به گزارش «فرهیختگان»، علیرضا شیخعطار، سفیر پیشین ایران در آلمان و قائممقام سابق وزیر امورخارجه است که به تحلیل ابعاد فکری گفتمانی جریان تحریف در کشور که مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفته، پرداخته است. مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان نکته جدیدی را مطرح کردند و گفتند به موازات تحریم یک جریان تحریف هم وجود دارد که راه برونرفت از مشکلات را بحث مذاکره با آمریکا مطرح میکند، درباره چرایی چنین هدفگذاری علیرغم رفتارهایی که از آمریکا دیده شده، ارزیابی شما چیست؟
به نظر من اهمیت صحبتهای رهبری فراتر از این است که یک مصداق را در مسائل روزمره بگیریم و بررسی کنیم. به نظر من این صحبتهایی که ایشان کردند یکی از مبناییترین صحبتها بود، بهخصوص اگر در کنار برخی صحبتهای دیگر که حالت شاخص داشته، بگذاریم میتوانیم زودتر نتیجه بگیریم.
مقام معظم رهبری در سخنرانی 14 خرداد سال قبل بحثی را درباره پایداری و مقاومت مطرح کردند و تفاوت آن با تهاجم و حمله را توضیح دادند که بحث عمیقی بود و متاسفانه اندیشمندان کمتر برای تحلیل آن موضوع وقت گذاشتند؛ بحث رهبری این بود و امروز هم نگرش به همان موضوع داشتند که در مقابل هر توطئه، قبل از تلافی و هجوم و تک و پاتک مقابل باید استقامت داشت.
این استقامت چطور ایجاد میشود؟ مخصوصا در برابر توطئهای همانند تحریم که از جنس یک هجوم نرم است، یعنی امروز دشمن میداند که جنگ و هجوم سخت پرهزینه است، لذا دست به اقدام کمهزینهتر که تحریم است، میزند.
همانطور که رهبری در صحبتهای امروز بیان کردند، هدف از این تحریم به ستوهآمدن مردم است تا مقاومت را کنار بگذارند و تسلیم شوند و همچنین پیشرفتهای علمی ما متوقف شود و کسی حوصله تعالی علمی نداشته باشد.
برای این کار از طریق جنگ روانی اقدام میکنند که در ادبیات سیاسی یک مفهوم جاافتادهای است؛ یعنی بهجای استفاده از ابزارهای سخت از ابزارهای نرم برای از میان بردن روحیه و عصبیکردن و تسلیم مردم استفاده میشود.
تحریف سخنان پیامبر اسلام(ص) توسط منافقین و یهودیان
ایشان به نکته مهمی اشاره کردند که یک تاکتیک مهم دشمن در این جنگ روانی، تحریف است. تحریف امری تاریخی و در زمان پیامبر اکرم(ص) هم این موضوع مطرح بوده است. دشمنان اسلام اعم از مشرکان و منافقان و یهودیانی که آن زمان بودند، سعی میکردند سخنان رسول اکرم(ص) را تحریف کنند تا مردم بهنحو دیگری آن سخنان را فهم کنند و بهتدریج به آن چیزهایی که خودشان میخواهند، کشیده شوند.
امروز هم همین شیوه که هزاران سال در بین اهل ستم وجود داشته، وجود دارد؛ یعنی یکسری حقایق را وارونه و یکسری از آنچه را که رخ داده است، تحریف میکنند و درنتیجه روحیه استقامت مردم شکسته میشود.
جریان تحریف به جنگ گفتمان امام آمده است
وقتی چنین شود تحریم زود جواب میدهد و اهداف تحریم سریعتر حاصل میشود که در این شرایط روحیه ظلمستیزی و استکبارستیزی که میراث امام بود و موجب الهامبخشی نظریات جمهوری اسلامی در جهان شد، از بین خواهد رفت.
مذاکره یک بخش جزئی از این تسلیم شدن است. متوقف شدن پیشرفت و تعالی، تغییر اندیشههای پایهای، باج دادن به ستمگر از ابعاد دیگر تسلیم شدن است و این اسبابی برای استمرار نظام سلطه در جهان میشود که امروز از اهداف قدرتهاست و هدف فلسفه سیاسی جهان، هدف نگاههای سیاستمداران است.
بزک کردن دموکراتها توسط جریان اصلاحطلبی و احمدینژادی مصداق تحریف است
برخی ازجمله جریان اصلاحطلبی و احمدینژادی در داخل سعی دارند با توجه به صحبتهای بایدن خط دموکراتها را از جمهوریخواهان جدا کنند و بهنوعی با بزک کردن آمریکا این را مطرح کنند که میتوان با چنین کشوری مذاکره کرد. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
این هم از مصادیق تحریف است، یعنی درواقع واقعیتهای تئوریک نظام سلطه و بهخصوص آمریکا را جوری نشان میدهند که انگار در آن مرکز سلطه دو نوع سلیقه و نگاه وجود دارد که یکی انسانیتر و معتقد به همکاری با جهانیان است و دیگری معتقد به زورگویی است. این اشتباه است و اگر کسی کمی مطالعه سیاسی داشته باشد میفهمد این حرف نادرست است.
نحوه بهوجودآمدن آمریکا از زمان جورج واشنگتن تا بعد از جنگجهانی دوم مبتنیبر این بود که هر حزب و گروه و قدرتی در آنجا بهدنبال قدرتمند کردن آمریکا بود. قدرتمند کردن بهشکلی که آنها بیان میکنند یعنی قدرت مادی و مبتنیبر اقتصاد و نظامیگری بدون ایجاد زیان برای دیگران امکانپذیر نیست.
درحالحاضر کدام شخصیت آمریکایی میگوید آمریکا قدرتمند نباشد؟ ترامپ این را شعار انتخاباتی قرار میدهد و دیگری میگوید این امر واضحی است که آمریکا رهبر جهان است. این در روسای جمهور معاصر از زمان جورج واشنگتن وجود داشته است، لذا کسی سواد سیاسی داشته باشد این تفکیک را قائل نمیشود که بین دموکرات و جمهوریخواه تفاوت است.
بمب اتم را دموکراتها روی هیروشیما انداختند
دموکراتها مگر در دورههایی که حاکم بودند روشهای انسانی بهکار بردند؟
بمب اتم را دموکراتها روی هیروشیما انداختهاند. کدامیک از دموکراتهای امروز آن اقدام را محکوم میکنند؟ لذا فلسفه وجودی آمریکا، فلسفه سیاسی است که بر آمریکا حاکم و هدف آن برتریطلبی است.
این سبب میشود عمیقتر نگاه شود و مراقب این هدفگیریها باشیم و بدانیم فرق نمیکند ترامپ باشد یا بایدن و تنها ادبیات و جملات آنها با هم فرق میکند.