان آزاد شدن را دارد و میتواند رکود را کاهش دهد و رونق ایجاد کند.
استفاده از زمین به یک متغیر دیگر بستگی دارد که آن آب است. با این معضل چگونه میتوانیم مواجه شویم؟
یکی از بزرگترین دستاوردهای دولت آقای روحانی که در وسط اشتباهات ایشان دیده نشد، عملکرد بسیار بالا در ایجاد تصفیه خانههای خصوصی آب است. چنانکه از 1400 میلیاردتومان عملکرد، تبصره 19 بودجه در سال 98 که همان مشارکت عمومی- خصوصی است، به جز مقدار کمی، همگی مربوط به این تصفیهخانههای خصوصی است. یعنی ما امروز فناوری و مهمتر از آن، یک چرخه تجاری که به ما امکان استفاده بهتر از آب را بدهد، در اختیار داریم. این امکانی است که چند سال پیش حتی دو یا سه سال پیش وجود نداشته است.
نیاز ما به مسکن را گرهگشایی اصلی میدانید؟
نیاز انباشه به بافت مسکونی، امروز وجود دارد و این عبارت دقیقتر از نیاز به مسکن است، چرا؟ چون جایی ممکن است تراکم پایینتری داشته باشد اما فعالیت ساختوساز در آنجا به دلیل اینکه بافت مسکونی درستی ندارد، انجام نشود. مشکل کمبود بافت مسکونی به علاوه دستاورد تجاریسازی چرخه آب و این حقیقت که تجربه نشان داده مستغلات میتواند بهلحاظ قیمتی همراه با ارز حرکت بکند، این امکان را به ما میدهد که دستکم برای 10 سال آینده از آن استفاده کنیم. استفاده از زمین ذهن سیاستگذار را میتواند آرام کند و به اقتصاد تعادل، چشم انداز و ثبات بخشد. ما با این روش بخش عمدهای از ارزش ازدسترفته از نفت را میتوانیم جبران کنیم.
درباره خود تراز تجاری چطور؟
در کوتاهمدت راهحلی به جز بستن حساب سرمایه، داشتن برنامه تخصیص و... وجود ندارد تا زمانی که ثبات ایجادشده توسط زمین باعث شود که سمت عرضه اقتصاد بتواند خود را با این افزایش نرخ ارز تطابق بدهد. ایران کشوری است که با افزایش نرخ ارز میزان تراز تجاری آن بهتر نمیشود. نوع کالاها نوعی است که تراز تجاری را بهبود نمیدهد، این حرف درستی است اما یکی از عللی که عرضه در اقتصاد ایران نسبت به افزایش نرخ ارز کششپذیری نداشته، همین بیثباتی، عدمتعادل و نداشتن چشمانداز است. لذا با جبران این مشکلات میتوانیم به جایی برسیم که مسیر تولیدکننده باز شود و بتواند در زمینه کالاهای مصرفی و با تنوع بیشتر سمت عرضه اقتصاد ایران را تقویت کند.
* نویسنده: علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی
